هر هفته معرفی یکی از شهدای 8 سال دفاع مقدس استان خراسانجنوبی
به گزارش خراسانتایم، چه کسی میداند جنگ چیست؟ چه کسی میداند فرودیک خمپاره قلب چند نفر را میدرد؟ چه کسی میداند جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هر جا، به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه میکند؟ دخترم چه شد؟ به راستی ما کجای این سوالها و جوابها قرار گرفتهایم؟ کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکسهای جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود. از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است؟ آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد میکند که بی شرمان دامنشان را آلوده کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند. کدام پسر دانشجویی میداند هویزه کجاست؟ چه کسی در هویزه جنگیده؟ کشته شده و در آنجا دفن گردیده؟ چه کسی است که معنی این جمله رادرک کند: نبرد تن و تانک؟! اصلا چه کسی میداند تانک چیست؟ چگونه سر 120 دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنیهای، تانک له میشود؟
زندگینامهشهید محمد پورعباس
شهید محمد پورعباس به تاریخ 1/1/1347 در روستای ارسک از توابع شهرستان بشرویه متولد وبه تاریخ 15/5/1365 در منطقه عملیاتی مهران به فیض شهادت نائل شد.
سلام و درود برهمه گلگون کفنان که در راه هدف و دفاع از میهن خویش، جان خود را درطبق اخلاص گذاشته و مشتاقانه در راه دوست قدم گذاشتند. آرمانشان، دفاع از کیان و حریم دین مبین اسلام و پاسداشت نهضت انقلابی رهبرکبیر انقلاب، حضرت امام خمینی(ره) بوده و در این راه از هیچگونه تلاش و فداکاری مضایقه نکردند. خوشا به سعادتشان که در جوار رحمت حق آرام گرفتند و کاری حسینی کردند.
شهید محمد پورعباس به تاریخ 1/1/1347 در روستای ارسک از توابع شهرستان بشرویه، در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی خویش را در دبستان روستا گذراند وسپس وارد دوره راهنمایی شد. در پایه دوم راهنمایی مشغول به تحصیل بود که رژیم بعثی عراق در حمله ای ناجوانمردانه به مرزهای میهن اسلامی ایران تعرض نمود. پایگاه روستایی بسیج با عنوان پایگاه امام جعفر صادق (ع) تشکیل شده و از بین مردم روستا گزینش و برای نبرد با صدامیان دست به کار شدند. در این بین محمد نیز یکی از عناصر فعال آن پایگاه بود. او شبها برای حراست از دستاوردهای انقلاب به نگهبانی مشغول بود و روزها به سنگر علم و دانش رفته و به تحصیلات و مطالعه کتب درسی می پرداخت.
او دانش آموزی ممتاز و در بین دوستان از محبوبیت خوبی برخوردار بود. بعد از اتمام دوره راهنمایی برای ادامه تحصیل به هنرستان فنی شهید باهنرفردوس رفت. باتوجه به اینکه کارهای فنی را خیلی دوست می داشت، در رشته برق به تحصیل پرداخت. در بین همکلاسیهایش به عنوان مهندس آینده شناخته شده بود.
محمد در کوچه و خیابان متواضع بود. به همه احترام میگذاشت. حالات معنوی و رفتارانسانیش زبانزد خاص و عام شد. در خانه نیز با همه مهربان و با خنده رویی و نرمی برخورد میکرد. او همیشه از رهبر کبیر انقلاب به عنوان رهبری قاطع و مرجعی عالیقدر یاد میکرد.
درسال 1362 به علت کوچکی سنش نتوانست به جبهه برود. ولی با اصرار زیاد در تابستان همان سال برای گذراندن دوره آموزشی به کاشمر رفته و در سال 1363 برای اولین باربه جبهه غرب اعزام شد. بعد ازگذشت سه ماه که در جبهه بود، در پایه دوم هنرستان ثبت نام و مشغول به تحصیل شد.
شور و شوق حضور در میادین نبرد او را بر آن داشت که در دومین اعزامش به جبهه کامیاران در تابستان 1364 به مدت سه ماه با صدامیان کافر به نبرد بپردازد. بار دیگر پس از مراجعت از جبهه درپایه سوم هنرستان مشغول به تحصیل شد.
در مسابقات عقیدتی سیاسی بسیج و مسابقات دهه فجر شرکت کرد و پس از کسب موفقیت، جایزه دریافت نمود.
اما محمد دیگر نمی توانست یاد جبهه را از سر بیرون کند و همین امر باعث شد که در تابستان 1365 برای سومین بار راهی جبهه شود. او در ادوات لشکر 5 نصر مشغول نبرد با بعثیون کافر شد که سرانجام در تاریخ 15/5/1365 درمنطقه عملیاتی مهران، لباس پوسیده دنیایی ازتن بدر نمود و خرقه نیلگون شهادت را به جای آن انتخاب کرد. او هم مانند دیگر عاشقان، در زمره شهدا قرار گرفت و جام شهادت را مشتاقانه سرکشید. روحش شاد و راهش پر رهرو.