وصیت نامه شهید محمدرضا پلنگی
واقعاً اگر عشق است درجبهه است. اگر ایمان است در جبهه است. اگر دعا ومعنویات است در جبهه است و اگر صفا و صمیمیت است در جبهه است.
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَليم.تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُون.
« ای اهل ایمان آیا میخواهید شما را به تجارتی سودمند که شما را از عذاب دردناک آخرت نجات بخشد راهنمایتان کنم؟ آن تجارت این است که بخدا ورسول ایمان آورید و با مال وجان خود در راه خدا جهاد کنید. این تجارت اگر دانا باشید برای شما بهتر است» قرآن کریم آیه 10و11 سوره صف
سپاس بی حد خداوند را که نهایت لطف و کرمش را شامل حال این بنده حقیر نمود و افتخار نبرد در رکاب حضرت مهدی (عج) فرمانده حقیقی جبهههای حق علیه باطل را همراه با شهادت نصیبم فرمود طلب غفران از وی ودعای خیر ازامتمان و مؤمنین دارم وخدا را به شهادت میگیرم که آنچه را به عنوان پیام در این نوشتار عرضه می کنم، احساس فریضه وتکالیف است تا راه خویش وهدف خویش و همه رزمندگان و همسنگرانم را اعلام کنم که .... مکتب امام حسین (ع) است و راه ما، راه نائب بر حق امام زمان (عج) امام امت، حسین زمان ماست. اطاعت ازاوامرش را فریضه میدانیم و جانمان را در راه هدفش نثار میکنیم. چرا که اطاعت از امر امام سعادت ابدی است و تعلل درآن ضعف ایمان است و سرپیچی ازآن خذلان وخسران است. (و بر) برادران دانش آموز بالاخص برادران انجمنهای اسلامی که با الهام از امام امت که نیاز جامعه را به متخصصین مؤمن را گوشزد نمودهاند، در مرحله اول درس را به عنوان یک تکلیف بخوانند و بدانند که راه استقلال فرهنگی که به فرموده امام شرط اول استقلال است بسته به جدیت در جهت الهی نمودن مراکز آموزشی بخصوص دانشگاهها تحققپذیر است واین با ادامه تحصیل شما برادران انجام شدنی است. البته درس نباید مانع انجام تبلیغات اسلامی و حضور در جبهههای حق وعدالت علیه ظلم وفساد گردد.
واز شما امت حزب الله می خواهم که کمی هم به یاد آخرت باشید وافتخار کنید که مغفرت خدا مشمول شما شد. رخت سفر بربندید که ندای کوچیدن در میان شما داده شده دل خویش را اسیر دنیا نکنید وعمر خود را ناپایدار تصور نکنید و سعی کنید با توشهای اطاعت و بندگی به سوی خدا مراجعت کنید، توشهای که دراین روزگار درتوان میباشد زیرا جلو رویمان گردنه ناهموار و منزلهای ترس آور وهولناک است. راهی که ناگزیریم از آن گذر نمائیم و دخمهای که مجبور هستیم درآن مدتی بمانیم. مرگ چنان دیده به شما دوخته است که گوئی... آن درشماست واسیر زنجیرهای اسارتش میباشید، لیکن پرداختن به کارها وگرفتاریهای سخت دنیا او را از جلوی چشم شما پنهان نگاه داشته پس شما دل از اسارت دنیا بردارید و با دارایی ایمان و پرهیزکاری خود را قادر وتوانا سازید.
ای مردم حقیقت جزاین نیست که جهان سرائی است گذرنده وآخرت خانهای است پاینده. پس از گذرگاهاتان توشه برگیرید و مواظب اعمال خود باشید. بخصوص مواظب زبان خود باشید که اکثر گناهان از زبان است. از دروغ گفتن و تهمت زدن بپرهیزید و تقوا را پیشه خود سازید شاید که لطف خداوند شامل حالمان بشود.
واما پدر ومادرم چیزی ندارم که بجای زحمات ومشقات عمر گرانبها یتان که صرفم نمودهاید به پایتان بریزم جز عرض سلامی و اما به سؤالم پاسخ دهید که چگونه فرزندی از خدا میخواستید؟ آیا این که امانت خدا را به او بازگرداندهاید وهدیه ناچیزی را به انقلاب اسلامی تقدیم نمودهاید خوشحال نیستید؟ پس شکر گذارباشید خداوند را بخاطر قبولی هدیه تان و صابر باشید که خداوند صابران را دوست میدارد.
اما ای همسرم از شما معذرت میخواهم که دراین مدت که با هم بودیم شوهر خوبی برایت نبودم و همیشه شما را تنها میگذاشتم وبه جبهه میرفتم و شما به تنهایی بسر میبردید. من چارهای نداشتم چونکه نمیتوانستم دوری دوستان خدا را تحمل بکنم و نمی توانستم این را بخود تحمیل کنم که من در خانهام باشم و یک عده از آن افراد پاک و مخلص در سنگرها، زیرآتش توپ وخمپارههای دشمن باشند. واین لطف خدا بوده که نصیب این بنده حقیر شده بود که واقعاً اگر عشق است در جبهه است. اگر ایمان است در جبهه است. اگر دعا ومعنویات است در جبهه است و اگر صفا و صمیمیت است در جبهه است.
ای مردم از شما میخواهم بروید و از نزدیک با چشمهای خود این الطاف و امدادهای غیبی و نعمتهای الهی را ببینید و درک کنید. آن موقع است که نمی توانید در شهر طا قت بیاورید من هرموقع مرخصی میآمدم انگار که به زندان میروم واز زندان هم بدتر بود برایم. حاضر بودم در جبهه در مشکلترین شرایط باشم اما به شهر نیایم.
واما پدر ومادرم و همسر و برادر و خواهرانم وتمامی قومان و دوستانم، از گریه کردن منعتان نمی کنم اما زهرا وار گریه کنید. اما بر شهیدان اسلام و بر سالار شهیدان امام حسین(ع)، که چنین گریه ای نزد خداوند متعال عبادت است و از همه شما میخواهم مرا حلال کنید و از من راضی باشید. درپایان برای سلامتی وطول عمر امام امت دعا کنید و برای پیروزی رزمندگان اسلام و برای این بنده حقیرهم دعا کنید تا خدا گناهانم را بیامرزد .خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار. والسلام علیکم ورحمه الله و برکاته. 16/11/64 محمدرضا پلنگی
انتهایپیام/2/