نظریه زمین تخت از دوران باستان و توسط اقوام گوناگون و به خصوص یونانیان آغاز شد و تا سالهای طولانی بسیاری از مردم نیز بر این باور بودند. از آن جایی که سطح زمین بسیار وسیع میباشد و وسعت میدان دید انسانی که در سطح زمین قرار گرفته محدود میباشد؛ و در زمانهای قدیم که ابزارها و تکنولوژی امروزی وجود نداشت، همه مردم آن زمان تصور میکردند که زمین باید مسطح باشد. وقتی در قایقی درمیان دریا قرار میگرفتند سطح آبهای اطراف خود را که فاصله خیلی زیاد از آنها نداشت مسطح میدیدند و آسمان را به صورت کاسه وارونهای میدیدند که روی آبها را پوشاندهاست.
خطی که آسمان و آب را به هم وصل میکرد افق نامیدهاند. این افق مانند دایرهای است که شما در مرکز آن قرار گرفتهاید. با این عقیده آنها تصور میکردند که خورشید صبحها از مشرق سر درمیآورد و از میان آسمان عبور کرده و عصر در مغرب غروب میکند؛ و صبح روز بعد دوباره از مشرق سر میزند؛ و این مسئله را چنان توجیه میکردند که هر صبح یک خورشید جدید ساخته میشود و طلوع میکند و هنگام غروب این خورشید از بین میرود. عدهای میگفتند وقتی خورشید در دریای مغرب غروب میکند این خورشید قایقی قرار میگیرد و به شرق برگردان میشود و با رسیدن صبح این خورشید دوباره طلوع میکند.
عدهای میگفتند که خورشید ارابه طلایی شعلهور است که اسبهای جادویی و پرنده آن را در آسمان میکشتند و صبحها خدای خورشید در مشرق سوار ارابه میشود و او و اسبهایش به آسمان صعود کرده و هنگام غروب به انتهای غربی زمین میرسند. در تاریکی شب در حالی که از ارابه طلایی شعله ورش هیچ نوری به چشم نمیخورد به مشرق برمیگردد. با وجود داشتن چنین عقیدهای که زمین را مسطح فرض میکردند باز هم سوالاتی در ذهنشان نقش میبست از جمله اگر زمین صافی داریم عمق آنچه قدر است؟ آیا میتوان با حفر یک چاه به انتهای زمین رسید؟ چرا زمین به پایین نمیافتد؟ در توجیه این سوالات هندیها عقیده داشتند که زمین بر پشت فیلهای بزرگی قرار گرفته که این امر مانع پایین افتادن زمین میشود و خود فیلها هم بر پشت یک لاک پشت غول آسا ایستادهاند و لاکپشت هم درون یک اقیانوس پهناور شناور است، باز سوالات جدیدی پیش میآمد که عمق این اقیانوس چه قدر است؟ انتهای آن کجا است؟ وسعت آنچه قدر است؟ بنابراین گرچه زمین صاف یا مسطح بهنظر میرسید اما قبول کردن آن چندان هم کار آسانی نبود.
یونانیانی بودند که ۲۵۰۰ سال پیش سواحل دریای مدیترانه زندگی میکردند یکی از این افراد مردی به نام آناکسیماندر به جای قبول این عقاید شبها به آسمان نگاه میکرد و از خودش میپرسید: واقعاً چه چیزهایی را دارد میبیند. او ستارههایی را میدید که به نظر میرسید در طی شب از یک طرف آسمان به طرف دیگر آن سفر میکنند او فقط یک ستاره حرکت نمیکرد و آن ستاره شمال بود در تمام طول شب این ستاره درجای خود و در قسمت شمالی آسمان ثابت میماند او مشاهده میکرد که ستارگان دیگر بر روی دایرههایی به دور ستاره شمال حرکت میکنند. ستارههای نزدیک بر روی دایرههای کوچک و ستارههای دور دست بر روی دایرههای بزرگتری به دور ستاره شمال درحال گردش میباشند. برای آناکسیماندر مهمترین مسئله دربارهٔ آسمان شب این بود که ستارگان برای حرکت خود مسیرهای داشتند. آنها مثل دستههای زنبور نبودند که هر کدام مسیر نامشخصی را طی کنند. آناکسیماندر به این نتیجه رسید که آسمان مانند یک توپ یا کره بزرگ تو خالی است این توپ تو خالی دور یک خط یا محوری میچرخد یک سر این محور از محل ستاره شمال آغاز میشد و سر دیگرش پشت کره زمین قرار داشت.
