به گزارش گروه اجتماعی خراسانتایم به نقل از خبرگزاری فارس، دشمنان اسلام و در رأس آن صهیونیسم جهانی در راستای ایجاد انحراف در اسلام ناب محمدی و اختلافافکنی بین امت اسلام به دنبال ایجاد شاخههای انحرافی متعدد از مذاهب دین اسلام برآمدند که پس از تلاشهای فراوان و نفوذ در میان اهل سنت موفق به ارائه قرائتی سراسر بدعت از اسلام به نام «وهابیت» شدند که شرح چگونگی این اتفاق در این مجال نمیگنجد؛ اما آیا وهابیت یک فرقه دستساز است؟ آیا اصولاً ارتباطی میان این فرقه با اسلام وجود دارد؟ فرق وهابیت با اهل سنت چیست؟ آیا وهابیت فقط با شیعیان سر ناسازگاری دارد؟
برای رسیدن به پاسخ این سؤالات با رسول ابراهیمیآبشور که در سالهای اخیر به پژوهش در حوزه آرا و افکار وهابیت پرداخته به گفتوگو نشستیم که به دلیل تفصیلی بودن آن در دو قسمت منتشر میگردد:
انگیزه فعالیت و پژوهش شما بر روی فرقه وهابیت چیست؟ و از چه زمانی به وجود آمد؟
از ابتدای تحصیلات عالیهای که شروع کردم توجهم نسبت به این موضوع جلب شد، در مبحث وحدت اقدامات علمای شیعه و سنی مشاهده میشد، اما آن وحدتی که مدنظر علمای اسلام بهخصوص مقام معظم رهبری است به خاطر وجود جریاناتی که مخالف بودند مانع از شکلگیری آن میشدند که این حرکت مخالف دو عامل دارد که رأس هر دو عامل، استعمار و قدرتهای خارجی است، من این دو عامل را که شبیه به دو ویروس شدهاند ویروس فراگیر تکفیر میدانم.
دو مانع تحقق وحدت در جامعه اسلامی
سلفیت به قرائت وهابیت و جریان افراطی و غیرقابل انعطافی که درون شیعه درست شد تا به مقدسات اهل سنت توهین کنند دو عامل برای ایجاد تفرقه بین مسلمین هستند.
چون اینگونه سلفیها خود را [بهناحق] نماینده اهل سنت میدانند و استناد به کتب آنها میکنند انگیزهای در من به وجود آورد تا ببینم واقعاً این مدعیان پیوند خویشاوندی با اهل تسنن دارد یا خیر.
ارتباط وهابیت با اهلسنت چیست؟
تحقیقات را شروع کردم و به این نتیجه رسیدم که وحدت منابع آنها با اهل سنت وحدت عقیده را همراه نداشته است و این افراد بیگانه با اهل سنت هستند و درواقع دزدان اعتقادی هستند تا آسایش و امنیت اهل تسنن و شیعیان را برهم بزنند و این پژوهش را به مدت 13 سال است که دنبال میکنم.
پایهگذاران جریان وهابی و تکفیری چه کسانی بودند و هدف از این اقدام چه بوده است؟
وهابیت تفکرات و قرائتی متحجرگونه از دین را دنبال میکند که نظریهپرداز آن شخصی به نام ابنتیمیه است که در قرن هفت زندگی میکرده اما بهصورت منسجم و تشکلیافته بنیانگذار آن محمد بن عبدالوهاب است.
تفکرات ابنتیمیه با برخورد علمای اهل تسنن در نطفه خفه شد
تفکرات ابنتیمیه با برخورد علمای اهل تسنن در نطفه خفه شد تا اینکه در زمان محمدبن عبدالوهاب و با همکاری سعودیها تحت حمایت استعمار بهخصوص انگلستان این تفکرات با شکل جدیدی ارائه شد و نطفه منحوس تکفیر را در دنیای اسلام با هدف اختلاف بین مسلمین در ابتدا ایجاد کرد بهطوریکه اینها حتی در حکومت عربستان نیز نقش دارند سپس با پیدایش رژیم صهیونیستی برای برقراری امنیت این رژیم استعمار در رشد و توسعه آن نقش ایفا کرد.
