شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۴۸
در گفت‌و گو با آزاده بیرجندی مطرح شد

خاطراتی از ۷۸ ماه اسارت/ از لحظه اسارت تا زیباترین سجده

غلامرضا رخشانی متولد ۲۹ شهریورماه ۱۳۴۳ است که در سن ۱۹ سالگی عازم جبهه می‌شود و در اولین عملیاتی که شرکت می‌کند به اسارت گرفته می‌شود و در سال ۶۹ بعد از گذشت هفت سال(۷۸ماه) اسارت به میهن اسلامی باز می‌گردد.
خاطراتی از ۷۸ ماه اسارت/ از لحظه اسارت تا زیباترین سجده
 
به گزارش گروه اجتماعی خراسان‌تایم به نقل از خبرگزاری فارس، 30 سال بعد از پایان هشت سال دفاع مقدس، بعد از حضور دلاورانه رزمنده‌هایمان در جبهه‌های جنگ و ایثار و مقاومتی که جاودانه شده است، هنوز هم می‌توان پای صحبت مردانی نشست که نشان جنگ به سینه دارند، مردانی که زمان برایشان نه مرداد ماه سال 1397 که همان روزهای آتش و خمپاره است، همان سال‌های مقدس دفاع و مبارزه، روزهای سنگر و خاکریز، خط مقدم و شهادت.
غلامرضا رخشانی متولد 29 شهریورماه سال 1343 است، وی در سال 1362 و در سن 19 سالگی عازم جبهه می‌شود و در اولین عملیاتی که شرکت می‌کند به اسارت گرفته می‌شود و در سال 69 بعد از گذشت هفت سال اسارت به میهن اسلامی باز می‌گردد.
این آزاده دوران دفاع مقدس در گفت‌و گو با خبرنگار فارس با بیان اینکه زمانی که عازم جبهه شدم دانشجوی تربیت معلم بودم و در مشهد درس می‌خواندم، اظهار داشت: 20 دی ماه 1362 برای یک مأموریت 45 روزه عازم جبهه شدم، درست قبل از اینکه عملیات جدیدی آغاز شود مدت حضور من در جبهه به پایان رسید.
زمانی که ماندن را به رفتن ترجیح می‌دهی
رخشانی ادامه داد: زمانی که می‌دیدم رزمندگان از غرب کشور عازم جنوب می‌شوند تصمیم به ماندن گرفتم چون حس می‌کردم عملیات بزرگ‌تری در پیش است لذا با یک دستگاه اتوبوس به جنوب رفتیم و در سایت موشکی چهار و پنج مستقر شدیم.
وی که مکان اسارتش در عمق 30 کیلومتری خاک عراق در روستایی به نام البیضه بود، می‌گوید: آغاز عملیات خیبر در روز سوم اسفندماه 1362 بود که ساعت 11 همان روز برای آغاز عملیات از منطقه اسکله دشت آزادگان (طلائیه فعلی) سوار بر قایق شدیم و به سمت روستای البیضه عراق رفتیم.
این آزاده دوران دفاع مقدس ساعت شروع عملیات را 21 شب اعلام کرد و با یادآوری اینکه پس از اعلام رمز عملیات وارد روستا شدیم، اضافه کرد: قبل از اینکه به خشکی برسیم نیروهای بعثی با نیروهای ما درگیر شده و تعدادی از نیروها در همان‌جا به شهادت و برخی نیز مجروح شدند.
اشاره‌ای به لحظه اسارت
رخشانی با اعلام اینکه عراقی‌ها معمولاً در شب به دلیل ترسی که داشتند در عملیات‌ها شرکت نمی‌کردند اما در مقابل در روز از نظر عده و تجهیزات حضور بیشتری می‌یافتند، بیان داشت: شب را در کنار رود دجله و فرات سنگر کردیم و از چهارم اسفندماه 62 تا هشتم اسفندماه در روستای البیضه پدافند می‌کردیم که روز چهارم عملیات خط مقدم جلوی خشکی توسط لشکر سه عراق شکسته شد و به طرف نیروهای ایرانی آمدند.
وی با بیان اینکه جهنم واقعی رزمندگان اسلام صبح 9 اسفندماه بود، اعلام کرد: همزمان با طلوع خورشید سربازها و تانک‌های عراقی مسلح وارد روستا شدند و نیروهای ایرانی با وجود اینکه طی این چهار روز هیچ پشتیبانی نشدند و تدارکات و مهماتی دریافت نکرده بودند با تمام توان از صبح تا ظهر با نیروهای عراقی درگیر و مقاومت کردند.
این آزاده دوران دفاع مقدس به آخرین تماس خود با فرمانده لشکر اشاره کرد و گفت: طی تماسی که حوالی ظهر با فرمانده لشکر داشتم متوجه شدم که از سمت ما قطع امید کردند و همان موقع ترکشی به سمتم آمد و مجروح شدم و سپس برای مداوا به ساختمانی که به عنوان بیمارستان از آن استفاده می‌شد، منتقل شدم.
چشم‌ها به سمت ایران؛ قدم‌ها به سمت عراق
رخشانی مطرح کرد: بعد از حضور یک ساعتی‌ام در بیمارستان، سقف بیمارستان فرو ریخت و مجبور به ترک بیمارستان شدیم، زمانی که از بیمارستان خارج شدیم غیر از دود و آتش چیز دیگری قابل مشاهده نبود و فاصله نیروهای ایرانی تا تانک‌های عراقی فقط 50 متر بود لذا فرمانده گردان بهترین تدبیر را اندیشید و اسیر شدیم.