کره آسمان هر روز به دور خودش میچرخید ستارگان نیز که به آسمان چسبیده بودند همراه آن میچرخیدند به نظر او دلیل حرکت ستارگان روی مسیر مشخص چیزی جز این نبود خورشید و ماه نیز به آسمان چسبیده بودند و به این ترتیب طلوع و غروب میکردند. گرچه آسمان یک کره بزرگ و تو خالی بود باز هم زمین میتوانست صاف و مسطح باشد. آناکسیماندر فکر کرد زمین مثل تخته سنگی صاف است که در مرکز کره آسمان قرار گرفته و مانند خطی از این سر تا آن سر کشیده شدهاست. اگر قبول کنیم که زمین به صورت تخته سنگی است در مرکز آسمان که از این سر به آن سر کشیده شده ما میتوانستیم به جایی برسیم که آسمان با زمین تماس پیدا میکرد؛ و ما میتوانستیم خودمان را به نقطهای برسانیم که خورشید از آنجا طلوع میکند و حتی میتوانستیم آن را لمس کنیم. آنها حتی شکل مردی را کشیده بودند که به محل برخورد آسمان با زمین رسیده بود. این مرد در حالی نقاشی شده بود که سر خود را از آسمان بیرون آورده و به دستگاهی که سبب چرخش آسمان میشود نگاه میکند.
ارسطو همچنین دلیل میآورد که کشتیها در هر جهت که از ساحل دور شوند، ابتدا بدنه و سپس دکل آنها ناپدید میشود و این نشانهای از کروی بودن زمین است.
در زمانهای قدیم مردمان زیادی بودند که بنا به شغلی که داشتند باید به جاهای مختلف سفر میکردند آنهاییکه به شمال مسافرت میکردند شبها متوجه تفاوتهایی در آسمان میشدند بعضی از ستارگانی راکه آنها در نزدیکی افق جنوب میدیدند هنگام مسافرت به شمال دیگر قادر به دیدنشان نبودند اما هنگامی که به خانه و وطن خود برمیگشتند ستارههایی را که قادر به دیدنشان نبودند در افق جنوبی دوباره مشاهده میکردند.
کسانی که به طرف جنوب سفر میکردند عکس این وضع را میدیدند آنها موقع حرکت به طرف جنوب ستارههایی را در افق جنوب میدیدند که هرگز در محل زندگی خود ندیده بودند و هنگامی که به خانه بازمیگشتند دوباره این ستارهها ناپدید میشدند. این وضع دربارهٔ افق شمال نیز صدق میکرد. ستارههایی بودند که همراه چرخش آسمان در افق شمال فرومیرفتند به هنگام مسافرت به طرف شمال این ستارهها دیگر در افق فرونمیرفتند و در جای خود باقی میماندند. هنگام سفر به جنوب ستارههایی که درست بالای افق شمال قرار داشتند شروع به فرورفتن در افق میکردند. آنها به این امر آگاهی یافتند که ستارهها از همه نقاط زمین دیده نمیشدند بنابراین زمین نمیتوانست صاف باشد. آناکسیماندر تصور میکرد شاید زمین به شکل یک قوطی حلبی یا یک استوانه باشد که در مرکز کره آسمان قرار گرفتهاست وقتی حرکت به طرف شمال شروع میشد حرکت بر روی یک مسیر منحنی بود و وقتی نگاه متوجه پشتسر میشد انحنای استوانه تعدادی از ستارههای سمت جنوب را میپوشاند؛ و اگر حرکت به طرف جنوب بود باز هم حرکت در مسیر منحنی بود و هنگام نگاه به عقب استوانه تعدادی از ستارههای سمت شمال را از نظر مخفی میکرد.
