مصادره کردن یکی از اموری است که در زندگی روزمره با آن برخورد داریم، به عبارتی مصادره کردن یکی از واقعیات زندگانی امروز و دیروز و فرداست.
اما زمانی این مصادره کردن هنر میشود که وارد دنیای سیاست و نظام شود. تکنیکی بسیار مفید برای اینکه یک موضوع خاص در نظام اجتماعی را حاصل کار خود بدانیم و خود را داعیه دار آن فرض کنیم. این هنر هم میتواند خوب باشد و هم باعث آسیب، آسیب در صورتی است که منافع شخصی، گروهی و جناحی در آن وارد شود و آنگاه است که این مصادره کردن موجب این میشود که بزرگترین مشکلها برای یک نظام اجتماعی به وجود آید.
جناحی گری، مردمی نبودن، فراموشی حماسهها و .... از نتایج این نوع مصادره کردن است.
در حوادث متفاوت و بسیار در تاریخ انقلاب اسلامی اگر نگاهی بشود مشاهده میشود که جریانها و جناحهای سیاسی و ارگانهای مختلف در حال مصادره کردن حماسهها هستند. در این مصادره کردنها مردم که پایه اصلی آن حماسهها بودهاند کنار گذاشته شده و جناحهای سیاسی و ارگانها مخلوق آن حماسه میشوند.
وقتی که یک حماسه یا در مقام بالاتر انقلاب مصادره شد دیگر راهی برای ورود مردم به آن وجود ندارد، فساد، تبعیض، اختلاف طبقاتی، عدم کمک به محرومین و ... از نتایج این مصادره میشود که در دل یک انقلاب به وجود می آید.
برچسب زدنها شروع می شود، آن یکی هیئت عزاداری اهل بیت را برای خود مصادره می کند، آن یکی بسیج را، آن یکی انقلاب را، آن یکی اسلام را و .... که این یکی و آن یکیها هر کس را که با تفکراتشان همخوانی نداشته باشد از دایره آن گروه خارج میکند و میگویند تو هیئتی , تو بسیجی، تو انقلابی، تو مسلمان؛ نیستی و .... ؛ که می شود سرآغاز فتنهها.
یکی از نتایج جناحیگری در دوران ما فتنه سال 88 بود که باید مورد مطالعه قرار بگیرد که چه عاملهای دیگر در کنار جناحیگری در شکلگیری آن سهم داشته است. نمیشود گفت که همه نتیجه جناحیگری بوده ولی مسلما جناحیگری یکی از عوامل مهم بوده است. جناحی که بازنده شد، نخواست باور کند و با استفاده از تبلیغات بر روی بعضی از افکار تسلط پیدا کرد در بین با همراهی عوامل خارجی کشور را هشت ماه دچار آشوب کردند.
حماسه نه دی سال 88 یکی از حماسههای بی نظیر دوران بعد از انقلاب اسلامی است، حماسهای که بنده از آن به نام انقلاب سوم یاد میکنم. چون عواملی که بیست و دوم بهمن 57 و سیزده آبان 58 را به وجود آورده بود، در آن وجود دارد. حرکت در جهت حفظ ارزشهای انقلاب و اسلام، حضور خودجوش مردم و ... عواملی بودند برای شکلگیری این حماسه.
در واقع پیروز واقعی نه دی 88 مردم و انقلاب بودند آن هم نقش آفرینی مردم با هر دیدگاه برای حفظ ارزشها.
اما متاسفانه این حماسه مانند انقلاب دوم مصادره شد و جناحی شد؛ به عبارتی دیگر گرفتار یک جناحیگری شد که جناحها در آن به نقش آفرینی به نفع خود کردند.
با اینکه یک عده مردم داوطلب در این دو حماسه عامل شکلگیری بودند اما برخورد جناحی توسط جناحها باعث شده مردم به عنوان عنصر اصلی به کنار روند. این دو انقلاب که در ابتدا باعث وحدت بوده است با کش مکشهای جناحی تبدیل به محور تفرقه شود.
فتنه فقط این نیست که عدهای در خیابان آشوب کنند، فتنه بزرگتر آن است که انقلاب اسلامی که بر پایه وحدت و برادری است - یعنی آن چیزی که پیامبر و قرآن دستور داده - دچار جناحیگری شود.
این پدیده ( مصادره کردن یا همان جناحیگری ) باعث کنار رفتن دلسوزان واقعی نظام و تکمیل شدن پروژه نفوذ میشود.
امیدواریم روزی این جریان مصادره به روز بیست و دوم بهمن دست اندازی نکند که اگر دست اندازی کند و موفق شود آخرین نقطه فراجناحی بودن در انقلاب از نظر اجتماعات هم جناحی خواهد شد.
جریان مصادره جریان بسیار خطرناکی است و عاملی است تا مردم و مستضعفان جامعه را از انقلاب و اسلام جدا میکند. یکی از همان عواملی است که که در طول تاریخ مانع از شکوفایی اسلام در بُعد اجتماع شده است.
زمان حال جای طرح چند سئوال است که عبارتند از: ما انقلابی ( فراجناحی) هستیم یا جناحی؟؟؟ معیار انقلابی ( فراجناحی) بودن چیست؟؟؟
سوال هایی که جواب هایی دارد که هر شخصی جویای حقیقت است باید خود فکر کند و نتیجه بگیرد جزو کدام گروه است.