آه سوزناکی ازدل برمی خیزد آن هنگام که با شور وشوق قبولی دردانشگاه پا در این وادی می گذاری محلی که به تصورت مرکز علم و فرهنگ برمنبع خود ساختگی و ساخت جامعه ای است بهتر، ولی چه دردناک است هنگامی که گذر می کنی و درکرانه های دانشگاه ،جایی که باید از در دیوارش علم ،ادب وفرهنگ ببارد چیزی جز پوکه های سوخت سیگار یافت نمی شود.
قرارگاهی که از خوابگاهش،بوی نشاط وشادی امید به آینده به مشام می رسید. قلیان و سیگار همه چیز را رو به انحطاط برده است.
مسئولین !شعارهایتان را درجیبتان قرار دهید وقت وقت عمل است .
مادانشجویان گوشمان پراست از شعارهای تحقق نایافته، ما نیاز به عمل داریم نیاز به خود شکوفاشدن نیاز به ساخت دانشگاهی دور از اعتیاد و زندگی ای بدون دغدغه.
مسئولین،اساتید ،دانشجویان آگاه باشید در قبال از دست دادن علم جویای چه هستیم؟ اعتیاد!!!!
همه از معایب اعتیاد گفتن ولی آیا کسی جویای آن شد که چرا داریم علم را با اعتیاد معاوضه می کنیم ؟؟
چرا دانشجویان ما به سمت اعتیاد می روند ؟؟
شده آیا کسی پای درد دل ما دانشجویان بنشیند؟
آری...من به عنوان دانشجو که زندگی روز مره ام را در خوابگاه و دانشگاه می گذرانم دلیلش را به خوبی درک می کنم .
آنگاه که مسئولین عزیز در دانشگاه برای دانشجویان جشنی برگزار می کنند اما این حق رابه ما نمی دهند که شادی کنیم و هیجاناتمان را تخلیه کنیم .
آیا راهی جز تخلیه انرژی با اعتیاد برای ما می گذارید؟
بهتر نیست مسئولین عزیز دست از نصیحت بکشند و نیم نگاهی به اعمال ورفتار خودشان داشتند
بیایید کمی آن سوتر را ببینیم، هنگامی که یکی از فارغ التحصیلان رشته خودمان را می بینیم که با مدرک فوق لیسانس نگهبان نیمه وقت یک شرکت خصوصی می شود....
آیا کسی از مسئولین حاضر به پاسخگویی به سوال من می شود ؟؟؟
ما با چه امیدی از دانشگاه خارج شویم ؟ به امید بیکاری در جامعه ،به امید آن که چندین سال درس بخوانیم و مثلا فوق لیسانس بگیریم ،که بگذاریم لب کوزه آبش را بخوریم؟
آیا کسی هست با این اوضاع توقعی جز افسردگی ودرنهایت رفتن به سمت و سوی اعتیاد را نداشته باشد ازما ؟؟
و بازهم همچنان کسی برای گوش دادن و چه بسا عمل کردن به دردودل های ما دانشجویان یافت نمی شود ؟