اِردآپفِل (آلمانی: سیبزمینی) ساختهشده توسط مارتین بیهایم در ۱۴۹۲، قدیمیترین مدل کروی برجامانده از زمین است.
هنگام خورشیدگرفتگی سایه زمین بر روی سطح کره ماه قرار میگرفت و لبه سایه زمین شکل کروی داشت. مردمانی که در مناطق ساحلی زندگی میکردند مشاهده میکردند که وقتی یک کشتی از ساحل دور میشود ابتدا بدنه کشتی از دید ناظری که در ساحل بود ناپدید میشد ولی قسمت دکل کشتی هنوز دیده میشد؛ و با دور شدن کشتی به تدریج دکل کشتی نیز از دید ناظر ناپدید میگشت این پدیده دربارهٔ کشتیهایی که به ساحل نزدیک میشدند برعکس بود یعنی ابتدا دکل کشتی دیده میشد سپس با نزدیک شدن کشتی به ساحل بدنه کشتی نیز پدیدار میگشت. این مشاهدات به کروی بودن زمین کمک زیادی میکرد.
1-زمین ثابت است و حرکت نمیکند.
سوره روم 25 «وَمِنْ آیَاتِهِ أَن تَقُومَ السَّمَاء وَالْأَرْضُ بِأَمْرِهِ ثُمَّ إِذَا دَعَاکُمْ دَعْوَةً مِّنَ الْأَرْضِ إِذَا أَنتُمْ تَخْرُجُون».
و از نشانههای قدرت اوست که آسمان و زمین به فرمان او برپای، ایستادهاند سپس شما را از زمین فرا میخواند و شما از زمین بیرون میآیید.
سوره فاطر 41 «إِنَّ اللَّهَ یُمْسِکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ أَن تَزُولَا وَلَئِن زَالَتَا إِنْ أَمْسَکَهُمَا مِنْ أَحَدٍ مِّن بَعْدِهِ إِنَّهُ کَانَ حَلِیمًا غَفُورًا»
خدا آسمانها و زمین را نگه میدارد تا زوال نیابند و اگر به زوال گرایند، هیچ یک از شما جز او نمیتواند آنها را نگه دارد هر آینه خدا بردبار و آمرزنده است.
سوره لقمان 10 «خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَى فِی الأَرْضِ رَوَاسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ».
آسمانها را بی هیچ ستونی که ببینید بیافرید و بر روی زمین کوهها را بیفکند تا نلرزاندتان و از هر گونه جنبندهای در آن بپراکند و از آسمان آب فرستادیم و در زمین هر گونه گیاه نیکویی رویانیدیم.
سوره النحل 15 «وَأَلْقَى فِی الأَرْضِ رَوَاسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ وَأَنْهَاراً وَسُبُلا لعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ».
و بر زمین کوههای بزرگ افکند تا شما را نلرزاند و رودها و راهها، پدیدآورد شاید هدایت شوید.
سوره النمل 61 «أَمَّن جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِیَ وَجَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُون».
یا آن که زمین را آرامگاه ساخت و در آن رودها پدید آورد و کوهها، و میان دو دریا مانعی قرار داد آیا با وجود الله خدای دیگری هست؟ نه بیشترینشان نمیدانند.
سوره الأنبیاء 31 «وَجَعَلْنَا فِی الأَرْضِ رَوَاسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِهِمْ وَجَعَلْنَا فِیهَا فِجَاجاً سُبُلا لعَلَّهُمْ یَهْتَدُونَ».
و بر زمین کوهها بیافریدیم تا نلرزاندشان و در آن راههای فراخ ساختیم، باشد که راه خویش بیابند.
