به گزارش خراسانتایم، چه کسی میداند جنگ چیست؟ چه کسی میداند فرودیک خمپاره قلب چند نفر را میدرد؟ چه کسی میداند جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هر جا، به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه میکند؟ دخترم چه شد؟ به راستی ما کجای این سوالها و جوابها قرار گرفتهایم؟ کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکسهای جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود. از قصه دختًران معصوم سوسنگرد با خبر است؟ آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد میکند که بی شرمان دامنشان را آلوده کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند. کدام پسر دانشجویی میداند هویزه کجاست؟ چه کسی در هویزه جنگیده؟ کشته شده و در آنجا دفن گردیده؟ چه کسی است که معنی این جمله رادرک کند: نبرد تن و تانک؟! اصلا چه کسی میداند تانک چیست؟ چگونه سر 120 دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنیهای، تانک له میشود؟
شهید رجب جان احمدی گل به تاریخ 12/10/1340 در روستای گل ازتوابع شهرستان بیرجند متولد وبه تاریخ 23/4/1361 در جبهه کوشک به فیض شهادت نائل شد.
شهید رجب جان احمدی گل به تاریخ 12/10/1340 در روستای گل ازتوابع شهرستان بیرجند در خانواده ای مذهبی و زحمتکش متولد شد. دوران کودکی وتحصیلات ابتدایی را در روستا سپری کرد. چون روستای محل زندگی اش فاقد مدرسه راهنمایی بود به همین خاطر با برادرش که دوره سپاهی دانش را در یکی از روستاهای ورامین می گذراند همراه شد و پایه اول راهنمایی را در آنجا به پایان رساند. سپس به بیرجند آمده و پایه های دوم و سوم راهنمایی را به پایان رساند. دوره متوسطه را در مرکز آموزش کشاورزی محمدیه گذراند و سپس در سپاه پاسداران مشغول خدمت شد.
در زمان اوج گیری انقلاب فعالیتهای سیاسی برعلیه رژیم پهلوی انجام می داد و برای روشنگری مردم روستا، بصورت علنی فعالیتهای خود را ادامه داد، بطوری که مورد شناسائی مأموران رژیم قرار گرفت. بعد از انقلاب پس از اینکه در سپاه پاسداران مشغول شد، مدتی را هم برای مبارزه با اشرار به سیستان و بلوچستان اعزام شد.
شهید رجب جان احمدی گل، فردی وارسته و دارای اخلاقی شایسته و طبعی بلند بود. برخوردی خداپسندانه و انسان دوستانه با مردم داشت. همیشه به فکر آخرت بود و به مستمندان کمک می کرد. از دوران کودکی تکالیف دینی خود را بخوبی شناخته و در انجام فرائض دینی، سعی تمام می نمود. به نماز و روزه و شرکت در برنامه های مسجد، به عنوان یک پایگاه تربیتی و دینی علاقه عجیبی نشان می داد. به روحانیت علاقه خاصی داشت و آرزویش پیروزی کامل نظام جمهوری اسلامی، سلامتی امام(ره)، باز شدن راه کربلا و شهادت در راه خدا بود. اوقات بیکاری خود را به کمک والدینش می شتافت و به مطالعه کتب، مجلات مذهبی، رهنمودهای امام امت(ره) و پخش پلاکاردهای تبلیغاتی و اسلامی می پرداخت.
پس از گذراندن دوره سه ماهه آموزشی در مشهد به عنوان فرمانده دسته لشکر 5 نصر تیپ 18 جواد الائمه به جبهه اعزام شد. سرانجام به تاریخ 23/4/1361 در جبهه کوشک (شرق بصره) به فیض شهادت نائل شد. روحش شاد و یادش گرامی.
انتهایپیام/2/