چرا سپاه در لیست تروریسم قرار گرفت؟
ایران و پارادوکس تحریک-مُدارای آمریکا
4 ارديبهشت 1398 ساعت 19:09
نباید در این پارادوکس قرار بگیریم که «ما نباید آمریکاییها را تحریک کنیم»؛ بلکه باید پاسخی در خور و به دور از احساسات داده شود تا آمریکاییها بدانند اعمال فشار بر ایران برایشان هزینه دارد.
به گزارش گروه سیاسی خراسانتایم به نقل از دیدبان، در مورد پیشینه قرار دادن نام سپاه در لیست گروههای تروریستی کشور آمریکا باید گفت که اقدام به قرار دادن سپاه در لیست سازمانهای تروریستی (FTO) به سال 2007 بر می گردد. در آن زمان دموکراتها از جمله آقای اوباما و خانم کلینتون که سناتور بودند لایحه ای را در کنگره مطرح کردند که سپاه را در لیست سازمانهای تروریستی قرار بدهند اما جورج بوش قبول نکرد و فقط سپاه قدس را در لیست (SDGT) قرار دادند. این طرح در سال 2010 هم دوباره مطرح شد اما به دلیل مخالفت هایی که با آن شد مسکوت باقی ماند. دلیل اصلی مخالفان این طرح آن بود که این کار باعث می شود کشورهای مخالف یا رقیب آمریکا در عرصه بین المللی همین کار را با نیروهای آمریکایی مستقر در سایر نقاط جهان انجام بدهند که جمهوری اسلامی هم بخشی از آن بود.
فوریه 2017 این بحث دوباره در آمریکا مطرح شد و بحث پیرامون آن شکل گرفت تا به آقای بولتون رسید. بولتون در همان سال در 17 آوریل 2017 در نیویورک پست یک مقاله تحت عنوان «گذاشتن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لیست سازمانهای تروریست خارجی» نوشت و در آن این طور بیان می کند که سپاه معیارهایی را که منجر به قرار دادن آن در این فهرست می شود، دارد و ابزار قدرت جمهوری اسلامی در منطقه است و باعث گسترش نفوذ ایران شده است؛ پس باید در لیست FTO قرار بگیرد.
در همین راستا، ذکر این مهم لازم است که تمامیت سپاه در ارتباط با فرمانهای اجرایی ١٣٣٨٢ در مورد برنامه موشکی و هستهای در ٢٠٠٧ و ١٣٥٥٣ و ١٣٦٠٦ هر دو در مورد حقوق بشر در ٢٠١١ و ٢٠١٢ در لیست SDN اوفک قرار داده شده بود. لیست SDN در برگیرندهی افراد و شرکتهایی است که داراییهایشان بلوکه شده و معامله با آنها برای آمریکاییها ممنوع است.
علاوه بر این، سه فرمان اجرایی، قانون CISADA مورخ جولای ٢٠١٠ نیز ضمن طرح پارهای دعاوی واهی علیه سپاه، «طیف کاملی از تحریمهای قابل اعمال علیه سپاه» را مقرر کرد که براساس «مقررات تحریم مالی ایران» (IFSR) به اجرا گذاشته شده و براساس آن اشخاص حقیقی و حقوقی آمریکایی و غیرآمریکایی از کار مستقیم و غیرمستقیم با سپاه منع شدند.
در آگوست 2017 هم سپاه برای نخستین بار تحت فرمان اجرایی 13224 قرار گرفت. دلیل آن هم قانون کاتسا بود که ضمن طرح ادعاهای واهی همیشگی در ربط دادن سپاه و مرتبطینش به تروریسم، خواستار تعیین سپاه بهعنوان یکی از مصادیق فرمان اجرایی ١٣٢٢٤ شده بود.
به محض اینکه از می 2018 آقای بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا شد ایده قرار دادن سپاه در FTO را پیش برد تا این مهم حاصل شد. بنابراین، با توجه به اینکه تقریبا هیچ تحریم اقتصادی وجود ندارد که قبلا علیه سپاه اعمال نشده باشد، هرگونه تحریم جدید علیه سپاه می تواند یک اقدام نمادین برای افزایش فشار بر ایران باشد.
هدف اصلی آمریکا
ایران ستیزی در ساختار سیاسی در آمریکا نهادینه شده است و به این راحتی قابل از بین رفتن نیست. نهادهای تصمیم گیر در سیاست خارجی آمریکا که به نهادهای چهار گانه امنیت ملی آمریکا مشهورند، عبارت اند از: 1-سیا 2-پنتاگون و وزارت دفاع 3-وزارت خارجه 4-شورای عالی امنیت ملی. این نهادها به لحاظ سنتی در تصمیم گیری ها دخالت دارند البته سایر فاکتورها را نباید نادیده گرفت اما تصمیم گیر اینها هستند. در حال حاضر در این تیم امنیت ملی، چند گرایش فکری در مورد ایران مطرح است:
1- در ایران میانه رو و تند رو وجود ندارد، بلکه ساختار سیاسی ایران در ضدیت با آمریکا قرار دارد (Anti American). بنابراین رژیم باید از درون متحول بشود. این گرایش یک گرایش ریشه دار در آمریکاست و از زمان انقلاب اسلامی تا الان وجود داشته است، اما فراز و نشیب داشته است. این دسته معتقدند که برای اینکه تغییر از درون صورت بگیرد باید فشارها افزایش پیدا کند تا اقتصاد ایران تضعیف شود و در موضعی قرار بگیرد که از درون فروبپاشد یا با یک ضربه کوچکی از بیرون از هم بپاشد.
