به گزارش گروه اجتماعی خراسانتایم به نقل از خبرگزاری تسنیم، هوا گرم است و قلم در دست بهدنبال منطقه سراب در شهر جنوب شهر بیرجند میگردم.
بلوار پیامبر اعظم(ص) را سراغی میدهند، در طول مسیر در حالی که سوالات را در ذهنم تداعی میکنم و نگاهم به برجهای دو قولی ابتدای سپیده است که سر به فلک کشیده پیرزنی عصا زنان با من همکلام میشود گویا امروز شانس با من یار است این بانو سالهای زیادی را در منطقه سراب سپری کرده است.
مردمانی که هیچگاه دیده نشدند
نگاه به کاغذ و قلمم کرد و سر رشته کلام را از نبود آسفالت آغاز کرد و گفت: نمیدانم مردم سراب چقدر برای شهروندان بیرجندی و استان مهم هستند با آنچه در این سالها مشاهده کردم گویا مردمان این منطقه هیچگاه دیده نشدند.
سراب را باید از نزدیک نظارهگر باشی تا به عمق ماجرا پی ببری جمله «شنیدن کی بود مانند دیدن» در اینجا صدق میکند و بالاخره به سراب رسیدیم، سرابی که بر عکس اسمش خبری از آبادانی در اینجا نیست.
محدوده ای از شهر که تا حدودی حال و هوای روستایی خود را حفظ کرده است
محدوده ای از شهر که تا حدودی حال و هوای روستایی خود را حفظ کرده و از برخی از امکانات شهری برخوردار نیست.
بزرگترین بلوار شهر با عبور از کنار این منطقه باعث شده تا کوچههای اینجا با قسمت پایین دست غریبه شوند و از خدمات شهری مناسبی برخوردار نشود و تفاوت را میتوان به راحتی در قسمت ابتدای بلوار شاهد بود.
«سراب» محدوده دیده نشده در دل بیرجند است که مردمانش از کمبود و نداشتههایی از جمله آسفالت مناسب، نبود مدرسه راهنمایی، داروخانه، عکاسی، خانه بهداشت و حسینیه گلایه دارند.
اهالی سپیده 15 پس از اینکه متوجه میشوند خبرنگار برای گزارش آمده است یکدیگر را خبر میکنند تا بلکه صدایشان بلندتر از قبل به گوش مسئولان برسد.
خانههایی از جنس سنگ و کاه گل
سراب را از نزدیک اگر مشاهده کنید انگار سالهای سال فراموش شده و مانند کاغذی است که در کشوی میز اتاق مسئولان جا مانده است.
کوچههای کم عرض که حتی یک ماشین به سختی میتواند از آن عبور کند و خانههایی از جنس سنگ و کاه گلی را به راحت میتوانی نظارهگر باشید.
دو جوان موتورسوار به آرامی به انتهای خیابان نزدیک میشوند و به راحتی حرفهای نامربوط میزنند و ایجاد مزاحمت میکنند.
خلوتی خیابان و ساختمانهای مخروبه ترسی بر دلم میاندازد و این فضایی خاکی به نام سراب است که بین خیابان سپیده و کوهسار واقع شده است.
هرچند خانههای تازه ساز هم در فضای خاکی و مخروبه دست به دست هم دادهاند تا با قدرت هرچه تمام زندگی را برای انسانها سخت کنند.
یکی از ساکنان که 17 سال است در سراب زندگی میکند با من همکلام میشود آنچه بیش از هر چیز امانمان را بریده است نبود آسفالت مناسب و نبود خانه بهداشت است.
اینجا مردم برای هر مشکلی باید خود را به سجادشهر و داخل شهر برسانند گویی ما در روستایی زندگی میکنیم که از امکانات اولیه بهداشتی هم به دور هستیم.
کلامش را ادامه میدهد و نگاه به ساعت پشت دستش میاندازد، تا یک ساعت دیگر دخترم از مدرسه میآید و باید به دنبال او بروم. مسافت مدرسه تا خانه زیاد است و هر روز باید مسیر زیادی بروم.
در این منطقه فقط دبستان داریم و دانشآموزان برای دوره راهنمایی باید به داخل شهر و منطقه سجادشهر بروند.
خدا باید به دادمان برسد
هنوز کلامش قطع نشده بود که مریم خانم زن هسایه خود را به ما رساند و از نبود دستگاه فتوکپی گلایهها داشت.
وی گفت: خانم جان شما مطلب مینویسید صدایتان به جایی میرسد بگو ما اینجا برای گرفتن یک فتوکپی باید به داخل شهر برویم و از همه امکانات دور هستیم فقط خدا خودش به دادمان برسد.