در خاطرات جاسوسان انگلیس آمده که شخصی مانند محمد بن عبدالوهاب مخصوصاً به دست آنها تربیت شده تا این تفکر رشد و قدرت پیدا کند این نقل را چه مقدار صحیح میدانید؟
به نظر نمیآید که نقل افرادی مانند همفر (جاسوس انگلیسی) درست باشد زیرا شبیه به رمان است، من به مخاطبین محترم پیشنهاد میکنم که به کتاب «تبار شناسی» دکتر علیزاده موسوی مراجعه کنند تا در آنجا همکاری و نام جاسوسان استعمار با محمد ابن عبدالوهاب را مطالعه کنند که مفصلاً شرح داده شده است.
نقل همفر مبنی بر سفر ابن عبدالوهاب به ایران نیز از نظر تاریخی درست نیست.
مکتب محمد بن عبدالوهاب مکتبی متوحش است
مکتب محمد بن عبدالوهاب مکتبی متوحش است بهطوریکه اگر از ابتدای به وجود آمدن این تفکر را مطالعه کنیم میبینیم که تاکنون کارشان فقط ریختن خون مسلمین بوده است.
بیشترین قربانیان وهابیت اهل تسنن بودهاند
جالب است توجه شود که بیشترین قربانیان وهابیت اهل تسنن بودهاند که امروزه در سوریه و عراق شاهد آن هستیم.
بهطور کلی عقیده تکفیریها این است که فقط هرکس که تفکرش با آنها سازگار و همعقیده باشد مسلمان است در غیر این صورت خون، مال و ناموس افراد مخالف این تفکر مباح است که خلاف اجماع علمای سنی و شیعه است.
چگونه است که وهابیون خود را منحصراً زعیم اسلام و مسلمین میدانند اما تاکنون خلاف منافع دشمنان اسلام اقدامی انجام ندادهاند؟
شما هیچگاه فتوایی از یک عالم وهابی علیه دشمنان اسلام بهخصوص رژیم صهیونیستی پیدا نمیکنید و دغدغهای مبنی بر رهاسازی جان، مال و نوامیس مسلمانان از سیطره کفار ندارند.
اسنادی مبنی بر ارتباط تکفیریها با رژیم صهیونیستی وجود دارد
اصولاً این تفکر و معتقدین به آن برای حفظ امنیت رژیم صهیونیستی به وجود آمدهاند که اسنادی مبنی بر ارتباط آنها با هم وجود دارد.
اما وهابیون از ظواهر اسلامی همچون شهرهای مکه مکرمه و مدینه منوره برای حفظ ظاهر اسلامیشان سوءاستفاده کردهاند.
خوشبختانه با اقداماتی که از سوی علمای شیعه و سنی در جهت تقریب مذاهب انجام شده و اقداماتی همچون کشتن کودکان بیگناه یمنی به دست وهابیون باعث شده تا چهره واقعی وهابیت را مسلمانان ببینند و دروغهای آنها افشا شود.
فتوایی از وهابیون علیه دشمنان اسلام پیدا نمیشود
همانطور که گفته شد فتوایی از وهابیون علیه دشمنان اسلام پیدا نمیشود اما علیه گروههای مقاومت و مبارز با رژیم صهیونیستی همچون حزبالله بهراحتی فتوا صادر میکنند و حتی دعا برای پیروزی این گروه را که از اسلام و مسلمین دفاع میکند حرام اعلام کردند.
جریانات وهابی از لحاظ نوع تفکر و انشعابات سیاسی به چند دسته تقسیم میشوند؟
گونه اول سلفیگری تکفیریها هستند که قاطبه وهابیت را شکل میدهند، اما عده اندکی نیز در بین اینها پیدا میشوند که تکفیر همه مسلمانان را جایز نمیدانند اما از قدرت چندانی برخوردار نیستند.
تکفیریها هرکس با آنها همنظر نباشند کافر میدانند
تکفیریها همانطور که از اسمشان مشخص است بنا بر اعتقادشان هرکس که با آنها همنظر نباشند کافر میدانند که کتابهای مورد استفاده اینها کتب ابنتیمیه و محمدبن عبدالوهاب است.
در کتاب کشفالشبهات محمدبن عبدالوهاب 45 بار مستقیماً و به صراحت و غیرمستقیم مخالفین خود را که مسلمانان هستند تکفیر کرده است.