در ادبیاتی که در قرآن استفاده شده است، کلمه «ارض» به معنی زمین است، و کلمه «فلک» به معنی حرکت کردن و در چرخیدن در مدار و مسیر معینی است. البته از جاری شدن نیز در قرآن برای توصیف چیزهایی که حرکت میکنند استفاده شده است اما این دو کلمه هرگز در یک آیه در کنار هم نیامدهاند، یعنی خداوند هرگز به اینکه زمین نیز در حال حرکت است اشارهای ندارد. در عوض در بسیاری از آیات مختلف همانند آنچه در بالا آمده است زمین را ثابت و بدون لرزش توصیف میکند و کلمه حرکت کردن فقط برای خورشید و ماه و ستارگان به کار رفته است نه زمین.
سوره النبأ آیات 7 و 8 «ثُمَّ کَلَّا سَیَعْلَمُونَ، وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا»
آیا ما زمین را بستری نساختیم؟، و کوهها را میخهایی؟
سوره النحل 15 «وَأَلْقَى فِی الأَرْضِ رَوَاسِیَ أَنْ تَمِیدَ بِکُمْ وَأَنْهَاراً وَسُبُلا لعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ».
و بر زمین کوههای بزرگ افکند تا شما را نلرزاند و رودها و راهها، پدیدآورد شاید هدایت شوید.
معمولا بر روی چیزی که نمیخواهند حرکت کند، سنگ و یا چیز سنگین دیگری قرار میدهند، یا آنرا میخکوب میکنند تا حرکت نکند، خداوند نیز در قرآن از هردو وسیله برای ثابت نگه داشتن زمین استفاده کرده است، یعنی هم کوهها را مانند میخ به زمین کوبیده که زمین حرکت نکند و آرام و ساکن باقی بماند، هم کوه ها را از آن جهت که وزنشان زیاد است آفریده است تا مانع حرکت زمین شوند. خداوند بعدها زمین را به فرش تشبیه میکند، که بدان نیز خواهیم پرداخت. معمولا وقتی در محیط طبیعت فرش و یا زیراندازی را روی زمین پهن میکنند یا فرش میکنند، بر گوشه های آن سنگ هایی میگذارند تا آن فرش آرام باشد و حرکت نکند، منظور قرآن در این آیات بدون هیچ تفسیر خاصی نیز همین است.
2-زمین صاف و مسطح است.
سوره نوح 19 «وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ بِسَاطًا»
و خدا، زمین را چون فرشی برایتان بگسترد
سوره الرعد 3 «وَهُوَ الذِی مَدَّ الأَرْضَ وَجَعَلَ فِیهَا رَوَاسِیَ».
اوست که زمین را امتداد داد، و در آن کوهها و رودها قرار داد.
سوره الحِجر 19 «وَالأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنْبَتْنَا فِیهَا مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْزُونٍ».
و زمین را امتداد دادیم و در آن کوههای عظیم افکندیم و از هر چیز به شیوه ای سنجیده در آن رویانیدیم.
سوره بقره 22 «الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّکُمْ فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلّهِ أَندَاداً وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ»
آن خداوندی که زمین را چون فرشی بگسترد ، و آسمان را چون بنایی ، بیفراشت و از آسمان آبی فرستاد، و بدان آب برای روزی شما از زمین هر گونه ثمرهای برویانید و خود میدانید که نباید برای خدا همتایانی قرار دهید.
معمولا امتداد دادن و گسترش دادن و فرش کردن و همچون فرش بودن همگی مربوط به سطوح صاف است. تابحال دیده نشده است که شخصی فرشی را بصورت کروی ببافد. فرشها معمولاً همگی مسطح هستند. خداوند هرگز در قرآن از کلمه کره استفاده نکرده است،آشکار است که قرآن زمین را تخت و گسترده توصیف میکند
3-خورشید و ماه در حال حرکت به دور زمین هستند.
