همین چندی پیش برای معروف شدن باید ریاضتها و سختیها کشیده میشد، یا به قول اهالی هنر باید خاک صحنه میخورد، یا به قول اهالی علم باید با کتابها شب زنده داری میکرد و کسر خوابها متحمل میشد. یعنی در آن دوران نه چندان دور که در یاد و خاطره اکثرمان است، برای معروف شدن باید عاشق میبود. عاشق کار، عاشق علم، عاشق هنر و غیره و برای دیده شدن باید سختیها کشیده میشد.
در آن ایام مخاطبان عرصه را برای جولان هنرمندان و عالمان واقعی باز میکردند و اجازه دیده شدن میدادند و دیده گان مخاطبان بسیار هوشمندانه هنر را از هجو تشخیص میداد و غیرهنرمندان هنرمندنما را در نطفه خفه میکرد.
اما این روزها صدقه سر بوجود آمدن دنیای مجازی، عرصه برای جولان برخی پشهها در عرصه سیمرغها به حدی باز شد که در نهایت ناباوری سیمرغها آسمانی جهت پرواز برایشان باقی نماند و منزوی شدند و با جلب توجه، نگاه کثیری از مخاطبان به زشتی و پلشتی و ناساز بودن پشهها، چنان عرصهای برای جولان پشهها باز شد، که صدای وِز وِزش شهر را در برگرفت و آسمان شهر توسط این موجودات موذی، خاکستری گردید و سیمرغها در کنج ازلت سکنی گزیدند.
در این بازار وانفسای دنیای مجازی، کافیست کسی دوربین سلفی موبایلش رو به سمت خودش بگیرد و شروع به ضبط کردن فیلمی مضحک و بیربط کند و ویدیو ضبط شده را در فضای عمومی مجازی نشر بدهد. آنجاست که بعد از مدت بسیار کوتاهی درون سیلی از لایک و کامنت غرق میشود و به اصلاح دوستان مجازی به «خود شاخ پنداری میرسد» و به همین راحتی به شهرت میرسد.
چندی پیش در اروپا کمپینی به نام «احمقها را معروف نکنیم» راه اندازی شد. که در آن مخاطبان را به لایک نکردن و تحریم کامنت و از همه مهمتر ندیدن اینجور اشخاص تشویق کرد.
انتهایپیام/2/