اوانجلیست ها معتقدند برای ظهور مسیح باید برخی از وقایع را عامدانه در جهان ایجاد کرد. آنها معتقدند نباید منتظر به وقوع پیوستن نشانه های ظهور بود؛ بلکه باید آنها را به صورت مصنوعی ایجاد کرد. در تفکر این فرقه، دجال موجودی حقیقی است؛ اما در یک انحراف برنامه ریزی شده دجال را به امام دوازدهم شیعیان نسبت می دهند که مسیح ظهور می کند و با او به مبارزه بر می خیزد. برخی از کارشناسان معتقدند ایجاد جریان داعش نیز با طراحی های اوانجلیست ها بی ارتباط نیست. در حال حاضر این گروه بیش از 10 درصد جمعیت آمریکا را به خود اختصاص می دهند و در انتخابات مختلف در این کشور دارای نفوذ 25 درصدی هستند.
قدرت دادن به این فرقه با نظریه پردازی فرانسیس فوکویاما در اواخر قرن بیستم صورت گرفت. فوکویاما در یک استراتژی، مقابله با تشیع را به مقابله با دو وجه عاشورا و مهدویت به عنوان دو بال اصلی مذهب تشیع تعریف می کند. در طرح فوکویاما مسیحیت صهیونیسم باید تمام آموزه های تشیع در حوزه آخر الزمان را برای خود بازسازی می کرد و هم زمان باورهای حقیقی تشیع در موضوع ظهور را در مقابل تبلیغات خود به نفع حضرت مسیح قرار می داد. این اتفاق در رسانه های تبلیغاتی غرب روی داد و مبلغان مذهبی مسیحی و صهیونیست برنامه های متنوعی برای جا به جایی مفهوم آخرالزمان و تغییر جایگاه خیر و شر انجام دادند.
بررسی اهداف این جریان انحرافی در نظام بین الملل که در مباحث آخرالزمانی می توان از آنها به عنوان انجمن حجتیه های مسیحی یاد کرد، احتمالات مختلفی از تحولات آینده جهان را روی میز قرار می دهد. اگر این جریان با هماهنگی دستگاه صهیونیسم جهانی در حال طراحی پایان تاریخ باشد و حوادث سوریه و ایجاد آشوب های منطقه ای توسط داعش در قالب این تئوری ارزیابی شود، می توان به دو احتمال عمده نزدیک شد.
احتمال اول آنکه آنها نسبت به نشانه های قطعی ظهور بر اساس مبانی اعتقادی تشیع آگاهی داشته و با برنامه قبلی خود را آماده مقابله با آن می دانند. به بیان دیگر آنها به قدرت مادی و تکنولوژیکی خود اعتماد دارند و معتقدند نبرد محتوم آخرالزمان را به سود خود به اتمام خواهند رساند؛ بنابراین تلاش می کنند تا ظهور منجی را پیش بیندازند.
احتمال دوم که علی اکبر رائفی پور به آن اشاره کرده است، تدارک این جریان برای ایجاد یک نبرد آخرالزمانی ساختگی است. به عبارت دیگر آنها با ایجاد مقدمات مصنوعی آخرالزمان در آخرین مرحله افرادی را به عنوان منجی و مسیح به منصه ظهور می رسانند و تئوری بازی های خود را در نهایت با مدیریت ظهور به پایان می برند.
حال با فرض آنکه هر یک از دو احتمال فوق به وقوع بپیوندد با یک سوال اساسی رو به رو هستیم: آیا جریان حق در برابر برنامه ریزی های مداوم باطل برای استثمار مستمر مستضعفان ساکت خواهد ماند؟ یافتن پاسخ این سوال به میزان قدرت اراده های عناصر فعال در جبهه حق وابستگی دارد. اگر سپاهیان مدافع حق توان ایستادگی در نبرد اراده ها را با حریف بیرونی خود داشته باشند، در این صورت فارغ از آنکه کدام یک از دو احتمال فوق به وقوع بپیوندد این جریان حق است که این بار علاوه بر پیروزی آخرتی، سرنوشت دنیایی جامعه جهانی را نیز از سیطره ظلم و استبداد خارج خواهد کرد.
مقام معظم رهبری در مهر ماه سال 91 در سفر خراسان شمالی در بیان موقعیت جنگ اراده ها می فرمایند: «ملت ایران اکنون در یک عرصه بزرگ رویارویی و نبرد اراده ها قرار گرفته است که در این عرصه، با وجود موانع متعدد طبیعی و تحمیلی، به هیچ وجه احساس ضعف و ناتوانی نمی کند و افق خود را برای رسیدن به پیشرفت های بیشتر، روشن، جذاب و شیوا می بیند.»
