در دوقسمت قبل سعی شد روزشماری از تحصن مردم و روحانیون انقلابی بیرجند علیه تعرض مسئولین به شرع مقدس و توهین به احکام دین مبین ذکر شود. لیکن در این قسمت قصد داریم به یکی دیگر از ابعاد بسیار مهم این جریان بپردازیم:
رسانه ها:
شاید به توان گفت ماجرای بیست و شش روزه اسفند 95 خراسان جنوبی به نوعی محک و رزمایشی برای رسانه های استان بود. باید اعتراف کرد ما در استان خراسان جنوبی هنوز در زمینه رسانه و اطلاع رسانی و کشف ظرفیت های رسانه حرفه ای نشده ایم، کاربلد نیستیم و بدان اهمیت نمی دهیم.
ماجرای سخنان استاندار در جمع هنرمندان و اعتراضات و واکنش های مردمی سنجه خوبی بود تا با آن، توان رسانه ای استان را بسنجیم و صد البته سنجیدیم و نتیجه هرگز امیدوار کننده نبود.
قاعدتاً در این گونه رخ داد ها و هرگونه اتفاقی دیگر از این نوع که به نحوی اذهان عمومی را بتواند درگیر کند، نیاز به اطلاع رسانی قوی، فوری و صادقانه است. عده ای گزینه بی طرفی را نیز به آن اضافه می کنند که البته بی طرفی نباید خاصیت همه رسانه های عمومی که برای اطلاع رسانی تشکیل شده اند، باشد. لیکن سایر رسانه ها می توانند گرایشاتی نیز داشته باشند. پس مهم در حال حاضر دقت در نوع اطلاع رسانی و سرعت است که می تواند مخاطب را جلب کند زیرا ذاتا موضوع تحصن یک موضوع سیاسی و حزبی نبوده و نیست بلکه ریشه در اعتقادات دینی مردم خراسان جنوبی دارد.
هنگامی که در یک مسئله مهم اجتماعی اطلاع رسانی فوری و دقیق نباشد، تبعاتش می شود پخش شایعات گوناگون، تحلیل های خاله زنکی، اعتماد به رسانه های خلق الساعه یا غیر قابل اعتماد آن سوی مرزها و البته بی اعتماد شدن به رسانه های داخلی و وطنی!!! به عنوان مثال در جریان حادثه آتش سوزی ساختمان پلاسکو، به علت عدم اطلاع رسانی دقیق و به موقع رسانه ملی که حتی گه گاه اخبار مخابره خودش را تکذیب می کرد، اخبار ضد و نقیضی لحظه به لحظه فضا را تحت تاثیر قرار می داد. ناگهان خبری منتشر شد که آتش نشانان از زیر آوار پیام سلامت ارسال کرده اند و گفته اند در زیر زمین ساختمان محبوس هستند!!! این پیام های صوتی و تصویری هرگز منتشر نشد!!!
اما انقدر این شایعه تقویت شد که اپراتورهای همراه فرستنده های تقویتی در اطراف محل آتش سوزی برپا کردند تا محبوس شدگان بهتر پیام ارسال کنند و حتی نیروهای امدادی کار را متوقف و سه روز وقت گذاشتند برای رسیدن به زیرزمینی که هیچ خبری در ان نبود و متاسفانه همه دیدند زمانی که آوار برداری را از ظلع شرقی ساختمان شروع کردند در اندک زمانی به اجساد شهدای آتش نشان رسیدند و بیخود سه روز وقت برای رسیدن به زیرزمین پلاسکو وقت گذاشتند!!! این یعنی ضعف در اطلاع رسانی و پایش اخبار، این یعنی نفوذ شبکه های اجتماعی و اعتماد به یک اسباب بسیار غیر قابل اعتماد...
