تعریف اقتصاد مقاومتی تا حال بلاشک به گوش همگان رسیده است. اقتصادی متکی محور. اقتصادی که بتواند با تکیه بر شاخصهایی همچنان استوار بماند و با هر بادی نلرزد. دانشگاه چطور میتواند این نقش را ایفا کند؟
نکته اول باور بر توانا بودن است. اراده را باید حفظ و تقویت کرد. تا این باور نباشد که ما میتوانیم به چنین اقتصادی برسیم، کسی برایمان کشک هم نمیساید. پس بهتر است بگوییم اقتصاد ارادهای. مثلا باید باور کرد که دانشگاه میتواند به جایی برسد که صنعت به دست آوردش اعتماد کند. این اعتماد خودش راهگشای خیلی از مسائل دیگر است. پس باور مهم است.
نکتهدوم در تصمیم گیریهاست. برنامههای مدون هیأت رئیسه دانشگاهها باید در کارا بودن آنها باشد نه صرفا در اجرا و تکمیل بودن آن. یک مثال میآورم. فضای خالی دانشگاهها زیاد است. غالب آن را با درختان زیبا میپوشانند. حال به نظر شما استفاده از درختان ثمردار و زیبا مثل سیب یا انار یا توت بهتر از درختان صرفا زیبا نیست؟! به نظرتان چقدر میشود روی همین محصولات از لحاظ اقتصادی تکیه و سرمایهگذاری کرد؟!
نکته سوم دردانشجویان رشته کشاورزی و حتی علوم پایه است. خاک غالب جاههای ایران مرغوب و حاصلخیز است. با سرمایهگذاری دولت روی دانشجویان کشاورزی و اختصاص بودجههای مقرون به صرفه و در کنار آن اعتماد، میتوان مدیریت زمینهای کشاورزی را تغییر داد و با هزینهای کم، به بهرهای دوچندان رسید. حتی یک سرمایهگذاری کلانی میشود روی دانشجویان علوم پایه کرد چرا که رشتههایی مثل زیست و شیمی بسیار پرکاربرد و دارای تکیهای اقتصادی هستند. توجه مراکز رشد و مراکز پژوهشی روی این دانشجویان میتواند کشور را در زمینههای دارویی، زیست محیطی، آلایندهها و …خودکفا کند که خودکفایی خود یکی از بروندادها و سیاستهای اقتصاد مقاومتی است بلاشک.
نکته آخر در انگیزه و اعتماد دو طرفه صنعت و دانشجوست. تا دانشجو گامی در این راستا برندارد، صنعت نمیتواند به آن اعتماد کند و تا صنعت فضای اعتماد را فراهم نکند، انگیزهای برای پا پیش گذاشتن دانشجو بوجود نمیآید.
انتهایپیام/2/