وی با بیان اینکه ظهر روز 9 اسفندماه 1362 درست پنج روز بعد از انجام عملیات در خاک عراق وارد فضای اسارت شدیم، اضافه کرد: سخت‌ترین لحظه برای رزمندگان زمانی بود که دست‌ها بالا، چشم‌ها به سمت ایران و قدم‌ها به سمت عراق بود.
این آزاده دوران دفاع مقدس با اعلام اینکه در زمان اسارت در چهار اردوگاه رمادی شش، رمادی هفت، موسع و تکریت 17 بودم، بیان داشت: قسمت عمده اسارتم در کمپ رمادی هفت بود به دلیل اینکه شکل‌گیری این اردوگاه از اسیران کم سن و سال بود و در همین راستا افراد را دور هم جمع و مباحث تبلیغی را آموزش می‌دادند.
رخشانی تبیین کرد: دو ماه اول اسارتم به دلیل اینکه با فضای اسارت آشنایی نداشتم در بدترین شرایط گذشت و کم کم به شرایط عادت کردم، بعد از گذشت دو ماه وارد اردوگاه رمادی شدم و جو کمی تغییر یافت و رفتار عراقی‌ها نیز با اسرا کمی نرم‌تر شد.
تلخ‌ترین خاطره دوران اسارت؛ شنیدن خبر فوت امام خمینی(ره)
وی یکی از تلخ‌ترین خاطرات دوران اسارت را شنیدن خبر فوت امام خمینی(ره) در سال 1368 بیان کرد و گفت: امید همه اسرا بر این بود که بعد از تمام شدن دوران اسارت به میهن باز می‌گردیم و امام خمینی(ره) را در جماران می‌بینیم اما زمانی که خبر فوت امام(ره) را شنیدیم امیدمان به یأس تبدیل شد.
این آزاده دوران دفاع مقدس با یادآوری اینکه رسیدن خبر فوت امام(ره) با آمدن صلیب سرخ به اردوگاه همراه شد به اقدامات عراقی‌ها برای کاهش روحیه اسرا اشاره و مطرح کرد: عراقی‌ها وقتی روحیه رزمندگان را دیدند شروع به پخش آهنگ‌های مبتذل کردند که در همین هنگام رزمندگان با پاره کردن سیم بلندگوها و انداختن بلندگوها به عراقی‌ها فهماندند که نباید این کار را انجام دهند.
اسرای ثابت قدم
رخشانی بیان داشت: رزمندگان حتی یک بار به‌خاطر مرارت‌ها و شکنجه‌هایی که می‌دیدند احساس پشیمانی نکردند و بارها به خاطر حفظ ارزش‌ها و اعتقادی که به نظام جمهوری اسلامی داشتیم کتک می‌خوردیم اما جسارتی نمی‌کردیم.
وی به دلتنگی‌های دوران اسارت و نحوه آرام کردن خود اشاره کرد و گفت: در دوران اسارت دلتنگ مادرم می‌شدم و زمانی که این حس بر من غالب می‌شد به معنویات پناه می‌بردم و بارها در نماز اشک می‌ریختم و این مهم‌ترین هدیه‌ای بود که در دوران اسارت به آن دست یافتم.
زیباترین سجده اسرا
این آزاده دوران دفاع مقدس با بیان اینکه اوایل مرداد سال 1369 بود که از طریق عراقی‌ها به ما خبر دادند نامه‌ای مبنی بر پایان جنگ، آتش‌بس و تبادل اسرا عراقی و ایرانی توسط رئیس‌جمهور وقت رد و بدل شده است، تبیین کرد: در ابتدا این موضوع را باور نکرده و فکر می‌کردیم عراقی‌ها ما را به تمسخر گرفتند اما در شب 26 مرداد عراقی‌ها یک دستگاه تلویزیون به اردوگاه آورند و آزادی اسرایی که از موصل شروع شده بود را به ما نشان دادند و تقریباً یقین شد که امکان آزادی است.
رخشانی بیان داشت: از اردوگاه روانه سمت قصر شیرین و وارد خاک ایران شدیم و ساعت دو نیمه شب سوم شهریور ماه وارد خاک ایران شدیم اما هنوز باور نداشتیم که آزاد شده و به وطن برگشتیم.
مرارت‌ها و سختی‌هایی که برای انقلاب و اسلام کشیده شد
وی بیان داشت: در ایام سالگرد ورود آزادگان به میهن هستیم لذا باید طی این ایام آماری که اعلام می‌شود تلنگری باشد که بدانیم برای رسیدن به اسلام و انقلاب مرارت‌ها و سختی‌های زیادی کشیده شده و اگر کسی می‌خواهد شرمنده نه اسم فرد آزادگان بلکه واژه آزاده، جانبار و شهید نشود تأملی در این 40 سالی که از انقلاب اسلامی گذشته کند تا مدیون خون شهدا، جانبازان و ایثارگران نباشیم.
این آزاده دوران دفاع مقدس خواستار همدلی و وحدت مردم شد و مطرح کرد: ایران ما اقتدار داشته و از این به بعد هم در کنار یکدیگر این اقتدار را خواهیم داشت چرا که اگر خوشی داشته باشیم در کنار هم است و اگر سختی هم باشد باز هم در کنار هم است و نمونه عینی این موضوع را می‌توان در دوران دفاع مقدس مشاهده کرد که رزمندگان اسلام تمام سختی‌ها را به آسانی تبدیل کردند.

انتهای پیام/4
Share/Save/Bookmark
کد مطلب:۱۷۳۹۸
کلمات کليدی: خراسان‌تایم , دفاع مقدس , آزادگان