يکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۱:۲۴

مشاهیر خراسان‌جنوبی/4

هر هفته، معرفی یکی از مشاهیر تأثیرگذار استان خراسان‌جنوبی
مشاهیر خراسان‌جنوبی/4
 
به گزارش سرویس فرهنگی خراسان‌تایم  سید غلامرضا سعیدی در سال ۱۲۷۴ هجری شمسی در روستای نوزاد از توابع شهرستان درمیان واقع در استان خراسان جنوبی، به دنیا آمد. پدر وی سید محمد، از سادات حسینی نسب که منتسب به سادات میرآفتاب است و مادرش بی بی رقیه و از سادات حسینی است.
در سن ۵ یا ۶ سالگی، وی را به قالیبافی فرستادند و پس از ۶ ماه وارد مکتبخانه ده شد. در آن تاریخ، مکتب این دهکده از دختر و پسر ۶۰، ۷۰ شاگرد خردسال می‌پذیرفت، و او تا سن ۸ سالگی در نوزاد بود. پدرش غالباً در هرات به سر می‌برد، او سرمایه‌دار کوچکی بود و بعد، از هرات آمد و خانواده را به بیرجند برد. پس از رفتن به بیرجند در مدرسه شوکتیه که تازه تأسیس شده بود به تحصیل اشتغال می‌ورزد.
سید غلامرضا سعیدی حدود هفت سال در این مدرسه به تحصیل پرداخت و زبان عربی و فرانسه را فراگرفت و زبان انگلیسی را در خارج از مدرسه آموخت مطالعات متنوع و آشنائی به زبان‌های خارجی افق فکر او را عمیق ساخت و به تحقیق و مطالعه در زمینه‌های مختلف پرداخت. سعیدی برای ادامه تحقیقات به هندوستان رهسپار می‌شود و در دانشگاه علیگره ضمن برخورد با افکار و اندیشه‌های متفکرین اسلامی و آشنائی با شخصیت‌هایی همچون علامه دکتر محمد اقبال لاهوری آشنا می‌شود
پس از سالهای 1320 ه.ش در صحنه فرهنگ ایران به طور محسوسی ظهور می‏یابد. و با تألیف آثار ارزنده خوب می‏درخشد. حتی آثارش در کشور الجزایر ترجمه شده و در روند مبارزات مردم الجزایر تأثیر بسیار بر جای می‏گذارد.
آثارش در افغانستان نیز طرفداران زیادی پیدا می‏کند تا آنجا که در خاطرات استاد می‏خوانیم : روزی سید ضیاء الدین به من گفت: شاه پس از دیدار با ظاهر شاه، از او شنیده است که آثار فارسی شما در افغانستان خوانندگان زیادی دارد و مایل است شما را ببیند و من در بادی امر، این دیدار را پذیرفتم، ولی روزی که سید ضیاء الدین به من خبر داد که در فلان تاریخ باید به دیدار شاه برویم، ناگهان جرقه‏ای در روحم زد و با خود گفتم : مرا با شاه چه کار؟ پُست و مقام دنیا که نمی‏خواهم، آخرت هم که به دست او نیست و تاهز به اصطلاح «شرفیاب» شدم، باید به او تعظیم کنم و آن وقت در پیش جدم شرمسار خواهم شد که سعیدی، در برابر ناسیدی به تعظیم پرداختی ؟ و شعر اقبال باز به دادم رسید که :
آدم از بی بصری بندگی آدم کرد
گوهری داشت ولی نذر قباد و جم کرد
یعنی از خوی غلامی ز سگان پست‏تر است‏
من ندیدم که سگی پیش سگی سر خم کرد
به خود نهیب زدم، گوهر سیادت را نذر قباد و جم نمی‏کنم و به سید ضیاء الدین اطلاع دادم که از شرفیابی معذورم و نرفتم.
استاد سعیدی و اقبال لاهوری‏
استاد سعیدی تعدادی از آثار اقبال لاهوری را ترجمه کرد و در بسیاری از افکار خود تحت تأثیر وی قرار گرفته. او که خود از اقبال شناسان ایرانی است، می‏گوید : اقبال بنده را از غربزدگی نجات داد و گفت :
بیا که ساز فرنگ از نوا در افتاد است‏
درون سینه او نغمه نیست فریاد است
... خدا بر درجات اقبال بیفزاید. همانجور که او به ملای رومی می‏گوید : مرشد من اوست، بنده هم با افتخار تمام باید عرض کنم که اقبال حقی بزرگ ؛ بیش از هر کس دیگر به گردن من دارد. البته معلمین و پدران فکری ما خیلی زیاد بودند ولی بنای شکسته خورده و ترک برداشته را اقبال محکم و سیمان کاری کرد.
من به اقبال از این زاویه نگاه می‏کنم. خود او میگوید :
جز عشق حکایتی ندارم‏
پروای ملامتی ندارم‏
از جلوه علم بی نیازم‏
سوزم گریم تپم گدازم‏
یا اینکه :
چه می‏پرسی میان سینه دل چیست‏
خرد چون سوز پیدا کرد دل شد
دل از ذوق تپش دل بود، لیکن‏
چو یکدم از تپش افتاد گل شد
استاد سعیدی و احمد کسروی‏