بزرگراه دور شهر، که برای کاهش ترافیک داخل شهر احداث شده مشکلاتی برای اهالی محله سراب ایجاد کرده و نبود زیرگذر برای عبور ساکنان این محله به کابوسی تبدیل شده و همیشه خطراتی همراه با قربانی به دنبال دارد.
اهالی سراب معتقدند لزوم ایجاد زیرگذر در این منطقه برای عبور خودروها ضروری است تا شاید جلوی برخی تصادفات گرفته شود.
کیف و کتاب دروازه فوتبال بچههای محله
محله سراب، گویی غریب مانده و ساکنانش مشکلاتی فراوان دارند که هنوز برخی از آنها شاید به گوش مسئولان نرسیده است و اگر هم رسیده دچار غفلت و فراموشی شده است.
بیشتر جمعیت سراب را کودکان و نوجوانان تشکیل میدهند که برای گذراندن اوقات فراغت نیاز به امکانات تفریحی، پارک و فضای بازی دارند اما بنا به گفته مهدی پسرک 12 ساله کودکان اینجا محرومتر از همیشه و به دور از هرگونه امکانات تفریحی هستند.
آنها باید بازی را در کوچه خیابانهای پر تردد سراب انجام دهند ودروازه گل کوچکشان همان کفش و کیف مدرسه شان است. هراز گاهی هم برای رد شدن اتوبوس شهری و کامیون باید دروازه خود را خراب کنند.
مهدی بغضی در گلو دارد و میگوید در سراب زمین خالی برای فضای سبز وجود دارد اما خاکی و بدون استفاده است و کودکان این محله با وسایل بازی کهنه و قدیمی که در جای خود ثابت نیستند بازی میکنند. او از مسئولان میخواهد سری به سراب بزنند.
خانه قدیمی و لرزان تنها سرپناه پیرزن
اما مشکلات سراب تنها به نبود خانه بهداشت، نبود عکاسی و فتوکپی و نبود داورخانه ختم نمیشود درست از ابتدای خیابان سحر دیگر باید کفش و لباس آهنی بپوشی تا لباست خاکی نشود و به سمت چند ملک قدیمی بروی که هنوز تعدادی پیرزن و پیرمرد در زیر سقفهای لزان زندگی میکنند و حاضر نیستند از همان خانههایی که با وجود کوچکترین زلزله تخریب میشود، تکان بخورند.
پیرمردی که بر روی صندلی درب و داغان نشسته بود و به مشکلات زندگی فکر میکرد نظرم را به خود جلب میکند.
نامش علی است و میگوید: سه سال بود در این خانه مستقر شدیم که بعد انقلاب شد او سالهای زیادی در این خانههای قدیمی که مشهور به املاک میابادی است زندگی میکند.
وعدههای مسئولان که زمان تحقق مشخص نیست
گذران زندگانیش از یارانه و کمک هزینه کمیته امداد است در حالی که به سمت فصل سرما میرویم او گاز ندارد اما حاضر نیست از آن خانههای قدیمی رخت بر بندد.
به دفتر و قلمم نگاه میکند و دعا میکند از خراب کردن خانهاش چیزی ننویسم و میگوید: اگر اینجا را خراب کنند جایی برای زندگی نداریم.
زن همسایه میگفت: شهردار جدید یک بار برای دیدن محله ما آمده و قول آسفالت داده اما هنوز معلوم نیست این وعده کی عملی شود؟
آسفالت معابر بر اساس اولویت انجام میشود
معاون عمرانی شهردار بیرجند با اشاره به آسفالت سراب گفت: قسمت بیشتر سراب آسفالت بوده و اولویت شهرداری برای معابر شهری این است که ابتدا باید معابر خاکی آسفالت شود بعد از اتمام معابر خاکی به ترتیب اولویت روکش معابر انجام میشود.
عدل با اشاره به برخی محدودههای خاکی سراب گفت: برخی خانهها در آن محدوده خارج ضوابط ساخته شده است و هر خانهای که اسناد مالکیت داشته و هزینه آماده سازی برای آسفالت و جدول بندی را پرداخت کرده و مشکلات حقوقی نداشته باشد، آسفالت میشود.
وی بیان کرد: آسفالت محدودههایی مربوط به باغ شخصی در سراب ابتدا باید طرح در مراجع ذی صلاح تایید شود و بعد به شهرداری ارجاع و مشکلات حقوقی در دستگاههای ذیربط شهرداری، کمیسیون ماده 5 برطرف و طرح مورد نیاز مطرح شود.
انتهای پیام/4