2- دیدگاه ساختار گرا: این دسته معتقدند که نظام سیاسی در ایران قدرتمند شده است. این قدرتمندی پدیده جدیدی نیست ولی دولتهای قبلی در آمریکا به عنوان لیدر نظام بین الملل نتوانسته اند این مشکل را حل کنند. ما باید با فشارهای اقتصادی و سیاسی که بر ایران وارد می کنیم قدرت آن را مهار کنیم و موازنه قدرت را در منطقه باید به گونه ای تغییر بدهیم که این قدرت از دست جمهوری اسلامی ایران خارج شود و تعادل به سوی کشورهای متحد آمریکا برگردد.
3- دیدگاه اطرافیان ترامپ: برای این که ما بتوانیم رفتار جمهوری اسلامی را کنترل کنیم باید به یک توافقی با آن برسیم که جنبه هایی را که دولتهای قبلی از جمله اوباما نتوانسته با توافقش پوشش بدهد ما در این دوره پوشش بدهیم و بر این باورند که برای این کار باید فشار وارد کنیم و این فشار باید حداکثر فشار ممکن باشد تا ایران را مجبور به توافق کند.
هر 3 گرایش فکری که در نهادهای امنیتی آمریکا هستند اذعان می کنند که باید حداکثر فشار ممکن را بر ایران وارد کنیم. پس اجماع نسبی در مورد ایران شکل گرفته است.
یکی از ابزارهای قدرت ایران یا شاید به توان گفت مهمترین ابزار قدرت جمهوری اسلامی در تمام حوزه ها اعم از ساختار سیاسی، زیربنای اقتصادی و نفوذ ایران در منطقه سپاه پاسداران است و آمریکایی ها اگر بخواهند به هدف نهایی خودشان برسند باید سپاه پاسداران را تحت فشار قرار داده و آن را تضعیف کنند.
واکنشها در داخل ایران
شورای عالی امنیت ملی ایران به دنبال اقدام خصمانه دولت آمریکا در قرار دادن نام سپاه در فهرست گروه های تروریستی، در اقدامی متقابل دولت آمریکا را حامی تروریسم و فرماندهی مرکزی آمریکا در غرب آسیا موسوم به سنتکام را از گروههای تروریستی معرفی کرد. مجلس شورای اسلامی هم با تصویب طرحی دو فوریتی "اقدام متقابل در برابر اعلام سپاه بهعنوان سازمان تروریستی از سوی آمریکا" به این اقدام ایالات متحده واکنش نشان داد. همه شخصیتها و جناحهای سیاسی هم نسبت به این اقدام واکنش نشان داده و از سپاه پاسداران حمایت کردند. از واکنشهای نمایشی و مقابله به مثلها که بگذریم به طور کلی در ایران چند دیدگاه وجود دارد:
عده ای می گویند ما باید مدارا کنیم و تحت فشار هستیم و نمی توانیم در این شرایط با آمریکا مقابله کنیم و توان رویارویی و تنش با آن را نداریم.
دسته دوم کسانی هستند که بر این باورند آمریکا به دنبال تنش است اما ما نباید سربه سر آنها بگذاریم. تا دنیا متوجه بشود که این ما نیستیم که به دنبال شرارتیم بلکه آمریکاست.
عده ای نیز معتقدند که ما هر چه کوتاه بیایم، آمریکا جلوتر خواهد آمد و تنها در صورتی عقب خواهد نشست که قدرت ما را ببیند.
در این میان دوباره زمزمه های دوگانه جنگ یا مذاکره در حال پر رنگ شدن است و عده ای اینطور جلوه می دهند که این اقدام آمریکا و واکنشهای ایران منجر به تنش و جنگ بین دو کشور خواهد شد و ما برای جلوگیری از این اتفاق ناخوشایند باید با آمریکا مذاکره کنیم.
اما در پاسخ به این دسته، سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با اقشار مردم در مرداد 97 را یادآور می شویم که فرمودند: «جنگ نخواهد شد و مذاکره نخواهیم کرد.»
در پایان باید چند نکته را مدنظر داشته باشیم:
1- هدف آمریکا سپاه پاسداران نیست بلکه سپاه یک مورد بوده است که برای تضعیف جمهوری اسلامی انتخاب شده است و احتمال آن می رود که در ادامه سازمانهای دیگری را هم به آن اضافه کنند.
2- یکی از اهداف آمریکا از این اقدام تزریق امید به بدنه اپوزیسیون داخلی و خارجی بوده است که این روزها در بین خود با چالشهای جدی مواجه اند.
3- این اقدام می تواند نوعی ظرفیت سنجی از توان جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با چنین رویکردی از ایالات متحده آمریکا باشد.
4- نباید در این پارادوکس قرار بگیریم که «ما نباید آمریکاییها را تحریک کنیم»؛ بلکه باید پاسخی در خور و به دور از احساسات داده شود تا آمریکایی ها بدانند اعمال فشار بر ایران برایشان هزینه دارد.
محمد صادقپور؛ پژوهشگر جامعه شناسی سیاسی
انتهای پیام/4
کد مطلب: 22113
آدرس مطلب: http://www.KhorasanTime.ir/fa/doc/news/22113/ایران-پارادوکس-تحریک-م-دارای-آمریکا