رسانه ملی – شبکه استانی
در جریان اعتراضات مردم به سخنان ساختارشکنانه استاندار، ما هیچ حرکت رسانه ای از سوی شبکه استانی خراسان جنوبی نمی بینیم. از ابتدای اعتراضات مردمی یعنی جمعه 30 بهمن تا 20 اسفند هیچ کدام از تحرکات و اعتراضات مردمی در رسانه استانی انعکاس ندارد انگار رسانه از خاطرش رفته است که برای همین مردم و همین مخاطبان آمده و برنامه دارد. موضوعی که بی شک برای همه مردم خراسان جنوبی اعم از موافق و مخالف به موضوع اول خبری تبدیل شده بود و در همه ی محافل و نشست ها بحث آن مطرح بود.
به نظر می رسد اولویت های رسانه با اولویت های مردم استان در این روزهای سخت و پرهیجان متفاوت است؛ در هر صورت رسانه استان در جریان اعتراضات مردمی فعالانه عمل نمی کند و پس از دو شب تحصن و اعتراضات شدید علما به شیوه اطلاع رسانی رسانه بالاخره در یکی از بخش های خبری توضیحات اندکی درباره تحصن مردمی داده می شود!!! در حالی که رسانه می توانست در همان اوایل این مشکل، میزگردی با حضور نمایندگانی از طرفین دعوی یا برنامه ای مستند گونه و به حالت کرسی آزاد نظریه پردازی تشکیل دهد تا هم صدای معترضان شنیده شود و هم ادله استاندار و حامیان وی؛ و قطعا در این صورت است که حق خود را نشان می دهد.
آنگونه بود که مردم می توانستند بفهمند دلایل و مستندات کدام طرف مستحکم تر است، بازار شایعات پایان می یافت و رسانه حتماً در این آزمون روسپید بیرون می امد، اما متاسفانه محافظه کاری باعث می شود مردم ببینند، بی بی سی فارسی ده دقیقه از برنامه خود را به موضوع تحصن علما و مردم خراسان جنوبی اختصاص می دهد اما رسانه خودمان فقط یک خبر در حد 40 ثانیه!!! در این اوضاع مه آلود قطعا یک رسانه شجاع و صریح و بی تعارف می تواند جذاب باشد. میتواند مخاطب جذب کند و دربین ده ها شبکه جای خود را تثبیت کند.
رسانه های مکتوب
درست است که رسانه های مکتوب استان بسیار بیشتر از صدا و سیمای استان به این قضیه پرداختند، لیکن نحوه پردازش به جریان اعتراضات در رسانه های مکتوب شرایط مطلوبی نداشت. وقتی روزنامه های اصلی استان را بررسی می کنیم، می بینیم در مجموع هرکدام از این روزنامه ها به طور میانگین 5 یا 6 شماره خود را به این قضیه اختصاص داده اند، منتها نحوه خبر رسانی اشکال داشته است. اشکال اینجاست که آنها می خواهند در عین بی طرفی و نشان دادن اعتدال، مخاطبان خود را از این واقعه به طور نسبی مطلع کنند لذا مجبور می شوند گاهی خبر ها و سرمقاله هایی به حمایت از متحصنین منتشر کنند و گاهی در مقام نقد ! در حقیقت باید اینگونه گفت که یکی از دلایل رویکرد منفعلانه کلیه رسانه های استان نسبت به این قضیه آن بود که احساس می کردند این یک گرو کشی سیاسی است!!!
آنها هیچ کمکی برای شفاف شدن فضا و خوابیدن غبار نمی کردند. سعی داشتند یک شماره از این بگویند و یک شماره از آن و در نهایت شماره سوم در سرمقاله خود بگویند نه این و نه آن و فقط ..... !!!
