مشاهیر خراسانجنوبی/2
11 شهريور 1396 ساعت 15:29
هر هفته، معرفی یکی از مشاهیر تأثیرگذار استان خراسانجنوبی
به گزارش سرویس فرهنگی خراسانتایم محمد اسماعيل رضوانی فرزند جعفر ، در10 اردبيهشت 1300 در روستای خراشاد (24 كيلومتري شمال بيرجند) بدنيا آمد. پس از آنكه تحصيلات خود را به پايان رساند به استخدام وزارت فرهنگ در آمد و به كار تدريس در مدارس بيرجند پرداخت؛ رضواني بعد از آنكه به تهران آمد به تحصيلات خود ادامه داد و توانست دوره ليسانس، فوق ليسانس و دكترا را طي كند. وي مدتها در دانشگاه ملي و دانشگاه تهران به تدريس مشغول بود و پس از آنكه در سال 1358 بازنشسته شد، تا پايان عمر به تحقيق و پژوهش در زمينه تاريخ ايران پرداخت. محمد اسماعيل رضواني سرانجام در 5 فروردين 1375 در تهران فوت نمود. وی درخانوادهاي روحاني ديده به جهان گشود. اجداد و نياكان پدری وی، عبارت بودند از شيخ جعفر، آخوند ملا محمد علي، آخوند ملا اسماعيل و سركار آقا، از علمای منطقه خراسان در عهد صفويه نسل اندر نسل در امور ديني و علمي منطقه قهستان از سرآمدان روزگار بودند. مادرش فاطمه نام داشت و جد مادريش ملاحسن يزدی بود. دكتر رضواني در شش سالگي توسط پدر به يكي از مكتب خانههاي محلي سپرده شد كه در آن به فراگيري قرآن مجيد و علوم مقدماتي بپردازد: هشت ساله بود كه خواندن قرآن را تمام كرد و به بيرجند رفت.
در سن هشت سالگي پدر خانواده، رضواني را نزد يكي از اقوام در بيرجند فرستاد تا در مدرسه طلاب شوكتيه كه مديريت آن با روحاني بسيار نامدار آن منطقه يعني مرحوم آقا شيخ محمد رضا سرچاهي بود، مشغول به تحصيل شود. مرحوم سرچاهي ، محمد اسماعيل را به يكي از شاگردان برجستهاش سپرد و او نخستين كتابي كه به او آموخت (نصاب الصبيان) ابونصر فراهي بود. مدتي از اين موضوع گذشت تا اينكه در پي تاسيس به سبك جديد، تحت عنوان ( تدين ) با مديريت مرحوم فاضلي مسير زندگي استاد به كلي تغيير كرد. به هر صورت استاد علاوه بر فراگيری علوم مقدماتي حوزه و يادگيري كتبي همچون نصاب، امثله و شرح امثله علوم متداول و جديد را نيز فراگرفت. وي در سال 1322 با اخذ مدرك ديپلم از دبيرستان فارغ التحصيل شد. استاد رضواني بعد از مدتي اقامت در بيرجند به تهران منتقل گرديد و ضمن تدريس در دبيرستان فرخي توانست در سال 1322 در رشته تاريخ و جغرافي دانشسراي عالي و سپس امور تربيتي وارد شود. وی در سال 1335 مقطع كارشناسي ارشد را نيز سپري نمود و سرانجام در 1342 موفق به دريافت در جه دكترا رشته تاريخ از دانشگاه تهران گرديد.
خاطرات و وقايع تحصيل
استاد رضواني از زمان تحصيل خود در مدرسه شوكتي چنين تعريف میكند : “…. اين مدرسه نزديك مدرسه طلاب بود كه من در آنجا درس ميخواندم و چون شيوه آنجا خوب نبود به من خيلي سخت ميگذشت. صبح اول وقت بايد ميرفتيم از استاد درس ميگرفتيم و يك ربع، نيمساعت بعد، میآمديم جلوي اتاق استاد چهار زانو مينشستيم و شروع به خواندن ميكرديم و اصلا حق بازي و جهت و خيز نداشتيم و این در حالي كه در مدرسه تدين بچهها توپ بازي ميكردند و رفتن به آنجا و بازي كردن با توپ براي من آرزوي بزرگي شده بود. اما از آنجا كه مدرسههاي شوكتي كاملا جا افتاده بود و از نظر تعليم هم موفق بود، مردم بچهها يشان را به دبستان تدين نميفرستادند. مدير دبستان تدين روحاني شريفي بود به نام آقاي فاضلي كه بنده خيلي به ايشان علاقه دارم. او با استادان مدرسه طلاب هم آشنا بود وهفتهاي يكي دو بار به آنجا ميآمد و با طلبهها گفتوگو و شوخي ميكرد. يك روز به مدرسه ميآمده بود از من نامم راپرسيد و من خودم را معرفي ميكردم. او كه پدرم را ميشناخت گفت بيا برويم مدرسه ما و من هم كه خيلي دلم ميخواست بيدرنگ همراه ايشان رفتم. او مرا به مدرسه برد و در آنجا از من امتحان كرد و بعد مرا به كلاس دوم فرستاد. تا مدتها به پدرم در اين مورد چيزي نگفتم ولي بعد كه متوجه شد چون مدتي گذشته بود فقط به گفتن اين جمله اكتفا كرد كه: الخير في ما وقع… .
