يکشنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۴:۱۳
گزارش دیدبان از وضعیت این روزهای جریان دانشجویی کشور:

کنش های سیاسی این روزهای جریان دانشجویی، انفعال درونی یا رکود تحمیلی؟

دانشجویان و به عبارتی جریان دانشجویی کشور در مقاطع مهمی از دوران فعالیت دانشگاه در ایران، نقش و اثرگذاری‌های متفاوت و بعضاً مهمی داشته است.
کنش های سیاسی این روزهای جریان دانشجویی، انفعال درونی یا رکود تحمیلی؟
 
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خراسان تایم به نقل از دیدبان، دانشجویان و به عبارتی جریان دانشجویی کشور در مقاطع مهمی از دوران فعالیت دانشگاه در ایران، نقش و اثرگذاری‌های متفاوت و بعضاً مهمی داشته است.
این جریان در قبل از انقلاب چه در وقایع پس از کودتای 1332 و چه در جریان انقلاب امام خمینی از سال 42 به بعد نقش ویژه‌ای داشته و در بعد از انقلاب هم در جنگ تحمیلی، هم در جریان انقلاب فرهنگی و دیگر برهه‌های حساس کشور، اثرگذار بوده است.
اما در سال‌های اخیر مکرر بیان می‌شود که دانشجویان و به‌ویژه تشکل های دانشجویی دامنه اثر خود را ازدست‌داده‌اند.این نظر به دلیل انطباق‌های واقعی و حقیقی، موضوعی نیست که بتوان از آن به سادگی عبور کرد.در بررسی اینکه چه عواملی باعث کاسته شدن این دامنه اثر شده است، پارامترهای مختلفی می‌تواند اثرگذار باشد.
یتسم فشل آموزش و تربیت از دبستان تا دانشگاه
در بررسی این مسئله اول از همه باید به سیستم آموزشی کشور رجوع کرد، سیستمی که از ابتدایی تا دانشگاه مبتنی بر کلیاتی نظری، فاقد هرگونه الگوی عملی برای تربیت انسانی در طراز انقلاب اسلامی بانشاط، مستقل و عزتمند است.این سیستم با این وضع نهایتاً می‌تواند خروجی متوسطی مانند تولید یک نخبه علمی فاقد ویژگی‌های لازم برای قرار گرفتن به‌عنوان محرک انقلاب اسلامی به‌سوی آرمان‌ها باشد.
بسیاری از کارشناسان معتقدند که سیستم آموزشی کشور اجازه رشد وجوه غیرعلمی یک دانشجو را نمی‌دهد، هرچند برخی دیگر هم می‌گویند که نظام آموزشی ما در تربیت یک فرد علمی هم لنگ می‌زند، چنانکه سال‌هاست از اصلاح دروس عمومی و علوم انسانی سخن گفته می‌شود و بر لزوم آن تأکید.
بگذریم از اینکه کارشناسان علوم انسانی می‌گویند دانشگاه‌ها سکولار پرور شده‌اند و متخصصان اقتصادی و معیشتی معتقدند که فارغ‌التحصیلان ما از اولیات لازم برای بر عهده گرفتن مسئولیت‌های مختلف برخوردار نیستند.
زور دولت فقط به دانشجویان می رسد
سوای سیستم آموزشی نوع نگاه دولت‌ها به جریان دانشجویی کشور نیز مؤثر است. از زمانی که جریان دانشجویی در ابتدای دهه 70 به‌واسطه نگاه تهدید محور دولت به دانشگاه و دانشجویان به رکود فرورفت، دوران افول دانشگاه و دانشجو آغاز شد. همین جریانی که روزی در دوران جنگ تحمیلی پیشرو و پیشگام بود، در دهه 70 با محدودیت‌های فراوانی القایی از بیرون دانشگاه، به‌نوعی عقیم شد، آن‌گونه که فعالیت‌های مختلف دانشجویی در دانشگاه‌ها متوقف شد و حتی اجازه کوچک‌ترین فعالیت غیرعلمی به‌ویژه فعالیت‌های سیاسی به دانشجویان داده نمی‌شد.
آن‌قدر که رهبری انقلاب فرمودند خدا لعنت کند آن کسانی را که می‌خواهند دانشگاه سیاسی نباشد.در دوران سازندگی محدودیت آن‌قدر بود که هم‌زمان با پایان دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی بخشی از دانشجویان بی‌محابا و بدون در نظر گرفتن بایسته‌های فعالیت سیاسی با احزاب بیرون از دانشگاه پیوند خوردند و ظرف یکی دو سال با سرعت نور فاصله کلاس درس تا پیاده‌نظامی احزاب را طی کردند و نهایتاً از محافل سیاسی ضدانقلاب و رسانه‌های بیگانه سر برآوردند.
دانشگاه مانعی مقابل احزاب دولت ساخته ندارد
بعید است در میان ناظران سیاسی و دانشگاهی کسی باشد که امروز "نفوذ سیاسیون در میان جریان دانشجویی" در دوران اصلاحات را انکار کند و حمایت از اسرائیل به‌عنوان آخرین موضع طیف علامه دفتر تحکیم وحدت را نادیده بگیرد.