تبدیل شدن ایران به عنوان بازیگر سرنوشت ساز در منطقه غرب آسیا و مدیریت بحران سوریه و عراق به کمک گروه های مقاومت اسلامی در حال حاضر نشانه های تعیین کننده در جنگ اراده هاست. اراده مقاومت در سوریه به مرحله ای رسید که توانست قدرت دوم نظامی جهان یعنی روسیه را با همراهی خود وارد مسئله سوریه نماید. اقدامات عملیاتی پوتین در طول ورود کشورش به نبرد با تروریست ها و تطبیق این مواضع با محور مقاومت اسلامی نشان از قدرت اراده های جبهه حق علیه اراده های باطل دارد. طراحی های دیپلماتیک پوتین در سفر به تهران و دیدار با مقام معظم رهبری فراتر از تشریفات مرسوم بین المللی و حادثه ای که در پی آن برای جنگنده سوخو – 24 این کشور توسط ترکیه به وقوع پیوست آخرین مرحله از توازن قوا در غرب آسیا را رقم زده است. از سوی دیگر همکاری سپاه قدس ایران در بالاترین سطح برای اجرای عملیات نجات خلبان روسی با پشتیبانی هوایی نیروی هوایی روسیه معادلات طرف غربی در بحران سوریه را با تغییرات جدی مواجه کرده است.
اگر امروز صحنه سوریه شاهد استقرار دفاع موشکی اس – 300 و اس – 400 توسط روسیه است و نیروهای مقاومت اسلامی با محوریت ایران در حال تحمیل قدرت خود بر تروریست های منطقه هستند، نباید دلیلش را در چیزی به جز روحیه جهاد در میان گفتمان اسلام ناب دانست. در صورتی که اراده انقلابی جمهوری اسلامی ایران وجود نداشت، محور سوریه ماه ها پیش از این توسط دولت های غربی از بین رفته بود و حتی برای روسیه نیز زمان لازم برای ورود به موازنه جدید قوا به سود غرب به وجود نمی آمد. اما جنگ اراده ها تا این لحظه برتری جبهه حق را گزارش می دهد.
اما اگر کمی زاویه دید خود را به این تحولات تغییر دهیم و مقداری نگاه تاریخی نیز بر آن بیفزاییم، رابطه قیامی که در سال 61 هجری صورت گرفت با قیامی که منتظر آن هستیم در فصل مشترکی به نام جنگ اراده ها خلاصه می شود. در سال 61 هجری سپاه امام حسین علیه السلام با قدرت کامل روحی و اراده های آهنین به نبرد با لشکری فراخوانده شد که با هیچ معیار نظامی تناسب نداشت. اما آن تقابل بر خلاف عقل های محاسبه گر به هیچ عنوان در عرصه مادی و نظامی قرار نداشت. سپاه امام (ع) اراده ها را به عنوان میدان نبرد خود برگزیده بود و در آن میدان با اختلافی دست نیافتنی از دشمن خویش پیش بود.
این شرایط در قیام مهدوی نیز حاکم خواهد بود. بر خلاف آنچه که اوانجلیست ها نسبت به تفوق مادی و تکنولوژیکی خود می پندارند، نبرد آخرالزمان بیش از آنکه به قدرت های نظامی مرتبط باشد به نفوذناپذیری اراده های حامیانشان وابسته اند.
آیت الله بهجت در شرح روایتی که از لحظه ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و نخستین کلام های ایشان خبر میدهد می گوید: «امام زمان(عج) که ظهور فرمود، پنج ندا می کند به اهل عالم، اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین قَتَلُوهُ عَطشاناً، اَلا یا اَهلَ العالَم اِنَّ جَدِی الحُسَین سحقوه عدوانا، ... امام زمان خودش را به واسطه امام حسین (ع) به همه عالم معرفی می کنند. بنابراین در آن زمان باید همه مردم عالم، حسین (ع) را شناخته باشند. اما الان هنوز همه مردم عالم، حسین (ع) را نمی شناسند و این تقصیر ماست، چون ما برای سیدالشهدا (ع) طوری فریاد نزدیم که همه عالم صدای ما را بشنود، پیاده روی اربعین بهترین فرصت برای معرفی حسین (ع) به عالم است.»
اراده های نهضت مقاومت در حال حاضر تنها با یک بخش از انگیزه های خود در صحنه نبرد قرار دارند و آن هم زمینه سازی انتقام از واقعه عاشوراست. در حالی که هنوز فرزند حسین (ع) برای فرماندهی مستقیم نبرد به میان سپاه خویش نیامده است این سپاه در این سطح از آمادگی قرار دارد. بدیهی است میزان قدرت ارادی این جبهه با ظهور منجی و فریاد انتقام از فاجعه آفرینان عاشورا به صورت وصف ناپذیری افزایش پیدا کند.