حامد شبانی

روایتی از پشت‌پرده یک انتصاب

28 شهريور 1396 ساعت 9:00

در 12 تیر 1395، سیدعلی اکبر پرویزی استاندار خراسان‌شمالی به عنوان استاندار این استان منصوب شد. مثل روز روشن بود که پرویزی آمده است که فضای سیاسی استان را تغییر دهد و گرنه چه لزومی داشت در یکسال مانده به پایان دولت یازدهم، استانداری جدید بیاید که تا بخواهد سوار کار شود و منطقه را بشناسد، وقتش تمام شود


به گزارش گروه سیاسی خراسان‌تایم به نقل از خبرگزاری فارس، حامد شبانی در یادداشتی نوشت: همه ماجرا از 7 اسفند 1394 شروع شد
زمانی که اکثریت شهرهای کشور، نمایندگانی از جنس دولت به مجلس فرستادند و استان خراسان‌جنوبی، برخلاف اکثریت شهرهای کشور نمایندگی از طیف مخالف دولت را به مجلس فرستاد، این گزینش و انتخاب مردمی درحالی که بسیاری از تدابیر اندیشیده شده بود که نتیجه غیر این باشد باعث شگفتی همگان شد.
دولت به شر شعارها و رویکردهای خود مانده بود، از یک سو شعار عدم وابستگی به هیچ خط فکری و جریانی را می‌داد و از یک سو از پیروزی یک جناح مشخص در یک استان به طور یکدست متعجب و خشمگین بود. از یک سو شعار احترام به رای مردم و آزادی در انتخاب را می‌داد و از سویی دیگر پذیرش نتیجه آرای مردم یک استان برایش سخت و عذاب آور بود. البته این مسأله فقط مربوط به دولت نبود و حامیان دولت نیز همین احساس را داشتند. خصوصاً زمانی که نماینده و کاندیدای طیف همراه دولت نفر سوم از لحاظ تعداد آرا در مرکز استان شد و قبول این مسأله برای کرسی‌نشینان منفعت‌طلب واقعاً غیرقابل تحمل بود، لذا آستین‌ها را بالا زدند و پی تدبیر شدند.
اوضاع برای آن‌ها در استان بغرنج بود، بزرگ پرچمدار اصلاحات استان و مایه افتخار آن‌ها که در مجلس ششم گل کاشته و نامه جام زهر را امضا نموده بود و در جریان فتنه 88 هم کاملاً پای یکی از سران فتنه مانده و فداکاری کرده بود، حالا به آنان و دولتشان پشت کرده و منتقد جدی برای دولتمردان شده بود. جریان اصلاح‌طلبی سر و سامانی نداشت و طیف شکست خورده در انتخابات مجلس دهم به شدت به تکاپو افتاده بودند.
آنان از نظر خود دو تصمیم مدبرانه گرفتند، چرا که به ضعف مدیریت در جریان اصلاحات پی برده بودند، لذا در گام اول درخواست استانداری را داده بودند که بیشتر سیاسی باشد تا اهل کار و فعالیت. آنان یکی از دلایل شکست را وجود استانداری مانند "خدمتگزار" می دانستند که با رویه ای تعادل گونه!!! و صد البته ناکارآمدی ویژه نتوانسته بود باعث انسجام و بهتر دیده شدن اصلاحات شود، لذا در 12 تیر 1395، سیدعلی اکبر پرویزی استاندار خراسان‌شمالی به عنوان استاندار این استان منصوب شد. مثل روز روشن بود که پرویزی آمده است که فضای سیاسی استان را تغییر دهد و گرنه چه لزومی داشت در یکسال مانده به پایان دولت یازدهم، استانداری جدید بیاید که تا بخواهد سوار کار شود و منطقه را بشناسد، وقتش تمام شود. می‌گوییم انتخابش و انتصابش اهداف سیاسی داشت زیرا عملاً پرویزی فقط از 7 ماه برای کار فرصت داشت و پس از آن الزاماً باید درگیر اجرائیات انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم می شد. واقعاً در 7 ماه او می توانست چه برنامه ای اجرا کند؟؟؟