سوره یس 38 «وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِکَ تَقْدِیرُ العَزِیزِ العَلِیمِ».
و آفتاب به سوی قرارگاه خویش روان است این فرمان خدای پیروزمند و داناست
سوره یس 39 و40 «القَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ کَالعُرْجُونِ القَدِیمِ. لاَ الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَهَا أَنْ تُدْرِکَ القَمَرَ وَلاَ اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ».
و برای ماه منزلهایی مقدر کردیم تا همانند شاخه خشک خرما باریک شود؛ آفتاب را نسزد که به ماه رسد و شب را نسزد که بر روز پیشی گیرد و همه در فلکی شناورند.
وَ سَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَیْنِ وَ سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ (ابراهیم/33)
و خورشید و ماه را که پیوسته روانند و در حرکتند را براى شما رام گردانید و شب و روز را [نیز] مسخر شما ساخت.
4-هفت آسمان و هفت زمین وجود دارد.
سوره الطلاق 12 «اللَهُ الذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الأَرْضِ مِثْلَهُنَّ»
خداست آن که هفت آسمان و همانند آنها زمین بیافرید فرمان او میان آسمانها و زمین جاری است تا بدانید که خدا بر هر چیز قادر است و به علم بر همه چیز احاطه دارد
سوره البقرة 29 «هُوَ الذِی خَلَقَ لَکُمْ مَا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ».
اوست که همه چیزهایی را که در روی زمین است برایتان بیافرید ، آنگاه به آسمان پرداخت و هر هفت آسمان را برافراشت و خود از هر چیزی آگاه است
سوره فُصّلت 12 «فَقَضَاهُّنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی یَوْمَیْنِ وَأَوْحَى فِی کُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَحِفْظاً ذَلِکَ تَقْدِیرُ العَزِیزِ العَلِیمِ».
آنگاه هفت آسمان را در دو روز پدید آورد و در هر آسمانی کارش را به آن ، وحی کرد و آسمان فرودین را به چراغهایی بیاراستیم و محفوظش داشتیم این است تدبیر آن پیروزمند دانا
سوره الأنبیاء 32 وَجَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَهُمْ عَنْ آیَاتِهَا مُعْرِضُون».
و آسمان را سقفی مصون از تعرض کردیم و باز هم از عبرتهای آن اعراض می کنند
سوره الحج 65 «وَیُمْسِکُ السَّمَاءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الأَرْضِ إِلاَّ بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَحِیمٌ».
آیا ندیده ای که خدا هر چه را در روی زمین است مسخر شما کرده است و، کشتیها در دریا به فرمان او می روند ? و آسمان را نگه داشته که جز به فرمان او بر زمین نیفتد زیرا خدا را بر مردم رافت و مهربانی است
سوره ق 6«أَفَلَمْ یَنْظُرُوا إِلَى السَّمَاءِ فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْنَاهَا وَزَیَّنَّاهَا وَمَالهَا مِنْ فُرُوجٍ».
آیا به این آسمان برفراز سرشان نظر نمی کنند که چگونه آن را بنا کرده ایم و آراسته ایم و هیچ شکافی در آن نیست؟
سوره نوح 15،16 «لَمْ تَرَوْا کَیْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا،وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا»
آیا نمی بینید چگونه خدا هفت آسمان طبقه طبقه را بیافرید و ماه را روشنی آنها ، و خورشید را چراغشان گردانید ؟
5-ستاره ها چراغ هستند و برای تزئینات آفریده شده اند و در روز قیامت هم میریزند.
سوره المُلک آیه 5 «وَلَقَدْ زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُوما للشَّیَاطِینِ وَأَعْتَدْنَا لهُمْ عَذَابَ السَّعِیرِ».
