مطابق هر هفته و برای بالابردن سطح و فرهنگ و آگاهی، در جهت التماس تفکر و مطالعه، کتابی نوشته بزرگان بومی استان خودمان را معرفی میکنیم تا با توجه به آن و مطالعه آثار افراد مطلع سطح اطلاعاتمان از وضع موجود، بهبود یابد و امید است که همین روند و رویه در ادامه نیز ادامه دهیم تا به سعادت برسیم و آگاهی و اطلاعات کسب کنیم.
بهگزارش خراسانتایم چرتکه را که برداری خیلی خیلی وقت کم میآوری برای خواندن کتابهایی که فقط اسمشان را شنیدهای یا دوست داری آنها را مطالعه کنی، دیگر چه رسد به اینکه بخواهی کتابهای آن کتابفروشی را از دم به مطالعه بنشینی؛ خلاصه آنکه شنیدهاید میگویند: «هرچه تو پیش نروی دیگری پیش میآید» حالا نقل ماست هر چه قدر کتاب نخواهیم، روزانه هزاران کتاب دیگر به لیست کتابهای در حال انتظار برای خواندنمان اضافه میشود.
باید ساعتی تفکر کرد و یک تصمیم جدی و مصمم گرفت. شاید بتوان کمی در روز از وقتهای بیهوده و بیارزش زد و کتاب خواند و کمی به فکر غذای روح بهمانندغذای جسم بود.
یادگاران
گروه نویسندگان روایت فتح
این یکی، مکمل مجموعه «نیمه پنهان» است. مجموعه ای از خاطرات افراد مختلف از زندگی اجتماعی هر شهید معروف. فرم تنظیم و بازنویسی خاطره ها. فرم مینی مال است و توی هر کتاب، 100 خاطره از یک شخصیت معروف جنگ آمده. یک نمونه از خاطرات کتاب همت، این فرمانده جوان اسطوره ای جنگ را که نوشته مریم برادران است، بخوانید:
- خب، حالا قسر در رفت؟ یواشکی درآوردنش؟ وقتی خواست بره چی؟
بین بچه ها نشسته بودم و می شنیدم چی پچ پچ می کنند. داشتند خط و نشان می کشیدند. حاجی را یواشکی آورده بودیم وتوی چادر قایمش کرده بودیم. بعد که همه جمع شدند، حاجی برای سخنرانی آمد. بچه ها خیلی دلخور شده بودند.
*
سریع سوار ماشین کردیمش. تا چند صد متر، 20-10 نفری به ماشین آویزان بودند. آخر مجبور شدیم بایستیم و حاجی بیایید پایین.
انتهایپیام/2/