گام دوم آوردن مدیری میدانی و میانی برای ساماندهی اقشار اصلاح‌طلب بود که در این زمینه نیز به علت عدم وجود رویش در جریان اصلاحات، از "محمد دیمه‌ور" دعوت شد تا به استان بیاید و با توجه به توانایی‌های مدیریتی و وفاداری کامل به جریان اصلاحات، بدنه این جریان در استان را مدیریت نماید، زیرا دیگر نمی‌شد روی چهره‌هایی مانند "مهدی آیتی" یا "مهندس آهنی" حساب باز کرد.
با حضور همزمان پرویزی و دیمه‌ور در استان روح جدیدی به کالبد اصلاحات دمیده شد. برخی عزل و نصب‌ها، سخنرانی‌ها و عملکردها در استان از هماهنگی کامل و پشت صحنه دو مهره کلیدی فوق الذکر خبر می‌داد. آن‌ها همزمان تصمیم گرفته بودند که فضای سیاسی و فرهنگی استان و خصوصاً مرکز استان را تغییر دهند. استاندار که مطمئن بود ماندنی نیست و ماموریتش چیزی جز ساماندهی یک طیف سیاسی خاص نبود، ابتداً نیروهای منتقد دارای گرایش به جریان مخالف دولت را با سرعت و شدت قلع و قمع نمود. تعداد زیادی از فرمانداران و مسؤولین در بدو امر و به شیوه‌های غیرمرسوم تغییر کردند. مشخصاً کارآمدی ملاک نبود، زیرا بسیاری از نیروهای کارامد و با تجربه که اتفاقاً گرایشاتی نیز به اعتدال داشتند کنار زده می‌شدند و جای آن‌ها نیروهایی می‌آمد که اگر تخصص هم نداشتند اما تعهد تشکیلاتی و سیاسی خوبی داشتند. وظیفه دوم او ایجاد حواشی در استان بود، از حواشی سیاسی بگیر تا حواشی فرهنگی. این حواشی هم می‌توانست فضا را دو قطبی کند و هم با ایجاد درگیری‌های کاذب حواس مردم را از مطالبه کار و تلاش و مطالبه پیشرفت و تعالی پرت کند. سخنان حاشیه‌ساز زیادی مانند آنچه درباره شورای شهر بیرجند گفته شد، و یا سخنانی که در مراسم معارفه فرماندار شهر خوسف گفته شد و یا کثرت حضور کنسرت‌ها در بیرجند و حتی شهرستان‌ها و از همه مهم‌تر سخنان موهن و تعجب برانگیز در دفاع از رقص؛ همه و همه قطعه‌هایی از یک پازل بود تا هم فضای سیاسی استان متلاطم شود و هم نحله‌ها و ناهنجاری‌های فرهنگی در جامعه رواج یابد آن هم به صورتی که مبارزه با این تهاجمات فرهنگی را نیز با حربه انتقام سیاسی و دعوای سیاسی ناکارآمد کند. همزمان مهره دوم که به استان آمده بود، در پشت صحنه و با استفاده از این غوغاسالاری‌ها و فضای متشنج فرهنگی و سیاسی به کار تشکیلاتی و سازماندهی نیروها برای کار در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، مشغول بود.
این رویه و مهره چینی‌ها و حاشیه‌سازی‌ها ادامه داشت تا وقتی که نتیجه انتخابات ریاست جمهوری مشخص شد. نتایج آرای خراسان‌جنوبی برای همه کشور و تحلیلگران سیاسی آن بسیار مهم بود. زیرا اولاً عده‌ای می‌خواستند نتیجه ریسک سیاسی خود در اعزام دو مهره سیاسی به استان برای کار تشکیلاتی را ببینند و ثانیاً خراسان‌جنوبی استان یکی از کاندیداهای مطرح ریاست جمهوری بود و اگر حجت‌الاسلام رئیسی در استانی که از آن برای خبرگان رهبری انتخاب شده بود، شکست می خورد، افتضاح سیاسی بزرگی رقم می خورد. اما همگان دیدند برخلاف تصور دوستان، 70 درصد مردم خراسان‌جنوبی به سیاست‌ها و نحوه عملکرد دولت اعتدال "نه" گفتند و این نه، به مثابه آب سردی بود که بر سر مهره‌های در صحنه و پشت‌صحنه جریان حاکم ریخته می‌شد.
