فرهنگ ترویج گذشت و بخشش میتواند در فضای جامعه به نقطه عطفی مهم تبدیل شود. ریشه مقابله کننده با این رفتار، هیجانات است. در واقع هیجان تلفیقی از برداشتهای ذهنی فرد و محرکهای بیرونی آنها است که هر فردی در زندگی روزمره خود با انواع هیجانات خوشایند و ناخوشایند مواجه میشود. بطوریکه برخی از این هیجانان از دوران نوزادی افراد ریشه میگیرد و میتواند در بزرگسالی نقش تعیین کنندهای در زندگی آنها داشته باشد. باید هیجانات مثبت را در درون تقویت و منفی را هم کنترل کنیم. برخی از هیجانات درونی انسانها نظیر بخشش، عفو، دلجویی، مهرورزی، ایثار و فداکاری؛ هیجانی خوشایند و تقویت کننده هستند و فرد برای رسیدن به حالت خاص از هیجان تلاش میکند. اما برخی دیگر مثل کینه، نفرت، کدورت و غیره، بیشتر جنبه آزاردهنده دارند که تمامی افراد با تیپهای شخصیتی متفاوت هر کدام از این نوع هیجانات را در زندگی خود تجربه میکنند و همچنین آنها باید بتوانند هیجانات مثبت را تقویت و منفی را نیز کنترل کنند. در واقع خشم، نفرت، کینه، انتقام و پرخاشگری شدیدترین نوع هیجان درونی انسان است که اگر افراد نتوانند به این نوع هیجانات خود غالب شوند در زندگی فردی، رفتاری، اجتماعی و روانی خود نمیتوانند به رضایت و آرامش درونی دست یابند و ضعف كاركردي و عملكردي پيدا میكنند.
در واقع به كارگيري هر دو نوع هیجان اعم از خوشایند و ناخوشایند در انسان، بعد از مدتي به جزيي از ساختار شخصيتي و روانی فرد تبديل ميشود و در طول عمر به صورت يك عادت در او باقي ميماند. بنابراین باید بتوان هيجان مثبت را در خود رشد دهيم.
هيجانهاي منفي در افرادي كه از اختلالهاي شخصيتي مثل اضطراب، افسردگي و خودکم بینی رنج ميبرند بيشتر دیده میشود. در واقع نوزادانی هم که والدین کینهجویی دارند بیشتر از دیگران در بزرگسالی با هیجانات ناخوشایند مواجه میشوند.
انتهایپیام/2/