مسأله نفاق و منافقان در اسلام، بعد از هجرت پیامبر(ص) به «مدینه» مطرح شده است، در «مکّه» مخالفان آشکارا بر ضد اسلام تبلیغ میکردند اما بعد از قدرت گیری مسلمانان در مدینه دشمنان را در ضعف قرار گرفتند و برای ادامه برنامههای خود علیه پیامبر و مسلمانان، ظاهراً به صفوف مسلمانان پیوستند، اما ایمان نیاورده بودند.
از مجموع یافتههای تاریخی درباره شیوه برخورد پیامبر با منافقان، این مطلب برداشت میشود که او همواره تا آنجا که ممکن بود با منافقان با مدارا و گذشت رفتار میکرد. پیامبر از کفر پنهان منافقان آگاه بود و آیات قرآن در بسیاری از موارد، آنها را معرفی میکرد.
پیامبر بارها در پاسخ کسانی که پیشنهاد قتل منافقان را مطرح میکردند، از چنین کارهایی نهی میکرد.
عفو و مدارای پیامبر موجب بیتوجهی به جامعه اسلامی نمیشد. پیامبر حرکتهای آنان را زیرنظر داشت، برنامههای آنان را خنثی میکرد و در مورد شایعهسازیهای آنان، حقایق را به آگاهی مسلمانان میرساند و در موارد نادر با آنان برخورد کرد تخریب
مسجد ضرار از برخوردهای پیامبر با آنان بود.
مجاهدین خلق، نام سازمانی است که در اواسط دهه 1340 با هدف مبارزه با حکومت پهلوی تشکیل شد. سازمان مجاهدین خلق، پس از پیروزی انقلاب تا خرداد1360، میکوشید وانمود کند که همراه مردم و مدافع حقوق آنان است، اما رفته رفته به رویارویی مستقیم با نظام جمهوری اسلامی پرداخت و در30 خرداد1360 با صدور اطلاعیهای، رسماً وارد جنگ مسلحانه علیه نظام شد و برای براندازی حکومت اسلامی خیز برداشت. این سازمان در جریان جنگ ایران و عراق، با حمایت حکومت صدام، در عراق مستقر شد و در دوران جنگ تحمیلی، ضمن همکاری تنگاتنگ با استخبارات عراق، مأموریتهای اطلاعاتی و عملیاتی متعددی را برای عراق در خاک ایران انجام میداد.
عوامل متعددی بر سیر تحولات و سرنوشت هر جنگ تأثیر میگذارند، از جمله قابلیت و آمادگی رزمی، توان دیپلماتیک، قدرت اقتصادی، حمایتهای خارجی، پشتیبانی داخلی و گروهها و سازمانهای سیاسی. در جنگ ایران و عراق نیز عامل اخیر یعنی دستهبندیهای سیاسی نقش بسیاری داشت. شاید بتوان سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را تأثیرگذارترین تشکیلات سیاسی در طول جنگ دانست؛ چراکه این سازمان با داشتن سابقهی مبارزاتی، توان تشکیلاتی و تبلیغاتی و تجربهی جنگ چریکی با حکومت پهلوی و سپس نظام جمهوری اسلامی حضور مؤثر و پررنگی در جنگ، به ویژه در ماههای پایانی آن داشت.
انتهایپیام/2/