گروههای تروریستی همچون داعش و جبههالنصره نمونهای از گروههای تکفیری هستند.
نوع دوم سلفیگری گونه جهادی است، اینها عقیده دارند که باید تحت حاکمیت اسلام زندگی کنند که برای این هدف یا باید از دارالکفر به حکومت اسلامی مهاجرت کنند و یا خودشان حکومت اسلامی را تشکیل دهند.
چون معتقد به این هستند که حاکمان کشورهای اسلامی دستنشانده بیگانگان میباشند پس باید برای تشکیل حکومت اسلامی مدنظر خودشان جهاد کنند.
این دسته از سلفیها مبنای تفکراتی خود را از اندیشههای سیدقطب گرفتهاند اما در نظریات او هم تغییراتی ایجاد کردهاند.
جهادیها [در ظاهر] با مردم کاری ندارند و دشمنان خود را حکومتها و نیروهای تحت امر آن میدانند که بهعنوان مثال القاعده و طالبان نمونهای از این قبیل گروهها میباشند.
گونه سوم نیز تبلیغیها هستند که عقیده آنها بر دو پایه تبلیغ تفکراتشان در بین شیعیان و اهل تسنن و شبههپراکنی در رد عقاید طرف مقابل است که حتی با فرق مختلف اهل سنت نیز مخالفت جدی دارند.
اعتقاداتی که اینگونه از سلفیها به خورد افراد میدهند اعتقاد اهل تسنن نیست و از سوی جریاناتی هدایت میشوند که بیشتر سلفیهای با گرایش تکفیری هستند و میشود گفت که این جریان افراطیتر شده است.
6000 شبکه ماهوارهای و سایت در اختیار سلفیها
سلفیهای تبلیغی در کشورهای حوزه خلیجفارس حدود 6 هزار شبکه ماهوارهای و سایت دارند که شبانهروز مشغول شبهه پراکنی علیه تشیع هستند.
گونه چهارم سلفیها نیز سیاسیون هستند که معتقد بر در اختیار گرفتن حکومت و سپس نشر عقایدشان هستند.
مثلاً در پاکستان گروهی مانند جمعیت علمای پاکستان در مجلس این کشور فعالیت میکنند تا با قدرت گرفتن عقاید و تفکرات سلفی را منتشر کنند.
آخرین و پنجمین گونه آنها سلفیهای اصلاحی و تنویریاند که اهل وحدت و تقریب بین مذاهب هستند که قائل به اصلاح بین فرق اسلامیاند که با این نوع سلفیها تعارضی وجود ندارد.
بیشترین درگیری و خطری که جامعه اسلامی را تهدید میکند از جانب سلفیهای تکفیری، جهادی و تبلیغی است.
آیا آمریکا علت تامه (اصلی) پدید آمدن این گروهها میباشد؟
یقیناً آمریکاییها علت تامه نیستند و در حقیقت کسی که معتقد به کشتن مسلمین میشود تا بهشتی شود بر فرض تفکرات غلط خودش این تفکر را از یک کتاب و گویندهای یاد گرفته اما سلاح، مواد منفجره و چاقویی را که با آن جنایت میکند چه کسی به او داده؟
هیلاری کلینتون به تسلیح تکفیریها اعتراف کرده است
علت استمرار و قدرت گرفتن این گروهها استکبار و آمریکاست که حتی هیلاری کلینتون به این مسئله اعتراف کرده است.
اصولاً آمریکا در مبارزه با تروریسم توانایی این کار را ندارد و یا میلی به انجام آن وجود ندارد؟
آمریکا میلی به انجام این کار ندارد، باید گفت که آمریکا به دو دلیل عمده که یکی از آنها نزدیکی به ایران و کنترل آن به بهانه مبارزه با تروریسم و دیگری فروش و آزمایش تسلیحات غربی در کشورهای منطقه به تروریستها میلی به نابودی گروههای تروریستی ندارد.
اسلامی که از جمهوری اسلامی ایران به دنیا صادر میشود کمر استکبار را شکسته و آنها را زمینگیر کرده پس این ایران است که از نظر آنان باید درگیر شود تا از صدور انقلاب باز بماند تا منافعشان در دنیا به خطر نیفتد.
انتهای پیام/4