از ستاد پشت پرده به نیروهای میدانی ابلاغ شد که درست است در استان شکست خورده‌ایم اما پیروزی کشوری را علم کنید تا ما استان را در خفا تحلیل کنیم. به راستی کجای کار می‌لنگید؟؟؟ با این همه هزینه و صرف وقت و انرژی و صدها ساعت جلسه، چرا جریان حاکم در استان خراسان‌جنوبی رای نیاورد؟؟؟
پیش هم که می‌نشستند درگیر رودربایستی ها و تعارفات می‌شدند اما پشت‌صحنه خنجر زدن بود. حالا همه اصلاحات به ضعف مدیریت استاندار پی برده بودند. سید علی اکبر پرویزی آنقدر حاشیه‌سازی کرده بود و آنقدر با باورهای دینی مردم این استان درافتاده بود که کسی به او اهمیت نمی‌داد، او کاری نکرده بود، برای پیشرفت استان هیچ حرکتی انجام نداده بود، لذا موقعیتش بسیار لرزان بود. از درون جریان اصلاحات و برخی نیروهای مدعی که همین آقایان در استانداری به کار گرفته بودند گزارش‌هایی به مرکز برای جابه‌جایی پرویزی زده شد. همه داشتند برای رفتن پرویزی رایزنی می‌کردند که اصلاح‌طلبان متوجه شدند دقیقاً رفتن پرویزی به زیان آن‌هاست، درست است که او برای استان کاری نکرد، اما برای اصلاح‌طلبان زحمات زیادی کشید. آن‌ها فهمیده بودند برخی گزینه‌های پیشنهادی حتی از میان اصلاح‌طلبان قطعاً به زیان افراطی‌هایی خواهد بود که سر بازی‌های سیاسی در استانداری صاحب کرسی شده بودند.
اما همه ماجرا این نبود. رهبران جریان اصلاحات در استان به این نتیجه رسیده بودند که اگر پرویزی برود آن‌ها سومین شکست را طی دو سال پیاپی در استان خواهند خورد. آن‌ها می‌دانستند عزل پرویزی توسط دولت اعتدال یعنی پیروزی جریان انقلابی و مومنی که تحصن بزرگ اسفند 95 را مدیریت و تدبیر کرد. بگذارید جمله‌ای که می خواهم در انتهای این یادداشت بگویم، همین حالا بگویم که بدون شک یکی از دلایل اصلی ر فتن پرویزی، تحصن غرورآفرین و بت‌شکن مردم انقلابی خراسان‌جنوبی در اسفند 95 بود. آن‌هایی که می گفتند تحصن چه سودی داشت حالا می توانند ببینند، علی‌رغم تلاش همه جانبه اصلاح‌طلبان استان و فشارهای زیاد آنان به دولت برای ماندن پرویزی در کرسی استانداری، اما دولت پیام رای مردم استان و تحصن غرورآفرین آنان را درک کرد و حاضر به ادامه چالش با انقلابیون استان نشد. دلیل تشکیل کمپین‌های پرجمعیت در حمایت از استاندار و حمله امام جمعه سابق بیرجند به تحصن انقلابیون دقیقاً همین بود که آنان فهمیده بودند تحصن مردم و کشاندن معاون وزیر کشور به جمع متحصنین کار خودش را کرده.
البته اینها فقط یک بُعد ماجرا بود. واقعیت دیگر ان است که اصلاح‌طلبان و طیف اطرافشان هیچ گاه نتواسنتند عظمت باورهای دینی و روحیه معنوی مردم خراسان‌جنوبی و شهر بیرجند را درک کنند. خیال کردند با برگزاری مداوم کنسرت‌هایی که در آن گناه و معصیت، تداخل و اختلاط حرف اول بود توانسته اند مدیریت فرهنگ و اراده مردم استان را به دست گیرند، اما اشتباه کردند. یکی دیگر از دلایل بی‌توجهی مردم به جریان حاکم در استان حضور پر خیر و برکت آیت‌الله عبادی نماینده ولی‌فقیه و امام جمعه بیرجند در استان بود. شخصی که با حضور او و به برکت نفس‌های او انقلابیون بیرجند و استان از آن خلا رهبری و حالت کسالت خارج شدند و مردانه پای کار آمدند.
