به گزارش خراسانتایم، چه کسی میداند جنگ چیست؟ چه کسی میداند فرودیک خمپاره قلب چند نفر را میدرد؟ چه کسی میداند جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هر جا، به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه میکند؟ دخترم چه شد؟ به راستی ما کجای این سوالها و جوابها قرار گرفته ایم ؟ کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکسهای جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود. از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است؟ آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد میکند که بی شرمان دامنشان را آلوده کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند. کدام پسر دانشجویی میداند هویزه کجاست؟ چه کسی در هویزه جنگیده؟ کشته شده و در آنجا دفن گردیده؟ چه کسی است که معنی این جمله رادرک کند: نبرد تن و تانک؟! اصلا چه کسی میداند تانک چیست؟ چگونه سر 120دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی های، تانک له میشود؟
چهارمين فرزندي كه در روستاي كوچك جعفرآباد (ده ايلخاني سابق) در سحرگاه 5 مرداد سال 1342 قدم در خانه پرمهر، ساده و بیآلايش محمد تنگدست گذاشت محمدرضا نام گرفت .
او در ميان آن خانواده زحمتكش و متقي و در دامان مادري پرعطوفت و با صفا رشد و نمو كرد.
تحصيلات ابتدايي خود را تا كلاس سوم در زادگاهش ادامه داد و بعد از آن عشق و علاقه وافرش به علم آموزي باعث گرديد كه همه روزه فاصله چند كيلومتري بين جعفرآباد و عشقآباد را طي و به تحصيلات خود، علي رغم مشكلات فراوان تا سوم راهنمايي ادامه دهد.
كمبود امكانات و كمک به وضعيت معيشتي خانواده باعث شد تحصيل را رها نموده تا ضمن كار در روستا كمكي باشد براي پدر و مادر در انجام امور منزل و كشاورزی مختصري كه داشتند.
همزمان با شروع انقلاب اسلامي، او نيز چون هزاران جوان و نوجوان انقلابي ديگر منطقه با حضور پرشور خود در مراسم مذهبي و انقلابي، حمايت خود را از امام خويش اعلام نمود و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي به محض تشكيل اولين پايگاه بسيج در بخش دستگردان به عضويت بسيج درآمد.
چون جواني پركار و با اخلاص و پر تلاش بود چند صباحي بعد از آن به عنوان بسيجي ويژه، فعاليت خود را در بسيج گسترش داد، او در اين مدرسه عشق، به خوبي با قرآن و دعا آشنا و اُنس گرفت و از نردبان ترقي و تكامل معنوي، پله پله بالا رفت.
ضمن انجام وظيفه پاسداري و نگهباني خويش، از محضر عزيزاني كه براي تبليغ و ترويج اسلام و احكام شرعي و آموزش قرآن و تدريس اخلاق اسلامي در بسيج حاضر ميشدند به نحو مطلوبي استفاده كرد و به سلاح ايمان بيش از پيش مجهز گرديد.
زندگینامه شهید محمدرضا تنگدست
شهید محمد رضا تنگدست به تاریخ 5/5/1342 در روستای جعفرآباد شهرستان طبس متولد وبه تاریخ 11/11/1362 در منطقه مهران به فیض شهادت نائل شد.
وصيت نامه شهيد محمد رضا تنگدست
«و لا تَحسَبَن اَلَّذينَ قَتَلوا في سَبيلِ الله اَمواتا بَل اَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يَرزُقون»
با ياد و نام خدا و شهادت بر يگانگي او و شهادت بر رسالت فرستاده او محمدبن عبدالله (ص) و شهادت بر ولايت علي ابن ابي طالب (ع) چند كلامي با عنوان وصيت نامه عرض ميكنم اگر چه خود را بيشتر از هر كس محتاج وصيت و پند و اندرز میدانم . قبل از آغاز سخن از خداوند منان تمنا مي كنم قدرتي به بيان من عطا فرمايد كه بتوانم از زبان يك شهيد دست به قلم ببرم چرا كه جملات من اگر لياقتي پيدا شد و مورد عفو و رحمت الله قرار گرفتم و توفيق و سعادت شهادت را پيدا كردم تحت عنوان پر افتخار آخرين وصاياي شهيد خوانده ميشود و كلام يك شهيد با معيارها و شناختي كه او از الله پيدا نموده (در زمان نوشتن اين وصيتنامه) از سخن قاصر من فرسنگها فاصله دارد اين حقير از پيش خود چيزي براي گفتن يا نوشتن ندارد و آنچه هست پيام شهيداني است كه من رسالت رساندن پيام آنها را بر دوش خود احساس ميكردم .7/7/62 خداحافظ.محمدرضا تنگدست
انتهایپیام/2/