تهدید، تهدید. بار اولی نیست که این کلمه را میشنویم. دیگر برای ما بدل به عادت روزمره شده، طوری شده که اگر روزی در این چهل سال تهدید نمیشدیم، باید به منش خود شک میکردیم.
امروز در روابط بینالملل پرستیژ و تصویری که از یک کشور در میان افکار عمومی ساخته میشود، اهمیت بسزایی دارد و در شرایطی که هر روز اهمیت قدرت نرم بیشتر میشود، عدم برخورداری از پرستیژ کافی میتواند ضربهای جبرانناپذیر بر حیثیت یک کشور باشد. با این رویکرد به نظر میرسد که حمله احتمالی آمریکا به جمهوری اسلامی جایگاه این کشور را در افکار عمومی جامعهی جهانی با مخاطراتی بیش از پیش مواجه سازد.
آمریکاییها پس از پیروزی انقلاب اسلامی اموال و ثروتهای بسیار کلان جمهوری اسلامی ایران را بدون هیچ مجوزی مصادره کردند و در واقعه طبس رسماً به کشور ما حمله نظامی کردند و بالگردها و نیروهای نظامی خود را وارد خاک ما کردند تا با همراهی منافقان داخلی کودتا کنند اما خدای متعال آنها را رسوا کرد و شکست بدی را متحمل شدند.
صدام بعثی با چراغ سبزی که به غربیها نشان داد جنگ تحمیلی را علیه ایران رقم زد؛ پس از جنگ نیز حمایتهای تسلیحاتی و سلاحهای شیمیایی به وی داده میشد تا ایران اسلامی را به هرشکل ممکن زمینگیر کند و ما را شکست دهند.
جنایت دیگر غربیها ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران اسلامی بهطور عامدانه از سوی امریکا بود که مسئول این جنایت از سوی رئیسجمهور امریکا مورد تشویق قرار گرفت تا پرونده جنایت خود را علیه ما تکمیل کنند.
حمایت از سازمان جاسوسی منافقین کارنامه سیاه دیگری از سوی غربیهاست، منافقین جنایتکار حدود ۱۷ هزار نفر از بزرگان و نیروهای انقلابی و فرهیختگان را ترور کردند، همچنین اعمال تحریمهای ظالمانه علیه کشورمان از سوی غربیها صورت گرفته که خسارتهای مادی به کشورمان وارد شد و بیماران زیادی به دلیل در دسترس نبودن داروهای مورد نیاز دچار مشکل شدند.
با این حساب دیگر تهدیدهای انان برای ما هیچ به حساب میآید، تهدید کنید تا میتوانید. ما هم تهدید میکنیم.
انتهایپیام/2/