فعاليتهای ضمن تحصيل
استاد رضواني پس از گرفتن ديپلم بلافاصله به خدمت وزارت فرهنگ در آمد و به سمت مدير دبستان محل خود، خراشاد، منصوب شد. بعد از سه سال، بيرجند به دبير احتياج پيدا كرد و تصميم گرفته شد كه از ديپلمههاي با سواد استفاده كنند، لذا وي را به دبيرستان شوكتي بيرجند فرستادند. استاد سه سال در آنجا ماند تا اينكه به فكر ادامه تحصيل افتاد. بدين خاطر تقاضاي انتقال به تهران را كرد كه با انتقال او موافقت شد. استاد در تهران ضمن ارتقا سطح علمي و ادامه تحصيل در دبيرستان فرخي تدريس مينمود كه با اخذ درجه دكتري در دانشكده ادبيات دانشگاه تهران، تربيت معلم، شهيد بهشتی، دانشگاه الزهرا، تربيت مدرس و بنياد فرهنگ و دانشگاه آزاد اسلامي ساعاتي را به تدريس مشغول بود.
استادان و مربيان
فرزانگاني كه استاد قبل از تحصيل در دانشگاه ودر طي تحصيل در دانشگاه ازآنان بهره برده بود عبارتاند از: آقا شيخ محمدرضا سرچاهي، مرحوم فاضلي، مرحوم سيد عبدالحسين آيتي، مرحوم طهامي، سيد محمد فرزان بيرجندي، دكتر بينا، نصرالله فلسفي، علي اصغر شميم، ابراهيم پورداود، دكتر گنجي، سعيد نفيسي، عباس اقبال و دكتر بهمنش.
همسر و فرزندان
استاد رضواني در سال 1330 با دختر عمه خويش عقد نكاح بست. ثمره اين ازدواج نيكو چهار فرزند به نامهاي محمد حسن، هما، نرگس و همايون بودكه همگي اين فرزندان به ويژه دختر بزرگشان سركار خانم هما رضواني كه راه پدر را ادامه دادند، به مدارج علمي دانشگاهي دست يافتند.
وقايع ميانسالی
يكي از خاطرات استاد رضواني مربوط به تحصيل در مرحله دكترا و رساله مربوط به اين دوره بود كه تحول عظيمي در وي بوجود آورد، او در اين باره چنين مي گويد: ” موضوع تز من درباره علل انقلاب مشروطيت بود كه اين موضوع در وضع من خيلي اثر گذاشت. استاد راهنماي من، شخصي بود سختگير به نام دكتر بينا و بنده موظف بودم هرهفته صيح جمعه ساعت 8 به منزل ايشان بروم. يك روز ايشان به من گفتند تو اگر ميخواهي علل انقلاب مشروطيت را بنوبسي بايد جرايد آن دوره را مطالعه كني كه اين حرف خيلي مرا مايوس كرد. چون فكر ميكردم پيداكردن روزنامههايي كه 70 سا ل قبل منتشر ميشده, امكان ندارد ولي وقتي به بازار رفتم، ديدم بسياري از آنها پيدا ميشود. اولين خريد من هم يك سال روزنامه (اختر) بود به بهاي 20 تومان و بعد (صوراسرافيل) را خريدم و خلاصه طوري شد كه موضوع تزم را فراموش كردم و شروع كردم به خريد و مطالعه روزنامههاي آن دوره و بالاخره ضمن اينكه تزم را موفقيت گذراندم، صاحب مجموعهاي ارزشمند، هر چند ناقص، از جرايد دوره قاجار شدم .
زمان و علت فوت
استاد رضواني در 5 فروردين 1375 همزمان با فرا رسيدن بهار برا ثر بيماري سرطان، پاي از سراي گذار بركشيد و و جود نفس گرم او رو به سردي و خاموشي گرديد.
