مطابق هر هفته و برای بالابردن سطح و فرهنگ و آگاهی، در جهت التماس تفکر و مطالعه، کتابی نوشته بزرگان بومی استان خودمان را معرفی میکنیم تا با توجه به آن و مطالعه آثار افراد مطلع سطح اطلاعاتمان از وضع موجود، بهبود یابد و امید است که همین روند و رویه در ادامه نیز ادامه دهیم تا به سعادت برسیم و آگاهی و اطلاعات کسب کنیم.
بهگزارش خراسانتایم چرتکه را که برداری خیلی خیلی وقت کم میآوری برای خواندن کتابهایی که فقط اسمشان را شنیدهای یا دوست داری آنها را مطالعه کنی، دیگر چه رسد به اینکه بخواهی کتابهای آن کتابفروشی را از دم به مطالعه بنشینی؛ خلاصه آنکه شنیدهاید میگویند: «هرچه تو پیش نروی دیگری پیش میآید» حالا نقل ماست هر چه قدر کتاب نخواهیم، روزانه هزاران کتاب دیگر به لیست کتابهای در حال انتظار برای خواندنمان اضافه میشود.
باید ساعتی تفکر کرد و یک تصمیم جدی و مصمم گرفت. شاید بتوان کمی در روز از وقتهای بیهوده و بیارزش زد و کتاب خواند و کمی به فکر غذای روح بهمانندغذای جسم بود.
حرمان هور
به کوشش علیرضا کمری
احمدرضا احمدی دانشجوی سال دوم پزشکی دانشگاه شهید بهشتی بود و ورودی سال 64. این کتاب دست نوشته های آن شهید است. 93 قطعه از یادداشت های روزانه او که توی سه دفتر مختلف یادداشت شده بودند. جناب کمری این مجموعه را مرتب و مدون کرده است و شده این چیزی که از زمان انتشار (چاپ اول: 1372) تا به حال جزو پرطرفدارها باقی مانده.
متن کتاب پر از تشبیهات دهه شصتی است و چون شامل یادداشت هایی مناجات گونه هم هست در واقع شناختنامه از حال و هوای عرف این رزمندگان هم به دست می دهد. ظاهرا علیرضا داوودنژاد، کارگردان معروف سینما دارد فیلمی از روی این کتاب می سازد به اسم «چشمه».
امروز بچه های ضربت به عکس روزهای پیش که عصرها در جلوی چادرهایشان جمع می شدند و تعریف می کردند ومی خندیدند، هر کدام گوشه ای کز کرده بودند و گاهی آرام صحبتی میان دو نفر رد و بدل می شد و .... آن گاه سرهایشان تکان می خورد. امروز دیگر کسی شوخی نمی کند، نمی خندد. همه محزون و این حزن بر حزن تو می افزاید.
دیروز همین موقع، بچه های ضربت به گشت رفتند، ولی در میان راه، که جاده از دره ای می گذشت، منافقان خودفروخته که در پشت بوته های انبوه و شیارهای پی در پی منطقه مخفی شده بودند، بچه ها را غافلگیر می کنند و به تقدیر سه تن شهید می شوند که مجید هم یکی از این سه نفر است. تا دیروز با ما بود، اما امروز ...
دیروز که او را دیدی، کتاب شیمی سال سوم را به دست گرفته بود و داشت مطالعه می کرد، نگاهی به کتابش کردی. گفتی: «شما بروید نظریه «آرنیوس و یون ئیدرونیم» را بخوانید. ولی او خنده ای بیش نکرد. زمانی می خواندی که آرنیوس برای نظریه اش که در ابتدا خریداری نداشت، می خواست خواص محلول های شیمیایی را مخصوصا در برابر عبور جریان برق بیابد.
تا آنکه آن شب گفت: »مواد در محلول ها همگی به صورت ملکولی حل نمی شوند، بلکه ممکن است بعضی مواد به صورت ذرات بارداری به نام «یون» تبدیل شوند و این اساس عبور الکتریسیته از محلول های الکترولیتی است. یون ئیدرونیم هم به علت تجزیه کم ملکول آب و پیوستن داتیوی «پروتون» به ملکول آب همجوار به علت کوچکی بیش از حد تراکم کار الکتریکی آن است. بعد می گفتیم تمام یون های پروتون به صورت (H3O+) است.»
زمانی اینها را می خواندی ولی فکر نمی کردی زمانی مجید سامری هم با تو در این نظریات مخصوصا آرنیوس اتفاق خاطر داشته باشد.
انتهایپیام/2/