یکی از مهم‌ترین دلایل رفتن پرویزی، ناکارآمدی او بود. برخلاف شعارهایی که می‌دهند و دفاعیه متعصبانه و قبیلگی که اصلاح‌طلبان از پرویزی دارند، پرویزی نه روزی که آمد برای این استان و رشد و پیشرفتش برنامه‌ای داشت و نه روزی که رفت گزارش کار پسندیده‌ای. می‌گویید پرویزی کارکرد؟؟؟ می‌گوییم خیلی خوب، بیاید و گزارش بدهد، آمار بدهد، نمودار و سند نشانمان بدهد.
هفته دولت تمام شد، چرا نماینده ارشد دولت نیامد در رسانه و مساجد و مطبوعات تا به مردم گزارش کار بدهد؟ من می‌گویم اگر پرویزی به اندازه سر سوزنی کار و تلاش نتیجه بخش در پرونده خود داشت، روز خداحافظی و در مراسم تودیع ، به جای حمله به این و آن و مظلوم‌نمایی، گزارش کار می‌داد.
امروز که پرویزی رفت، عملا فقط اسمی از  شهرک صنعتی بیرجند باقی مانده، خشکسالی امان استان را بریده، ارتباطات اقتصادی ما با افغانستان به شدت کاهش یافته، فقر و تضاد طبقاتی شدیداً در استان رشد داشته، مهاجرت معکوس از روستاها افزایش یافته، بیکاری دمار از روزگار مردم استان درآورده، معادن استان نفس‌هایشان به شماره افتاده، تولید کنندگان استان گرفتار ورشکستگی شده‌اند و هیچ سرمایه‌گذاری کلان و مفیدی در استان انجام نشده. خبری از اجرایی شدن مصوبه مجلس مبنی بر ایجاد منطقه ویژه اقتصادی در بیرجند نیست، جاده‌های استان روز به روز تلفات می‌گیرد و خبری از راه آهن نیست.
حال، عده‌ای سیاست‌باز و منفعت‌طلب شعار می‌دهند که توانمندترین استاندار رفت، از عملکردش دفاع می‌کنند، آن هم عملکردی که مردم چیزی احساس نمی کنند. پرویزی رفت تا همگان بدانند مقابله با احساسات مذهبی مردم و ناکارآمدی و سیاست‌بازی هیچ منفعتی ندارد و امروز روز کار و تلاش است نه پُز مقام و منصب به مردم دادن.
در پایان باید اشاره کنم به وضعیت دومین مهره‌ای که برای سامان دادن اوضاع سیاسی استان در نیمه‌های سال 95 وارد صحنه شد. او امروز با آن همه تبختر و قدرت و کبکبه و دبدبه مجبور شد یا مجبورش کردند برای ماندن استانداری که خودش هم قلباً او را نمی‌خواست نامه بدهد و بیانیه امضا کند. او از اینجا رانده و از آنجا مانده شد. طیف زیادی از اصلاح‌طلبان او را به غرور و انحصارطلبی متهم می‌کنند و طیفی دیگر او را به ضعف در ایجاد تشکیلات و اشکال در برنامه‌ریزی. احتمال می‌دهم خیلی زود او هم از این استان برود.
اکنون استان خراسان‌جنوبی با دارا بودن شوراهای شهری که اکثراً از نیروهای مذهبی و اصولگرا هستند و شهردارانی که قاعدتاً باید مکتبی و کارا باشند و استانداری که تازه نفس و به دور از جناح بازی‌های سیاسی است باید بتواند الگوی خوبی برای همه مردم کشور باشد تا ببینند دوری از جنجال‌های سیاسی و ایستادگی بر آرمان‌های انقلاب چه نتایج شگرفی می‌تواند داشته باشد.
انتهای پیام/4


کد مطلب: 8783

آدرس مطلب: http://www.KhorasanTime.ir/fa/doc/news/8783/روایتی-پشت-پرده-یک-انتصاب

خراسان تایم
  http://www.KhorasanTime.ir