بعد از انقلاب اسلامی اسلامی ایران و به دنبال کاهش بنیه اقتصادی اقتصادی دولت و نیز با تأسیس و رشد تعداد مدارس غیرانتفاعی و عمومیت یافتن تدریس خصوصی و باز شدن باب کلاسهای کنکور که معمولا طبقه خاصی از این امتیازات بهرمند میشدند، به قول تونی بارنت و گولد، آموزش نخبگان به بهای بیسوادی فقرا رونق گرفت. ادامه این روند باعث کم رونق شدن و کم بازده شدن مدارس دولتی در ایران شده و عملاً تاثیری نه چنان تعیین کننده در رقابت با مدارس خصوصی بازی میکنند. به طور مثال با یک پیمایش ساده میتوان مشخص کرد چند درصد از رشتههای آیندهدار و پر درآمد (مثلا پزشکی) در دانشگاههای ایران را فرزندان طبقات بالا و پر درآمد اشغال کردهاند و عملاً کسانی که از وضعیت اقتصادی خوبی برخوردارند در یک رقابت ناعادلانه که خود برخاسته از نظام معیوب آموزشی در ایران است به بازتولید طبقه خود میپردازد. نقدهایی که انجام شده نقدیهای تاریخی و ساختاری است، به طوریکه نقد کلی از برنامههای توسعه مخصوصا از اواخر دهه شصت به بعد انجام شده و اینکه خصوصیسازی نهادهای مختلف، چگونه باعث شده که آموزش ما را هم در زیر چنبره خود بکشد و تأثیری مهم در بلند مدت بگذارد. تمام دولتهای بعد از جنگ این پروژه خصوصیسازی مدارس در ایران را انجام دادند و در حال حاضر توسط وزارت آموزش پرورش دولت روحانی ادامه دارد و تعداد مدارس خصوصی همه ساله در حال افزایش است و این خود بلایی است که در آینده میتواند جامعه ما را دچار دو قطبیای کند که عده اندکی از امکانات ویژه و عده زیادی هم از مدارس دولتی که عملاً رها شدهاند و با هزینههای خود دانش آموزان در سالیان اخیر اداره میشوند هر چند نام آنها دولتی است ولی عملاً به سمتی دیگر میروند و این بر خلاف اصل ۳۰ قانون اساسی است که مبنی بر مهیا کردن وسائل آموزش رایگان برای همه است. آنگونه که اندیشمندان ایرانی در باب نابرابریها و ذبح عدالت آموزشی و توزیع نامتوازن امکانات آموزشی گفتهاند خود نشان دهنده اهمیت این مهم در اذهان اندیشمندان آموزشی است و این نابرابریها در بلند مدت باعث شکاف طبقاتی در جامعه میشود و عدهای با برخورداری از امکانات بهتری که در مدارس خصوصی عرضه میشود و معلمان خصوصی با کیفتتر و …؛ باعث میشود که راحتتر بتوانند به تحصیلات برتر دست یابند .انقلاب ۵۷ هم در شعار و هم اهداف تأکید خود را بر برابری نهاده بود پس چه عواملی سبب شده که در چهارمین دهه انقلاب ایران عدهای از افراد جامعه از امکانات بهتر آموزشی و در مدارسی جداگانه به شرایطی بهتر و کادری مجربتر هستند ولی قشر عظیمی از خانوادهها که از امکانات پایینی برخودارند و این باعث میشود عدهای که از امکانات بهتر برخوردارند به بازتولید خود منجر شوند و از آینده بهتر برخوردار شوند؟
انتهایپیام/2/