مشاغل و سمتهای مورد تصدی
دكتر رضواني پس از اخذ مدرك ديپلم در سال 1322 به خدمت وزارت فرهنگ در آمد و مدير دبستان زادگاه خويش شد. وی در خلال سالهاتحقيق و تدريس ،چند صباحي نيز به كارهای اجرايي پرداخت ،از جمله مدت سه سال رئيس بازرسي تعليمات متوسطه تهران ومعاون بازرسي فرهنگ استان تهران و نيز مسئول برگزاري امتحانات نهايي دبيرستانهاي استان مركزي شد . وی همچنين مدت دو سال به اداره دبيرخانه دانشگاه ملي ايران (شهيد بهشتي ) پرداخت و مدت سه سال نيز در سمت معاونت آموزشي دانشكده ادبيات دانشگاه تهران مشغول به كار شد . استاد رضواني فعاليتهاي اجرايي را به اين انگيزه پذيرفت كه معتقد بود هر استاد و يا هر تحقيقي بايد چند صباحي با پذيرفتن مسئوليتها ي اجرايي ،با جامعه و رازهاي درون آن و بندو بستهاي و پيوندها و نيرنگهايي كه در جامعه در جريان است آشنا شود، در آن صورت است كه در تحقيقات علمي و كرسي تدريس ،فكری بارزتر و انديشه هاي روشنتر و وجودي مفيدتري خواهد داشت. او معتقد بود دنياي كتاب با دنياي واقعي كه جامعه در آن در تكاپو است متفاوت است و تحقق بايد با هر دو دنيا عميقا آشنا شود. از جمله مسئوليتها ي علمي او ،مشاورت عالي پژوهشكده اسناد سازمان ملي ايران ،مشاورت موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگي ،مديريت گروه تاريخ بنياد دايره المعارف اسلامي ،عضويت در شوراها و هيئت هاي مختلف از جمله شوراي ميراث مكتوب كتابخانه ملي ايران و هيئت داوران جشنواره مطبوعات (دوره اول و دوم) بود.
ساير فعاليتها و برنامههای روزمره
دكتر رضواني علاوه بركار تدريس و سمتهايي كه داشته است با مطبوعات زمان خود همكار ي مي نمود كه از جمله (وقايع اتفاقيه)، ايران ، دانش، مدرسه دارلفنون تبريز، روزنامه ملتي، يغما، راهنماي كتاب، كيهان، سالنامه كشور ايران، دانشكده ادبيات، بررسيهاي تاريخي، تاريخ و فرهنگ ايران، تحقيقات روزنامهنگاري، جامعه نوين، تاريخ، آينده، خواندنيهاي تاريخي، بندر و دريا، خواندنيهاي قرن، كلك، پيام كتابخانه ،گنجينه اسناد ،تحصيل ،تاريخ معاصر ايران، كيهان فرهنگي و تحقيقات اسلامي ميباشد. او همچنين در چندين همايش و كنگره در داخل و خارج از ايران،كنگرههايي در چين، تايلند، انگلستان، پاكستان، تركيه و شركت كرد .يكي از شاگردان دكتر رضواني، دكتر رضا شعباني ميباشد ايشان هم اكنون از اساتيد برجسته و مطرح كشورمان ميباشد.
آثار و تالیفات
تنوع تأليفات و مقالات استاد رضوانی زياد است كه تنها به ذكر اهم تأليفات بسنده می شود.
1ـ زميني كه روي آن زندگي مي كنيم ، تهران: سازمان چاپ كيهان (به كمك مؤسسه يونسكو) ، 1341
2ـ انقلاب مشروطيت ايران ، تهران: مؤسسة انتشارات فرانكلين ، چاپ اول 1345 ، چاپ سوم، 1356
3ـ اعلان ها و اعلاميه هاي دوره قاجار، تهران: ضمين مجله بررسي هاي تاريخي ، 1349
4ـ تبليغات نامه تنسر با همكاري مجتبي مينوي، تهران: خوارزمي ، چاپ اول 1351 ، چاپ دوم 1354
5 ـ تصحيح تاريخ منتظم ناصري در سه جلد، تهران: دنياي كتاب، 1347
6ـ سفرنامة ظهير الدوله (همراه مظفرالدين شاه به فرنگستان) ، تهران: كتابخانة مستوفي 1371
7ـ روزنامه خاطرات ناصرالدين شاه در سفر سوم فرنگستان (با همكاري فاطمه قاصيها) ، در سه جلد، تهران: سازمان اسناد ملي ايران ، 3ـ 1371
8ـ عالم آرای عباسی، در سه جلد، تهران: دنياي كتاب، 1377
9ـ يادداشتهای امين الدوله (زير چاپ)
10ـ مجموعه مقالات علمي ايشان كه به بيش از 61 مقاله ميرسد ، در دست چاپ است.
انتهایپیام/2/
کد مطلب: 8267
آدرس مطلب: http://www.KhorasanTime.ir/fa/doc/news/8267/مشاهیر-خراسان-جنوبی-2
خراسان تایم
http://www.KhorasanTime.ir