به گزارش خراسانتایم، شخصیتهای تاریخساز، چه در زمان حیات و چه پس از مرگ، همواره زندهاند و بیتردید الگو و سرمشق برای دیگران به شمار میروند. دو تن از چهرههای مؤثر و همیشه زنده انقلاب اسلامی، شهیدان محمدعلی رجایی و محمد جواد باهنرند که در لحظههای بحرانی مملکت و در مسیر تلاش برای اجرای عدالت، با جنایت شقیترین شقیها و خونخوارترین منافقین تاریخ، شهید شدند.
به فاصله دو ماه پس از فاجعه هفتم تیر، دومین توطئه خونین ایادی استکبار اینگونه رقم خورد که در ساعت سه بعد از ظهر هشتم شهریور و در هنگام جلسه رییس جمهور و نخستوزیر، دفتر نخستوزیری را در خیابان پاستور منفجر کردند.
دکتر باهنر در کنار تحصیل علوم و همت و تلاش خستگیناپذیر در پیشرفت تحصیلی، در زمینه کسب کمالات اخلاقی و اتّصاف به اخلاق حسنه اسلامی، مجاهدات و مراقبتهایی را مبذول میداشت.
شهید رجایی در خصوصياتي نظير صبر، متانت، عشق خدمت، سخت كوشي و خستگي ناپذيري، ايمان واقعي و اخلاص، عدالت طلبي و مبارزه با فساد،جديت، پاك دامني، صداقت و صراحت،صدق و صفا، توجه به محرومان و... زبان زد خاص و عام بود. با شاگردانش خیلی صمیمی بود. اگر از آنان لغزشی میدید، معمولاً نه با آنان تندی مینمود و نه آنان را از کلاس بیرون میکرد،بلکه غیرمستقیم بیآنکه به شخصیت کسی لطمه وارد آید شخص خاطی را آگاه و ادب میکرد. به طور معمول آغاز تدریس شهید رجایی در کلاس همراه با شادابی بود. او با ذکر یک حدیث درس را شروع میکرد، وی اول زمینه لازم را برای تمرکز فکری دانشآموزان فراهم میساخت، سپس مفهوم هر درس را با مثالهای عینی و ملموسِ اجتماعی در ذهن شاگردان جا میانداخت.
اصولاً شهید رجایی را باید یکی از شکنجهدیدههای نادر تاریخ نامید! مردی که بیش از هجده ماه در سلولهای تاریک، مورد سختترین شکنجهها قرار گرفت، او را ساعتها به صورت وارونه بر نردهها میبستند و شلّاق میزدند. آرزوی گفتن آهی و یا اقرار مطلبی از سوی آن شهید بر دل دژخیمان باقی ماند. یکی از علما میفرمود: شهید رجایی با سادگی، تواضع و روحیه مردمی خویش در دوران کوتاه نخستوزیری و ریاست جمهوری، چنان افتخاری آفریده که پس از گذشت چهارده قرن از صدر اسلام، دوران پیامبر(ص) و حکومت حضرت علی(ع) اگر بخواهیم الگویی برای حکومت اسلامی در جهان معاصر ارائه بدهیم تنها سند، دولت کریمه شهید رجایی است.
محمد بوشادی تحلیلگر سیاسی، در گفتگو با خبرنگار خراسانتایم پیرامون روز مبارزه با تروریسم و در پاسخ به این سوال که چرا اغلب ترورها در منطقه خاورمیانه اتفاق میافتد گفت: توجه به موقعیت ژئوپلوتیکی منظقه خاورمیانه، از قرنهای هجده و نوزده میلادی مورد طمع توجه دولتهای استعمارگر بوده است. این موقعیت استراتژیک باعث شده که همیشه کشورهای استعمارگر به فکر تسلط بر این منطقه باشند.
وی افزود: از طرفی، خواستگاه ادیان ابراهیمی بودن این منطقه باعث شده که همیشه این منطقه اهمیت پیدا کند. در قرن بیستم هم پیروزی انقلاب اسلامی و برهم خوردن نظام دو قطبی بلوک شرق، سبب شد که خاورمیانه بیش از گذشته کانون توجهات جامعه جهانی قرار بگیره.
بوشادی در مورد دستاورهای ترورهای شخصیتهای کشورهایی از قبیل ایران گفت: به نظر آنها، حذف فیزیکی افراد به معنی حذف حرکت اجتماعی هست که این یک خیال واهی و پوچ است. آن چیزی که انقلاب اسلامی را از این گونه دسیسهها مصون میدارد، این است که انقلاب اسلامی یکنوع جهان بینی و تفکر است. انقلاب یک سبک زندگی و یک باور جدید برای جامعه، انسان به ارمغان آورده و افراد موتور محرکه آن هستند و این به آن معنی نیست که میشود با ترور افراد، دیدگاه روشن را از بین برد و آن را پاک کرد.
تحلیلگر سیاسی بیان داشت: دولت شهید رجایی به واسطه فضای حاکم بر دهه اول انقلاب که فضای اخلاص و کار بود بعضا با دولت فعلی متفاوت است. استراتژی آنها حرکت به سمت توسعه بود که خیلی از شاخصها تقلیدی از نظام توسعه غرب بود و سبب شد که در مدیران ما نگاه لیبرالی و رگههای نگاههای سرمایهداری شکل بگیرد و بعضا آرمانها قربانی توسعه مدل تعریفی آنها بشود.این یک آسیب جدی بود که ما متاسفانه داشتیم.
وی اظهار داشت: تا زمانی که دو جبهه حق و باطل هست تروریسم هم وجود خواهد داشت، چون تروریسم محصول جبهه باطل است و وقتی که قلمها و اندیشهها کم بیاورند دست به ترور خواهند زد. نظام سلطه برای حفظ منافع خودش از این ابزارها استفاده کرده که بینتیجه میباشد.
انتهایپیام/2/