اغلب بچهها پیوند خوبی با جامعه ندارند؛ چنان غرق درس و مدرسهاند که از جامعه بریدهاند. با خود اندیشیدم اگر در مدرسه، همه چیز برای بچهها فراهم باشد به گونهای که نه درد آب و نان داشته باشند و ندانند که مثلا گوشت چند است، فردا که به دانشگاه بروند و از پدر و مادر دور شوند، در این جامعه پیچیده با این تربیتهای اینچنینی خانه و مدرسه، مگر میتوانند با مشکلات دست و پنجه نرم کنند؟ چگونه از عهده امور خودشان در خوابگاههای متراکم و خانههای مجردی بر میآیند؟ برای تربیت آنان، خرید مواد غذایی مدرسه را زیر نظر مسئول خرید و مسئول شبانهروزی به آنان سپردم. برای هر دانشآموز از محل صرفهجویی سرانه دانشآموزی 10 جلسه تمرین رانندگی اختصاص دادم، آنان را به صورت گروهی به سینما و بازار میفرستادم و گاهی از دور، نظارهگر رفتارشان بودم.
امروز وقتی خبر موفقیت بچهها را میشنوم، تابلوی مطبشان یا صفا و صمیمیت آنهایی را که تشکیل خانواده دادهاند، میبینم، لذت میبرم. حقیقت این است که بچهها باید مهارت زندگی را در خانه، مدرسه و دانشگاه بیاموزند. متاسفم که بگویم این هر سه کانون، گاهی از ماموریت اصلی خویش غافلند. با دیدن آمار تکاندهنده طلاق، بزهکاری اجتماعی، اعتیاد و... قلب و روحم متلاطم میشود. مخصوصا زمانی که به عنوان یک پدر یا یک معلم میانگین سنی را که حکایت از جوانی این اقشار دارد، میبینم، بغض گلویم را میفشارد.
میخواهم این حقیقت تلخ را اعتراف کنم که برخی از پدران در خانه، برخی از مدیران در مدرسه و برخی از روسا در دانشگاه، مسوولیت اصلی خویش را فراموش کردهاند. هر کدام دغدغه و درگیری ذهنی و عملی خودشان را دارند. اولین و اصلیترین وظیفه خانه و مدرسه و دانشگاه، تربیت انسانهایی است که بتوانند درست زندگی کنند. تنها توجه کردن به تخصص، فیزیک، شیمی و ریاضی، کافی نیست. به نظرم باید به آنها یاد بدهیم چه کارهایی انجام دهند که طلاق نگیرند و طلاق ندهند. چه باید بکنند که گرفتار اعتیاد نشوند؟ چگونه بتوانند قلب و روح همسر و فرزندانشان را در کانون گرم خانه حفظ کنند؟ چگونه مهارت زندگی را در مدرسه و دانشگاه یاد بگیرند؟
بیایید در خانه، مدرسه و دانشگاه، به مسوولیت اصلی خویش بپردازیم. مسوولیت اصلی ما خرید مبل و تلویزیون سهبعدی برای منزل و تابلوی هوشمند و ویدئوپروژکتور برای مدرسه و ساختن دانشگاه نیست. مسوولیت اصلی ما، تربیت انسانهایی اجتماعی است. این ابزارها اگر در خدمت ماموریتهای اصلی و اساسی ما نباشند، تجهیزاتی بیثمر بیش نخواهند بود.
انتهایپیام/2/