شهیدی که کلید بهشت را به گردن آویخت

زندگی‌نامه شهدا خراسان جنوبی/11

8 فروردين 1397 ساعت 20:56

هر هفته معرفی یک شهدای 8 سال دفاع مقدس استان خراسا‌ن‌جنوبی


به گزارش خراسان‌تایم، چه کسی می‌داند جنگ چیست؟ چه کسی می‌داند فرودیک خمپاره قلب چند نفر را می‌درد؟ چه کسی می‌داند جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هر جا، به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ ‌جوانم چه می‌کند؟ دخترم چه شد؟ به راستی ما کجای این سوال‌ها و جواب‌ها قرار گرفته ایم ؟ کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس‌های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود. از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است؟ آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد می‌کند که بی شرمان دامنشان را آلوده کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند. کدام پسر دانشجویی می‌داند هویزه کجاست؟‌ چه کسی در هویزه جنگیده؟ کشته شده و در آنجا دفن گردیده؟ چه کسی است که معنی این جمله رادرک کند: نبرد تن و تانک؟! اصلا چه کسی می‌داند تانک چیست؟ چگونه سر 120 دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی‌های، تانک له می‌شود؟

شهید حسن توسلی به تاریخ 2/1/1345 در روستای چرمه از توابع شهرستان سرایان متولد وبه تاریخ 6/12/1365 در شلمچه به فیض شهادت نائل شد.
 
زیبائی‌های طبیعت هرساله در بهار تجلی می‌کند. هرساله در فصل پاییز، برگ‌های درختان و سبزینه‌های زمین خشک شده، به طوری که گویی درختان مانند چوب خشک و علفزارها و مراتع به دشت‌های بی آب و علف تبدیل می‌شوند و این باور به انسان دست می‌دهد که این زمین‌ها و درختان مگر روزی سبز هم بوده‌اند؟ دشتها و دامنه کوه‌ها کم کم رخت سفید به خود می‌پوشاند و سرمای زمستانی، سراسر این مناطق را دربر می‌گیرد. درفصل بهار، رنگ طبیعت عوض شده و شور و نشاط همه چیز را دگرگون می‌کند. این سیر و تحول، تولد و مرگ را در نظر انسان مجسم نموده و تذکری برای خوب زیستن و خوب بودن و در نهایت خوب رفتن از این دنیا را در بردارد. شهدای عزیزمان نیز اینچنین بودند. در این میان شهید حسن توسلی، در فصل شکوفه و طراوت، پا به عرصه جهان گذاشت. تاریخ ولادتش 2/1/1345 در روستای چرمه از توابع شهرستان سرایان درخانواده ای مذهبی، متدین وزحمتکش ثبت شده است
 
دوران کودکی خود را در آغوش گرم و پرمحبت خانواده سپری کرد. پدر حسن کشاورز بود و مایحتاج زندگی خود و خانواده‌اش را از این طریق بدست می‌آورد. حسن وقتی به سن هفت سالگی رسید وارد عرصه دیگری از زندگی شد و در دبستان امیر کبیر همان روستا ثبت نام و توانست دوران ابتدایی خود را با موفقیت پشت سر بگذارد.
 
او پسری خوش اخلاق ومهربان، که مورد پسند همگان بود. پس از اتمام دوران ابتدایی وارد مقطع راهنمایی شده ولی به دلیل وجود مشکلات، نتوانست تا اول راهنمایی بیشتر درس بخواند ‌و از تحصیل بازماند.
 
وی فردی زحمتکش و پرتلاش بود. در کارهای کشاورزی و دامداری به پدر کمک می‌کرد تا شاید بتواند از سنگینی باری که بر دوش پدر است بکاهد. او در تمام مجالس مذهبی ودینی شرکت داشت وهمگی را هم دعوت می‌نمود.
 
مرحله دیگر زندگی وی، فرارسیدن زمان خدمت مقدس سربازی بود، که با اشتیاق لباس رزم و سربازی را بر تن استوار کرد. بدین طریق زمینه خدمت پاک و خالصانه او به وطن و نظام مقدس جمهوری اسلامی فراهم و مهیا شد. بعد از گذراندن دوره آموزشی، به جبهه اعزام شده ومدت قابل ملاحظه‌ای را با رشادت‌های فراوان درسنگراسلام جانفشانی کرد. ولی سرانجام در تاریخ 6/12/1365 حین عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه، خرقه پوسیده دنیایی از تن خارج و لباس وصل جانان را به خود پیچید. یک بار در جواب یکی از نزدیکانش که از اوسؤالی در مورد پلاکی که به گردن آویخته داشت، با لبخند گفت: « این کلید در بهشت است » موقع شهادتش نیز ترکش به ناحیه گردن او اصابت کرده و با شال، گردنش را می بندند تا خون جاری نشود. در راه اعزام به بیمارستان مرتب نام خدا را بر زبان جاری داشت و مولایش حسین(ع) را صدا می‌زد که به فیض شهادت نائل شد. روحش شاد و یادش گرامی.

انتهای‌پیام/2/


کد مطلب: 13421

آدرس مطلب: http://www.KhorasanTime.ir/fa/doc/news/13421/زندگی-نامه-شهدا-خراسان-جنوبی-11

خراسان تایم
  http://www.KhorasanTime.ir