شنبه ۱۳ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۴۷
زندگی‌نامه شهدا خراسان جنوبی/32
هر هفته معرفی یکی از شهدای 8 سال دفاع مقدس استان خراسا‌ن‌جنوبی
به گزارش خراسان‌تایم، چه کسی می‌داند جنگ چیست؟ چه کسی می‌داند فرودیک خمپاره قلب چند نفر را می‌درد؟ چه کسی می‌داند جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هر جا، به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه می‌کند؟ دخترم چه شد؟ به راستی ما کجای این سوال‌ها و جواب‌ها قرار گرفته‌ایم؟ کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکس‌های جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود. از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است؟ آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد می‌کند که بی شرمان دامنشان را آلوده کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند. کدام پسر دانشجویی می‌داند هویزه کجاست؟ چه کسی در هویزه جنگیده؟ کشته شده و در آنجا دفن گردیده؟ چه کسی است که معنی این جمله رادرک کند: نبرد تن و تانک؟! اصلا چه کسی می‌داند تانک چیست؟ چگونه سر 120 دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنی‌های، تانک له می‌شود؟
شهید قربان بسکابادی به تاریخ 15/1/1344 درروستای خوگ ازتوابع شهرستان قائنات متولد وبه تاریخ 20/5/1365درمنطقه پاسگاه زید عراق به فیض شهادت نائل شد.
شهید حسین براتی درح به تاریخ7/11/1318 در روستای ماهیرود از توابع شهرستان سربیشه دیده به جهان گشود. دوران طفولیت و کونادکی را در آغوش خانواده ای مذهبی و درعین حال، ساده و بی آلایش که از دارائیهای دنیایی نصیب اندکی داشتند، پرورش یافته و تربیت شد. او با حال و هوای عشایری بزرگ شد و دوران تحصیلات ابتدائی خود را با رنج و مشقت فراوان به اتمام رساند ولیکن به علت پاره ای از مشکلات و شرایط سخت آن روزگاران، از ادامه تحصیل بازمانده و در کنار والدینش به شغل کشاورزی و دامپروری مشغول شد.
2سال از عمرش را در دوران مقدس سربازی سپری نموده و پس از آن به استخدام ژاندارمری درآمد. او در اکثر نقاط کشور با فرم لباس ژاندارمری خدمت کرده و بالاخص در نقاط مختلف و مرزی استان خراسان نیز، مأموریتهای فراوانی را انجام داد.
شهید حسین براتی درح از همان اوایل زندگیش، انسان معتقد و پایبند به اصول مذهب و ائمه طاهرین(ع) بود. حتی زمانی که به عنوان یک نیروی نظامی در رژیم شاهنشاهی خدمت می کرد، پایبندی به مکتب و اعتقادات او به مذهب و دینداریش کاملاً آشکار و هویدا بود. در شغل خود مورد اعتماد دیگران و در طول 29 سال خدمت خالصانه اش، هیچگاه بی نظمی در کار و خللی برای حضور در محل کاریش دیده نشد وغیبت نداشت. او رضایت خدا را همیشه مد نظر داشت. به همین جهت از عملکرد رژیم شاهنشاهی در خیلی از موارد رنج می برد و همیشه به روحانیت و مرجعیت احترام خاصی قائل می شد. در دوران انقلاب و آغاز نهضت مردمی ضد رژیم پهلوی، همکاریهای خالصانه او با مردم و حضور در راهپیمائیها و مراسم دینی و مذهبی، گویای نفرت آشکار وی با رژیم طاغوت بود. بعد از انقلاب نیز در اکثر مراسم و راهپیمائیها حضوری فعال داشت. احترام خاصی برای امام راحل(ره) قائل بوده و دستورات ایشان را سرلوحه زندگی و کار خویش قرارمی داد. بنابه گفته خانواده اش، عاشق شهادت بود.
پس از یک سال خدمت در ژاندارمری، با دختر خاله اش ازدواج نموده که حاصل این پیوند، 3پسر و دو دختر بود. برای تربیت فرزندانش در امر برپائی نماز اول وقت، درس خواندن، پیروی از ولایت و...... خیلی کوشا و جدی برخورد می کرد.
خدمت خالصانه اش در ژاندارمری باعث شد که فرمانده پاسگاه شده و پس از ادغام نیروها و ایجاد نیروی انتظامی به عنوان فرمانده پاسگاه منطقه درح به خدمت خود ادامه داد. برخورد او با اشرار و قاچاقچیان شدید و هیچگاه در دستگیری و مجازات ایشان تعلل نمی کرد.
شهید حسین براتی درح سرانجام ، حین درگیری با اشرارمسلح و به هلاکت رساندن رئیس کاروان ایشان، در تاریخ 21/5/1370 مورد اصابت گلوله قرار گرفته و با تنی چند از همکاران و سربازانش، ره جانان پیش گرفته و به خیل عظیم شهدا پیوستند. روحشان شاد و یادشان گرامی.
