در اردیبهشت ماه 1396 در تب وتاب داغ انتخابات دوازدهمین دوره ریاست جمهوری، هریک از نامزدها برنامهها و وعدههایی برای پیروزی اعلام میداشتند، سرانجام درمیان انبوهی از وعدهها وبرنامهها دکتر روحانی با کسب اکثریت آرا مجدد به عنوان رئیس دولت انتخاب شد، نکته مهم و قابل تامل این است که از تمام وعدههای نامزدها تنها وعدههای نامزد منتخب به یاد مانده است، وعدههایی که از ثبات بازار ارز و سکه خبر میداد از ایچاد اشتغال برای جوانان و رفاه حال کارگران و افزایش صادرات و غیره، اما اکنون که حدود یک سال از آن وعدهها میگذرد با دلار حدود 9 هزار تومان، سکه 3 میلیون تومان، افزایش بیرویه قیمت خودروها بذر ناامیدی از دولت تدبیر و امید در دلها کاشته شده است.
و حال آیا جز ناامیدی و آه و حسرت در اذهان مردم و به ویژه رای دهندگان به دولت وجود دارد؟ خوشحالی و خرسندی کسانیکه آن روز ها به خیابان ها ریختند و به جشن و پای کوبی پرداختند اکنون تبدیل به زانوی غم شده و اندک امید و آرزویی دارند تا خبری بشنوند مبنی بر اینکه بازار به روند سابق خود بازگشته است، کارگاه های تولیدی، بنگاه های خرید و فروش مسکن و خودرو، بازار طلا دوباره گرم شده و مردم بدون هیچ ترسی به انجام معاملات خود میپردازند.
در این زمان که بحران اقتصادی از یک سو و جنگ روانی متحمل از جانب دشمن از سوی دیگر مردم را سخت ناراحت کرده است، تنها چیزی که می شنویم این است که دولت مشغول سعی و تلاش است، اما کی قرار است که سعی و تلاش دولت نتیجهدهد؟ اگر دولت درحال کوشش است چرا روند صعودی نرخ ارز و سکه همچنان ادامه دارد و هیچ اتفاقی در بهبود اوضاع اقتصادی نمیافتد؟
از صاحب کارخانه و کارگر گرفته تا فروشنده محصولات کالای ایرانی، از واردات کالاهای خارجی به تنگ آمدهاند و از رکود سردی بازارشان مینالند. مردم هم که از گرانی و بی ثباتی میگویند.
اما چرا دولت در عوض اقدام و عمل، توپ را در زمین دلالها می اندازد بدون توجه به اینکه مردم به دولت رای داده اند نه دلالها.
حال مردم در این روزهای تلخ چشمانشان به تلاش کسانی است که روزی وعده های شیرین میدادند! امید است هرچه زودتر این حباب های سخت، بترکند و امید در دل مردم زنده شود. هرچند تا زمانی که مسئولی سرکار است که چندین میلیارد سرمایه دارد و درد بی پولی را حس نکرده نمی تواند به فکر قشر مستضعف باشد و کاری کند.
انتهایپیام/2/