دکتر محمد مهدی ناصح فرزند حاج شیخ محمد حسین ناصح بیرجندی در اول آذر سال 1318 در روستای ذهان شهرستان قائنات چشم به جهان گشودند. البته روستای آبا و اجدادی ایشان چهکندوک بود که دو سه ساله بود مجدد به همان روستا بازگشتند و در اوایل دوره ابتدایی ایشان همراه با خانواده به روستای گریک مهاجرت کردند. در آنجا تازه مدرسه ای تاسیس شده بود . کمتر از دو سال آنجا زندگی کردند و مجدد به روستای دیگری به نام بورنگ سفر کردند . دو سالی که گذشت به بیرجند سفر کردند . پدرشان مدیریت مدارسی را بر عهده می گرفتند و در تاسیس و راه اندازی مدارس در روستاهای مختلف نقش بسزایی داشتند . ایشان تحصیلات خود را در روستاهای گزیک و بورنگ و شهرستان بیرجند سپری کردند . پس از گذراندن سال سوم متوسطه وارد دانشسرای مقدماتی شدند تا راه پدر را ادامه داده باشند و به معلمی بپردازند . پس از 6 سال تدریس در کنکور ادبیات دانشگاه فردوسی شرکت کردند و در سال 1345 پذیرفته شدند و پس از اتمام لیسانس مقطع فوق لیسانس را نیز در رشته ادبیات فارسی دانشگاه مشهد به تحصیل پرداختند. پس از انتقال از وزارت آموزش و پرورش به وزارت علوم و تدریس در دانشگاه فردوسی از سال 1353 نیز در مقطع دکترا در دانشگاه فردوسی شروع به تحصیل کردند و همزمان، هم به تحصیل پرداختند و هم به تدریس مشغول بودند . دکتر ناصح بارها به هندوستان و پاکستان جهت تدریس ادبیات فارسی سفر کردهاند.
تحصیلات رسمی و حرفهای و علاقمندیها : دکتر ناصح سال اول ابتدایی و اوایل سال دوم را در روستای گزیک به تحصیل پرداختند و سالهای دوم تا چهارم را در روستای بورنگ به اتمام رساندند و شرایط آن زمان به گونهای بود که چه بسا زمانی که ایشان دانش آموز کلاس دوم بودند باید کلاس اول را نیز تدریس میکردند و یا چون تمام کلاسهای اول تا چهارم در یک اتاق برگزار میشد، دروس کلاسهای بالاتر را نیز گوش میدادند. نهایتا برای تحصیل در کلاس های پنجم و ششم به بیرجند سفر کردند. در دبستان شوکتیه به تحصیل پرداختند و تا سال سوم متوسطه را در بیرجند به اتمام رساندند و پس از آن جهت ورود به شغل معلمی و ادامه راه پدر کنکور دانشسرا را شرکت کرده و پذیرفته شدند. طی دو سال موفق به اتمام دوره دانشسرای مقدماتی شدند. پس از 6 سال تدریس در مدارس قائن در سال 1345 در کنکور رشته ادبیات دانشگاه فردوسی شرکت کرده و پذیرفته شدند. پس از آن نیز در کنکور مقطع فوق لیسانس شرکت کردند و در رشته ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی پذیرفته شدند . ایشان اولین فارغ التحصیل فوق لیسانس رشته ادبیات دانشگاه فردوسی بودند. پس از انتقال از وزارت آموزش و پرورش به وزارت علوم و شروع به تدریس در سال 1353 در مقطع دکترای ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی به تحصیل پرداختند و در مقطع دکترا نیز اولین فارغ التحصیل رشته ادبیات بودند.
مشاغل و سمت های مورد تصدی : در ابتدای استخدام در آموزش و پرورش در سال 1337 به قائن منتقل شدند و 6 سالی را در آنجا تدریس میکردند و از سال 1352 به دعوت دکتر یوسفی به وزارت علوم و دانشگاه فردوسی مشهد منتقل شدند.
مربیان و اساتید : از جمله اساتید و مربیان دکتر ناصح می توان از آقایان احمد احمدی بیرجندی، دکتر غلامحسین یوسفی و مرحوم دکتر فیاض (این دو تن جزو بنیان گذاران دانشکده ادبیات نیز بوده اند) ، دکتر متینی، دکتر رکنی، دکتر زمردیان، خانم دکتر فلاح رستگار، دکتر مجتهدی، دکتر شهابی، دکتر عبدوشکور احسن از پاکستان، دکتر آشتیانی، دکتر بکار(از اردن)و ... نام برد.
دکتر ناصح اینگونه از دکتر احمد احمدی نقل خاطره میکنند : « ایشان بسیار اهل فضیلت و ادب بودند و متوجه حال و احوال و شرایط شاگردانشان بودند. مثل شخصی که در حقیقت مواظبتهایی از راه دور را انجام میدهد تا چیزی را به ثمر برساند و این صفت در ایشان بود و از لحاظ ادب و فضیلت تقریبا ما هر قدر هم که سعی در انجام آداب احترام و ادب داشته ایم نتوانستیم در برابر کمالات و فضیلت ها و احترامی که ایشان برخوردار بودند جبران کننده باشیم و خیلی بزرگوار بودند و غالبا در سلام بر ما دانشجویان مقدم بودند. »
توصیه های دکتر محمد مهدی ناصح: زندگی زمانی ارزش پیدا میکند و زمانی میتوان اسم زندگی را بر یک پدیده و یک جامعه الحاق کرد که آنچه را که پیوندهای مربوط به امر زندگی را به وجود میآورد در آن تحقق پیدا کند، از جمله آن پیوندها حرکت است؛ یعنی اگر ما شبانه روزی در خواب باشیم زنده هستیم اما زندگی نمیکنیم . به میزان کار و کوشش و فعالیتمان میتوانیم بگوییم که زندگی ما موثر و مفید است. همانطور که در فرهنگ اسلامی کار کردن عبادت است و دانش و آموزش افضل از عبادت است .
هیچ چیزی ساده به دست نمیآید و به همان تعبیر ساده از تو حرکت از خدا برکت . اگر انسان حرکت کند، خداوند برکتش را از انسان باز نمی دارد. در امر تحصیل و تحقیق نیز باید خیلی جدی و محکم چیزی را بخواهیم تا آن را بدست آوریم. برخی از امور مستلزم نوعی ریاضت و رنج است. تحقیق و تتبع نیاز به دو نکته دارد: یکی کار و کوشش و دیگری هم نظم و پیوستگی در کار.
انتهایپیام/2/