آنقدر ارزش داشت که رسانه های مکتوب استان در این مدت یک ستون یا حتی یک صفحه از روزنامه شان را اختصاص به این مسئله و آثار سیاسی و اجتماعی آن می دادند. امکانش بود خبرنگاری را می فرستادند به جمع متحصنین تا حاشیه نگاری کند، دنبال کشف حقایق باشند، با مسئولین امر و کسانی که این ایام نامشان سر زبان ها افتاد و به نحوی نقش آفرین شدند مصاحبه کنند . جای آنکه مدام دعوت به اتحاد کنند و در گزارشاتشان گَهی به زین بزنند و گهی به میخ؛ به ریشه یابی دقیق این جریان بپردازند. جای آنکه مدام بگویند دشمن دارد شاد می شود از خود بپرسند این چه عاملی است که توانسته است 26 روز مردم را در صحنه نگه دارد و هر روز پر شور تر از دیروز. بروند در میان قشر انقلابی و از عمق جان درک کند چه عاملی در لایه های پنهان جامعه رخ داده که اینگونه آتشفشان غیرت مردم و روحانیون فوران کرده است؟
رسانه های مجازی و پایگاه های خبری
در این بین رسانه های مجازی و خبرگزاری های اینترنتی و کانال های خبریشان در فضای مجازی و خصوصاً پیام رسان تلگرام، گوشه ای از قدرت و ضریب نفوذشان را در جامعه نشان دادند. بدون استثناء تمامی کانال ها و سایت های خبری کشوری یک یا چند خبر از وقایع خراسان جنوبی منتشر کردند. در این میان صد البته کانال و صفحه اینترنتی مربوط به پایگاه خبری خاورستان نقش مهم و بسزایی در شکل گیری و هدایت جریان اعتراضی مردم داشت. سرعت اطلاع رسانی این رسانه خبری به گونه ای بود که محل رجوع بسیاری از مردم با هرگونه اعتقاد سیاسی بود. البته گاهاً دقت در نشر خبر و اصالت سنجی منبع انتشار آن، قربانی سرعت در اطلاع رسانی میشد، لیکن باید اعتراف کرد این مدت؛ کارزار خوبی برای قدرت نمایی رسانه های مجازی و برپایه وب بود که ثابت کنند نسل جدیدی از اطلاع رسانی ظهور کرده است. که خصیصه مهمش سرعت در انتقال و سهولت در دست یافتن به اخبار است.
منابر
منابر اولین و مهمترین رسانه عالم اسلام است. در این رسانه یک عالم دینی و شخص معتمد که حتماً قابلیت هایی مانند عدالت دارد، برفراز آن قرار گرفته و به مردم اطلاع رسانی می کند. مردمی که حتماً اگر پای منبر او نشسته اند به علت وجود اشتراکاتی در اعتقاداتشان است. هنگامی که جریان اعتراضی مردم بیرجند را رصد کنیم می بینیم آتش اعتراضات و قلیان هیجانات انقلابی همه از پای یک منبر و مسجد و سخنرانی آغاز شده است. از اولین جرقه اعتراضی چند جوان انقلابی در نماز جمعه 30 بهمن بگیر تا اجتماع اعتراضی مردم در دفتر نماینده ولی فقیه استان، از خطبه های ائمه جمعه در منابر نماز جمعه، تا سخنان روحانیون انقلابی بین نماز های جماعت؛ از سخنان حماسی روحانیون در حوزه های علمیه تا موضع گیری های انقلابیون در جلسات روضه و دعا و مداحی های هفتگی...،،، اینها همه رسانه های قوی و اصیلی هستند که شاید مخاطبانشان اندک باشند اما شدیداً تاثیرگذار بوده و بوی صداقت و قابل اعتماد بودن می دهد. چون مردم رو در رو حرف را از انسانی عدالت محور می شنوند و او نیز چون می داند حرف را از او می شنوند هر حرفی را بدون پایه و سند نمی گوید.
جمع بندی
باید اعتراف کنیم که اسفند 95 با کمی تدبیر و نقش آفرینی فعالانه رسانه ها می توانست به گونه ای دیگر رقم بخورد اما نبود نگاه تحلیلی صحیح و عدم وجود میزگردهای رسانه ای جهت بررسی ابعاد وقایع به وجود آمده از طرفی و میدان داری شبکه های اجتماعی و عدم وجود اصالت در خبرها و وجود شایعات فراوان از طرف دیگر شرایط را به گونه ای دیگر رقم زد. در بخش چهارم به بخشی از شبهات مطرح شده اشاره و سعی خواهیم کرد به برخی از آن ها پاسخ دهیم.
پایان قسمت سوم
ادامه دارد...
برای مشاهده قسمت اول کلیک کنید
برای مشاهده قسمت دوم کلیک کنید