امام خمینی (ره) فرمودند:«اگر روزی اسراء برگشتند و من نبودم، سلام مرا به آنها برسانید و بگویید خمینی در فکرتان بود»
26مرداد ۱۳۶۹، میهنمان شاهد حضور آزادگان سرافرازی بود که پس از سالها اسارت در زندانها و اسارتگاههای رژیم بعث عراق، قدم به خاک پاک ایران گذاشتند. آزادگان، با ایمان راسخ خود در برابر همه فشارهای جسمی و روحی دشمنان ایستادند و روابط اجتماعی جامعه کوچک اردوگاهی خود را بر پایه اخلاق حسنه بنا نهادند و از شکنجههای مزدوران بعث، هراسی به خود راه ندادند.
بیشک سالها محرومیت این سروقامتان تاریخ باعث شد که آنان امروز بیش از هر فرد دیگری در مسیر سبز موفقیت گام بردارند و الگو، اسوه و افتخار میهن خویش باشند.
درهمین زمینه گفت و گویی داشتیم با ولی احمدی از آزادگانی که سال 1369 آزاد شدند.
خراسانتایم:ابتدا به صورت مختصر خودتان را معرفی کنید و اینکه چه تاریخی اسیر شدید و چه مدت در اسارت به سر بردید؟
ولی احمدی: ولی احمدی هستم فرزند غلامحسین متولد سال ۱۳۴۰ در روستای نوقند.
سال 13۶۲ در عملیات خیبر در شهر القرنه عراق به اسارت درآمدم و تا تاریخ 1369/5/28 به مدت شش و نیم سال اسیر بودم و در شهر موصل در اردوگاه موصل 2 نگهداری میشدم
خراسان تایم: ازابتدای اسارت مستقیم شما را به اردوگاه موصل 2 انتقال دادند؟
ولی احمدی: خیر، از ابتدایی که اسیر شدیم حدود 15 روز ما را در شهرهای مختلف میچرخاندند وخانواده بعثیها به ما توهین کرده و ما را نجس میخواندند و سپس مارا به اردوگاه بردند.
خراسانتایم: از حال و هوا و اتفاقات اردوگاه و دوران اسارت خودتان بگویید.
ولی احمدی: اردوگاه ما مکانی بسیار مخوف بود و حدود ۱۱ ماه ما به صلیب سرخ تحویل ندادند و در این مدت ما را بدون غذا و پوشش مناسب و بهداشت نامناسب به شدت شکنجه میکردند.
زمانی که ما را تحویل صلیب سرخ نیز دادند این برنامهها تقریبا ادامه داشت ولی سیاستی که بین حزب بعث و صلیب سرخ بوداین بود که از ما اعتراف بگیرند ولی ما نیز نیرو های خیبر بودیم و کادریها و روحانیها نیز در میان ما بودند و رسالت زینبی در بین ما ایجاد شده بود که صدور انقلاب را در محیط عراق ادامه دهیم و این توفیق نصیب ما شد که با تمام سختیها تسلیم نشویم و رسالت خودمان را در اردوگاه به نحو احسن انجام دهیم.
خراسان تایم: وضعیت مجروحها در اردوگاه چگونه بود؟
ولی احمدی: حدود 2 آسایشگاه که تقریبا ۲۰۰ نفر میشدند از مجروحین بودند و امکاناتی برای درمان آنها در اردوگاه وجود نداشت و زمانی که صلیب سرخ آمد آنها میگفتند که باید بهشان برسیم ولی با دعای خیر مردم و به مرور زمان این افراد بهتر شدند البته بسیاری از آنها نیز شهید شدند و کسانی که شهید نشدند با درد خودشان ساختند .
خراسانتایم سخت ترین و بهترین اتفاق و یا خبر برای شما در اردوگاه چه بود؟
ولی احمدی: خبر رحلت امام خمینی(ره) بسیار دردناک بود برای اسرا و مدتها بود بچهها غذا نمیخوردند و حرف نمیزدند ولی زمانی که امام خامنهای(مدظله العالی) به عنوان رهبر انتخاب شدند، روحیه غیر قابل توصیفی در میان بچهها ایجاد شد و از حالت نا امیدی بیرون آمدند .
البته بعثی ها یک خصلت بد داشتند این بود که بعد از اینکه هر عملیاتی ایرانیها انجام میدادند و آنها شکست میخوردند آنها شروع میکردند به اذیت کردن ما در اردوگاه و بعد از تصویب قطعنامه ما دو سال منتظر بودیم که ما را آزاد کنند.
خراسانتایم: چه فعالیتهایی در اردوگاه انجام میدادین؟
ولی احمدی: ما در اردوگاه برای خودمان یک دولت پنهان داشتیم که این دولت سازمانبندی بسیار قوی داشت.
این دولت یک مدیریت آشکار داشت و در داخل آن سازمانهایی داشتیم با عنوان مدیریت پنهان که این سازمان ها نیز در داخل خودشان به بخش های داخلی استانی، تیپی و محوری تقسیم میشدند و سپس به قسمت های تشکیلاتی و در آخر نیز آسایشگاهی تقسیم میشدند.
فعالیت ما در این سازمان ها به صورت کارهای فرهنگی، سیاسی، توان رسانی به نیروها برای حفظ روحیه و جان بچهها بود و شورای فرهنگی داشتیم در حوزههای مختلف عقیدتی، سیاسی، فرهنگی و آموزشی که به آموزش زبان های مختلف مشغول بودیم.
لوازم التحریر خود را نیز از کارتنهای گوشتی که میآورد از عراقیها مخفیانه بر میداشتیم و از آنها استفاده میکردیم.
خراسانتایم: به صورت دقیق تر در حوزه سیاسی و فرهنگی در بین اسرا چه برنامههایی داشتین؟
ولی احمدی: ما در اردوگاه بحث شناخت و نفوذ منافقین را پیگیری میکردیم و بچهها را در این زمینه آگاه میکردیم و گروهی نیز تشکیل داده بودیم با عنوان گروه 14 که وظیفه این گروه همانند کمیته امداد بود یعنی کسانی که سالم بودن غذای خود را میدادند به آنها و آنها به افرادی که مریض بودند و یا سنشان بالا بود و از نظر غذایی به مشکل خوده بودند، میدادند.
سعی بر این بود که جلوی نفوذ را بگیریم و کسانی که از ما دور میشدند را نیز به سمت خودمان جذب میکردیم.
خراسانتایم: برخورد قشر حال حاضر جامعه به ویژه جوانان با شما آزادگان را چگونه ارزیابی میکنید؟
ولی احمدی: از آنجایی که خودم در بحث بیان خاطرات خودم و نوشتن آنها برخورد بسیار زیادی با جوانان دارم، شاهد این بودم زمانی که از شرایط سخت نامزدی و ازدواج خودم در زمان جنگ و همچنین شرایط سختی که من در اردوگاه کشیدم را برای جوانان بیان میکنم خودشان اقرار میکنند که سختیهای زیادی در آن زمان کشیدیم و این موضوع را قبول میکنند.
البته مسئولین و دولتمردان ما نیز بدانند که جوانانمان این زمینه را دارند که در حوزه فرهنگی فعالیت کنند لذا باید در جوانان الگو سازی کنند و الگوی آنها را همین شهدا و جانبازان و اسرا قرار دهند.