حجت الاسلام و المسلمین سید هادی خسرو شاهی به نقل از استاد سعیدی می‏نویسد : در سال 1312 ه. ش در روزنامه «شفق سرخ» مقالاتی بر ضد اروپایی گری به قلم احمد کسروی خواندم که بسیار برایم جالب بود. از بیرجند نامه‏ای به وی نوشتم و تأکید نمودم که برای نشر این قبیل اندیشه‏ها، باید نشریه یا مجله‏ای مستقل منتشر گردد. کسروی در پاسخ ضمن ارسال یکی دو تا از کتابهایش، نوشت که به زودی مجله «پیمان» را منتشر خواهد ساخت و از من هم دعوت به همکاری کرد. پیمان در سال 1313 منتشر شد و من هم مقالاتی در زمینه‏های اسلامی، ترجمه و برای آن می‏فرستادم که چاپ می‏شد، تا آنکه من به تهران آمدم و او عاشقانه از اسلام صحبت می‏کرد و یک بار هم مرا برای افطار دعتو کرد، اما وقتی دو سال بعد انحرافاتی در مجله پیمان و پرچم و نشریات وی دیدم، روزی به سراغ وی رفتم و پس از مباحثاتی که دیدم تأثیری ندارد، به او اخطار کردم که «هذا فراق بینی و بینک» ... عضویت در انجمن علمی سلطنتی لندن، انجمن پطروگراد و انجمن علمی واشنگتن، او را سخت مغرور کرد، شذوذاتی هم خود داشت که دچار آن انحراف بزرگ شد و آن ظلم را بر اسلام و تشیع روا داشت و خداوند بیامر زد نواث صفوی را که جواب مردانه به او داد و او را از سر راه اسلام برداشت. چون واقعا راه دیگری براس اصلاح باقی نمانده بود. چقدر مرحوم حاج سراج انصاری و خود مرحوم نواب و دیگران با او بحث کردند، فایده نداشت و اگر کروی مانده بوده در افساد نسل جوان نقش خاصی را ایفا می‏کرد که خوشبختانه چنین نشد.
استاد سید غلامرضا سعیدی پس از عمری تلاش در راه تبلیغ و تبیین معارف اسلامی و با بر جای نهادن آثار ارزشمند و ماندگار، شمع وجودش به خاموشی گرایید و جامعه فرهنگی ما، یکی از خدمتگزاران صدیق خویش را از دست داد. البته نور افشانی آثار استاد سعیدی که نتیجه یک عمر تلاش و تکاپو در عرصه اندیشه دینی است و ایشان را در زمره نویسندگان دردمند و متعهد اسلام قرار داده، برای همیشه جویندگان حقیقت را راهما خواهد بود. پس از درگذشت استاد سعیدی، حضرت آیت الله العظمی خامنه‏ای مقام معظم رهبری که در آن زمان رئیس جمهوری اسلامی ایران بود، پیامی بدین شرح منتشر کرد.
بسم الله الرحمن الرحیم درگذشت نویسنده و مترجم نامدار مرحوم آقای سید غلام رضا سعیدی را به بازماندگان و دوستان و ارادتمندان ایشان و به جامعه علمی و فرهنگی کشور، تسلیت می‏گویم.
این عنصر صدیق و دلسوز و خدمتگزار اسلام، در طول سالهای با برکت عمر خویش، با فحص و تحقیق و نگارش و ترجمه، آثاری پدید آورد که بی شک در نشر افکار نوین اسلامی، دارای تأثیر بود و به خاطر همین آثار است که حقا باید او را در زمره پیشروان نهضت اسلامی در ایران شمرد. او همچنین انسانی وارسته و پاکدامن و متواضع و غیور و مبارز بود. به مسائل جهان اسلامی اهتمام می‏ورزید و در راه تشکیل نظام اسلامی تلاش فرهنگی ارزنده‏ای می‏کرد. عمر طولانی و پر برکت و پر ماجرای او با پاکی و پاکدامنی سپری شد، پاک ریست و پاک به جوار الهی پر گشود، رحمت خدا بر او و یاد او گرامی باشد.

انتهای‌پیام/2/
Share/Save/Bookmark
کد مطلب:۹۴۰۴