ما آسمان فرودین را به چراغهایی بیاراستیم و آن چراغها را وسیله راندن شیاطین گردانیدیم و برایشان شکنجه آتش سوزان آماده کردهایم
سوره صافات آیه 6 «إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاء الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ»
ما آسمان فرودین را به زینت ستارگان بیاراستیم
سوره التکویر 81: 2: » وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ»
چون ، ستارگان فرو ریزند (یا بی نور شوند)
سوره الانفطار 82: 2: «وَإِذَا الْکَوَاکِبُ انتَثَرَتْ»
و آنگاه که، ستارگان پراکنده شوند
سوره انعام آیه 97 «وَهُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِی ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ»
اوست خدایی که ستارگان را پدید آورد تا به آنها در تاریکیهای خشکی و دریا، راه خویش را بیابید آیات را برای آنان که می دانند به تفصیل بیان کردهایم.
سوره تکویر آیه 11 «وَإِذَا السَّمَاء کُشِطَتْ»
و چون آسمان از جای خود کنده شود
سوره الصافات 37: 6-10 «إِنَّا زَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِزِینَةِ الکَوَاکِبِ وَحِفْظاً مِنْ کُلِّ شَیْطَانٍ مَارِدٍ لاَ یَسَّمَّعُونَ إِلَى المَلإِ الأَعْلَى وَیُقْذَفُونَ مِنْ کُلِّ جَانِبٍ دُحُوراً وَلَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ».
ما آسمان فرودین را به زینت ستارگان بیاراستیم؛و از هر شیطان نافرمان نگه داشتیم؛تا سخن ساکنان عالم بالا را نشنوند و از؛ هر سوی رانده شوند تا دور، گردند و برای آنهاست عذابی دایم؛مگر آن شیطان که ناگهان چیزی برباید و ناگهان شهابی ثاقب دنبالش کند.
سوره الحِجر 15: 16-18 «وَلَقَدْ جَعَلْنَا فِی السَّمَاءِ بُرُوجاً وَزَیَّنَّاهَا للنَّاظِرِینَ وَحَفِظْنَاهَا مِنْ کُلِّ شَیْطَاٍن رَجِیمٍ إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُبِینٌ».
و هر آینه در آسمان برجهایی آفریدیم و برای بینندگانشان بیاراستیم؛و از هر شیطان رجیمی حفظشان کردیم؛مگر آنکه دزدانه گوش می داد و شهابی روشن تعقیبش کرد.
سوره جن آیات 8 و 9 «وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِیدًا وَشُهُبًا، وَأَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا «
ما آسمان را لمس کردیم و آن را پر از نگهبانان قدرتمند و شهابها یافتیم، ما در آنجایها که می توان گوش فرا داد می نشستیم اما هر که اکنون گوش ، نشنید ، شهابی را در کمین خود یابد .
کنده شدن آسمان از جای خود در قیامت؟ آسمان بنابر تفسیر مفسران در قرآن معنای مختلفی دارد یعنی در آیاتی السما را آسمان دنیا در آیاتی فضا، در آیاتی جو محافظت کننده زمین و در برخی آیات بیگ بنگ و کمربند ون آلن میخوانند اما موضوع این است که قرآن فقط از السما استفاده کرده است و السما یعنی آسمان و این آسمان در بالای زمین قرار دارد و مانند یک سقف جامد است.
همانطور که در بالا خواندید خداوند ستارگان را به این علت آفرید که مردم در شب ها از آن ها استفاده کنند و این ستارگان بر روی آسمان قرار دارند و اجازه نمیدهند تا شیاطین وارد عالم بالا شوند.
این چگونه با مدل زمین کروی و ستارگانی با فاصله چندین میلیون سال نوری ممکن است؟ آیا شیاطین به علت وجود ستارگان در چندین میلیون یا میلیارد سال نوری از زمین نمیتوانند از زمین خارج شوند؟
مدل زمین کروی به هیچگاه توسط قرآن تایید نشده است.
آیات بالا نه تفسیر است و نه معنی دلخواه قرآن بلکه معنی اصلی جملات خداوند است.
انتهایپیام/2/