يکشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۲۱:۳۴
دبیر انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه بیرجند:

کارآمدی نظام در ترازوی انصاف

پورسلطانی: انقلاب اسلامی ایران در فضایی شکل گرفت که در دوره پهلوی فرهنگ غرب بر کشور ما سایه افکنده بود و مردم به پشتوانه امام راحل قیام کردند تا این فرهنگ شوم را کنار بزنند.
کارآمدی نظام در ترازوی انصاف
 
پس از اعتراضات مردم به وضعیت بد اقتصادی (که البته توسط عده‌ای مصادره به مطلوب شد و آب گل آلود تور سیاسی کاری پهن کردند) بحث‌ها بر سر کارآمدی یا ناکارآمدی نظام نقل هر محفلی شد.
عده‌ای با گرایشات خاص و اهداف مشخص شده یاد رضا شاه را در کشور تازه کردند برخی از مسئولین حال و گذشته نیز با هدف انتقام گیری سیاسی با حمله به نهاد‌های نظام به نوبه خود نفتی بر آتش ریختند.
اما به راستی نظام جمهوری اسلامی تا چه حد توانسته کارآمدی داشته باشد؟
پر واضح است که معیار قضاوتمان برای سنجش کارآمدی یک نظام اسلامی با معیارهای غربی متفاوت است چون از اساس فرهنگ و اهدافمان با هم هیچ همخوانی ندارد.
انقلاب اسلامی ایران در فضایی شکل گرفت که در دوره پهلوی فرهنگ غرب بر کشور ما سایه افکنده بود و مردم به پشتوانه امام راحل قیام کردند تا این فرهنگ شوم را کنار بزنند؛ اما روشن است که اگر کسب به دنبال آن فرهنگ باشد، حکومت محمدرضاشاه برای او مطلوب تر است؛ به ویژه اگر از نظر اقتصادی نیز نیاز های او را در برگیرد.
در فرهنگ غرب، شاخص اصلی کارآمدی نظام، تنها درآمد ناخالص ملی و شاخص‌های رشد اقتصادی است بدون توجه به ارزش‌های الهی و انسانی؛ اما در جامعه ما این گونه نیست، حتی اگر تمام مشکلات اقتصادی کشور حل گردد و فقر به کلی از جامعه رخت بربندد، هنوز ایده‌آل ما محقق نشده است. زیرا لازم است علاوه برمشکلات اقتصادی، فساد اخلاقی و بی‌ایمانی نیز از جامعه ریشه کن کنیم.

حق نقد از حاکمان
اگر در حکومت اسلامی انتقاد از حاکمان نباشد، باعت تضعیف نظام می‌شود؛ البته در این زمینه باید به مفهوم انتقاد توجه داشت.
نظام سیاسی همچون بدن انسان است که شامل مغز، قلب، ریه، انگشت، ناخن، مو و دیگر اعضا می‌شود و اگر کسی در موردی نقص عضوی داشت، کلیت او بی اعتبار نمی‌شود. به عبارتی در تحلیل نظام سیاسی، وجود ایراد در بخشی از یک دستگاه و یا چند دستگاه، به معنای ایراد و ناتوانی کل نظام نیست.
گاهی در برخی بخش‌های نارسایی‌ها و کمبود‌هایی وجود دارد که باید تذکر داده شود به خصوص اگر در اثر غفلت و تنبلی بروز کرده باشند، اما این انتقاد به معنای تضعیف نظام نیست و نباید به گونه‌ای بیان شود که آبی در آسیاب دشمن گردد چرا که دشمن در تلاش است با بزرگ جلوه دادن مشکلات القا کند که نظام جمهوری اسلامی و در طول آن احکام اسلام کارآمد نیستند.
در بحث کارآمدی نظام باید افزون بر مقتضیات به موانع یک نظام سیاسی در نیل به آن هدف نیز توجه کرد قطعا نظامی که دست استعماگران را از چپاول گری کوتاه می‌کند و سپس ضمن تحمل هشت سال جنگ تحمیلی را تحملی با ترور و افکار التقاطی دست و پنجه نرم می‌کند دشمنان قسم خورده‌ای دارد که از هر راه که بتوانند در تلاشند تا زهر خود را بر پیکره نظام بزنند.
اگر این عوامل را کامل در کنار هم در نظر بگیریم به تحلیلی جامع و علمی از کارآمدی نظام دست خواهیم یافت.
شبهه دیگری که در این باب مطرح است در باره معنای «حکومت دینی» است.
در این باره باید به این نکته توجه کنیم که حکومت دینی دارای مراتبی است. که یکی از مرتبه های آن همان مرتبه‌ای است که با ظهور حضرت مهدی (عج) محقق خواهد شد، حکومتی بر پایه عدل و بدور از فساد، رشوه، پارتیبازی، باندبازی و اموری از این حیث.
بدیهی است در حال حاظر ما از آن چنان جامعه‌ای فاصله داریم اما قطعا از حکومت پهلوی که آشکارا با قوانین قطعی اسلام و قرآن مبارزه می‌شد بسیار نزدیک‌تر به جامعه آرمانی هستیم.
البته باید به این مسئله نیز توجه داشت که خواسته‌ها و اهداف مردم دنیا از روی کار آمدن یک نظام سیاسی متفاوت است. کسانی هستند که نظام را بر سر کار می‌آورند تا خواست‌ها و نیاز‌های مادی و هوس‌های دنیایی‌شان برآورپه گردد. آنان به دنبال محیط آرام و بی سر و صدایی هستند که بتوانند خوب بخورند و خوب بپوشند و همواره خوش باشند. از منظر چنین افرادی نظام کارآمد باید بتواند این قبیل خواست‌ها را فراهم کند حال آن که بر اساس بینش الهی نظامی موافق است که بتواند زمینه رشد انسانی را فراهم کند.
در حقیقت، انسانیت انسان به رشد معنوی اوست نه رشد حیوانی‌اش. البته نیاز‌های حیوانی ما نیز باید تامین شوند ولی این نیا‌زها نیاز های اصلی انسان نیستند و به عبارتی وسیله محسوب می‌شوند.
مطلب دیگر آن که عده‌ای اینگونه القا می‌کنند که تمام خوبی‌ها و بدی‌های جامعه بر عهده حکومت است و در همه آن‌ها حکومت نقش دارد در حقیقت اینان حکومت را مسئول تأمین تمام خواسته‌های جامعه می‌دانند و تمام مشکلات را به گردن حکومت می‌اندازند حال آن که نقش حکومت در مصالح و مفاسد علت تامه نیست بلکه فقط جزئی از سرنوشت جامعه در دست حکومت است نه این که همه چیز مردم در دست حکومت باشد.
این مسئله را در حکومت حضرت علی نیز به می‌بینیم؛ با وجود این که همه معتقدیم حکومتی بالاتر از حکومت علی (ع) و دستور حکومتی بالا تر از دستور اسلام نیست.

انتهای‌پیام/2/
Share/Save/Bookmark
کد مطلب:۱۲۴۱۱