خراسان تایم - طراوت سیاسی در ایران رو به زوال

محمد حسین موید: تفکری باید در سطح جامعه ایجاد شود که هدف آن نزدیک سازی جامعه به جامعه ای مهدوی باشد.

طراوت سیاسی در ایران رو به زوال است و این موضوع از دو دیدگاه قابل بررسی است:
1_احزاب و جناح ها
اگر از بیرون به جو احزاب و جناح های سیاست ایران بنگریم متوجه می‌شویم که کم کم پاسخگوی سیاست زمان حال ایران و سیاست های جهانی نیستند و آن ها باید خود را با شرایط زمان مطابقت دهند و نه اینکه مانند سالیان قبل همان تفکرات را در جامعه پیاده کنند (البته توجه به تجربیات نباید نادیده گرفته شود) و دوم اینکه ایران نیازمند جناح های جدید با افکار جدید است.
افکاری جدیدی که به عنوان مثال از قالب های سخت اصولگراها که به نوعی محیطی بسته دارند تهی باشد و جامعه جوان را بتواند جذب در خود کند اما حائز به اهمیت است که همانطور که از ضعف های آن ها دوری می‌جوید، نکات خوب افکار آن ها را به همراه داشته باشد، مثلا همین حفظ اقتدار آن ها مقابل دشمنان و مثال های فراوان دیگر که خودتان بهتر از من بلدید.
در ادامه نیز مانند تفکر اصلاحات ؛ مثلا بتواند شعار آزادی را در جامعه محور اصلی قرار دهد و دست به اصلاح ها صحیح بزند اما مانند آن ها آنقدر وابستگی به کشور های دیگر نداشته باشد و بر خود محوری کشور در عرصه های مختلف تاکید کند و مثال های فراوان از خوبی ها و بدی های این تفکر که خود بهتر میدانید.
آری ما تا به حال نقدهای فراوانی را به سه جناح اصلاحات و اصولگرا و اعتدال وارد کرده ایم و با نقات ضعف و قوت آن ها و دلایل آن ها هم نیز آشناییم، چه خوب است جناحی جدید با گرفتن خوبی های تک تک این تفکرات در هسته و بنیادش به وجود اید، این تفکرات کم کم رو به پیری میروند و همانگونه که به عنوان مثال تفکرات سیاسی زمان قاجار برای زمان پهلوی و زمان جلوتر از خود سازگار نبود و یا حتی بین پهلوی اول و دوم با توجه به شرایط زمانی ،سیاست ها به گونه ای تغییر میکرد و یا حتی مثالی از این ها بنیادی تر در ایجاد تفکرات لیبرال و سوسیالیست و مارکسیست و ...که با توجه به زمان حال و نداشتن کارایی تفکر قبلی در جامعه وقت این تفکرات با تعاریف جدید به وجود می آمدند .
تفکری بیاید که به جامعه حال نزدیک تر باشد و قدرت انعطاف بیشتر داشته باشد (قدرت انعطاف از جوان گرایی حاصل میگردد).تفکری بیایید که هدف آن نزدیک سازی جامعه به جامعه ای مهدوی باشد و نزدیک کردن جامعه به این هدف بزرگ باشد و با تعریف سیاست مهدوی برای خود چهارچوبی را برای فعالیت های خود مشخص نماید و هر اقدامی که انجامش جامعه را به این تفکر نزدیک تر میکند انجام دهد و بلعکسش از عوامل دوری جامعه به آن هدف دوری گزیند.

۲_عامل دوم این بی طراوتی مردم خودمان هستند
جامعه‌ی حال ایران اکثریت از سیاست زده و یا به نوعی به اشتباه و یا به حق از ورود به آن ترسیده شده اند، به طوری که اگر کسی وارد آن شود کسی که خیرخواه اوست مانند بزرگترهایش قطعا او را به عنوان پنددهی با حرف های مختلف از سیاست دور میکنند .
اما باید بدانیم اگر مردم سیاست زده شوند فساد موجود در سیاست زیاد میشود و جامعه دچار سیاسی بازی های احزاب و جناح ها میشود .
احزاب جامعه که محور های اصلی سیاست کشورند خشک میشوند و انعطاف کافی را نخواهند داشت و این خود مردم هستند که احزاب را میسازند و این احزاب و جناح هاهستند که جو سیاست را در دست دارند و این سیاست است که به همه چیز ما کار دارد.