اما پس از این وقایع تلخ،  نگاه‌های منفی به دانشجویان و فعالیت‌های سیاسی آن‌ها بیشتر شد و حتی نوعی محدودیت نیز برای آن‌ها در سال‌های بعد فراهم آمد چنانکه به هیچ عنوان برگزاری کرسی‌های آزاداندیشی در کشور رونق لازم را نگرفت و به سرمنزل مقصود نرسید.
در همین ایام، وقوع فتنه سال 88 و آشوب‌های 8 ماه  و باز شدن پای این اغتشاشات به بعضی دانشگاه‌های کشور نیز بر ایجاد افتراق و محدودیت دانشجویان اثر گذارد بود و به رکود جریان سایه انداخته بر فعالیت‌های جریان دانشجویی کشور دامن زد.
سیاست زدگی حاد جامعه در سال 88 باعث شد که قریب به‌اتفاق دانشجویان در سال‌های بعد سفره خود را از فعالین سیاسی و حتی صنفی جدا کنند و نسبت به آنچه در درون و بیرون دانشگاه می‌گذرد بی‌تفاوت باشند.
نگاه تهدید محور و البته دسته‌بندی دانشجویان در این ایام همچنان ادامه دارد و نه‌تنها تا زمان انتخابات ریاست جمهوری یازدهم ادامه می‌یابد  بلکه با حضور افرادی از جنس دولتمردان اصلاحات در دانشگاه‌ها به نوع دیگری تشدید هم می‌شود. محدودیت تشکل‌های انقلابی و عدم اجازه فعالیت به آن‌ها از مصادیق این اتفاقات است.
مصادیقی که در کنار تولید بی‌دروپیکر و البته انتخاباتی تشکل‌های دانشجویی دولت ساخته و ایجاد اتحادیه‌های مصنوعی نزدیک به جریان‌های سیاسی بیرون از دانشگاه خبر چالش قریب‌الوقوعی را با خود به همراه دارد.
ایجاد تشکل با اراده افرادی در خارج از فضای دانشگاه که از آن‌ها انتظار حمایت‌های انتخاباتی در سال 96 هم می‌رود تهدید این روزهای جریان دانشجویی کشور است.
کم تجربگی در کنار عمق نه چندان زیاد تاریخی-سیاسی و اجتماعی
اما واقعه‌ای که در این میان تشکل‌های دانشجویی را به نوع دیگری تحت تأثیر قرار داده است، خطاهای درونی این جریان است. وقایعی مانند آنچه در مورد دو سفارت انگلستان و سعودی اتفاق افتاد و بخشی از این جریان به‌ناحق مورد ملامت سنگین قرار گرفت نیز بر سیاست زدگی دانشجویان مؤثر است. دانشجویانی که پس از عذرخواهی از وقایع گذشته و البته حمایت رهبری از اقدامات انقلابی عاقلانه و مدیریت‌شده؛ همچنان با فشارهای رسانه‌ای ملامت می‌شوند، علاوه بر برخی مسئولین، خودشان هم ترمز خودشان را کشیده‌اند.
آن‌ها می‌دانند شاید رهبر انقلاب تنها کسی باشد که شور و هیجان جوانی آن‌ها را درک می‌کند و اقدامات درست و اقدامات غلط دانشجویان را از هم تفکیک می‌کند، بابت حرکت‌های صحیح دانشجویان مانند تجمع و اعتراض به استکبار آن‌ها را تشویق می‌کند و بایت رفتارهای خطا مانند حمله به سفارت ، یا برهم زدن برنامه‌های دیگران به آن‌ها تذکر می‌دهد.
از طرف دیگر مسئله‌ای که در نوع فعالیت جریان دانشجویی مؤثر است، وضعیت اقتصادی کشور و معیشت آن‌ها و خانوادهایشان است. آن‌ها از آینده شغلی خود نگران هستند و با نوعی اضطراب همیشگی به‌صورت مفرط از فعالیت‌هایی دیگر جز فعالیت‌های علمی اجتناب می‌کنند. مدرک‌گرایی جامعه ازیک‌طرف و اضطراب حضور در دوران سربازی برای آقایان از سوی دیگر، دانشجویان کشور را تحت‌فشار رفتن به مقاطع بالاتر درسی قرار داده و از آن‌ها افرادی ساخته است که هدف اصلی‌شان برای حضور در دانشگاه فقط مدرک است و لاغیر.
تأثیر تهاجم فرهنگی عامل دیگری است نمی‌توان آن را بی‌ارتباط با رفتارهای دانشجویان و قشر جوان کشور دانست. حضور شبکه‌های اجتماعی با محتوایی که از سوی احدی در کشور مدیریت نمی‌شود، در جزئی‌ترین و شخصی‌ترین شئون زندگی جوانان، بی‌شک می‌تواند بسیار مخرب ارزیابی شود.
مدرنیسم آرمان‌گرایی جوان انقلاب را تحت تأثیر جدی قرار داده است و آن‌ها را مشغول فعالیت‌هایی کرده است که هیچ قرابتی با گفتمان انقلاب اسلامی ندارد. عدالت‌خواهی، حق‌طلبی و حتی آزادی‌خواهی این روزها در حال تبدیل‌شدن به گمشده جریان دانشجویی در کشور است.
این‌ها همه مسائلی است که این روزها جریان دانشجویی کشور با آن‌ها دست‌به‌گریبان است. مسائلی که اگر به‌سرعت چاره‌ای برای آن‌ها اندیشیده نشود، آینده بسیار مبهمی را برای دانشجویان و دانشگاه‌های کشور پدید می‌آورد
 
 
منبع: دیدبان
Share/Save/Bookmark
کد مطلب:۸۳۸