به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خراسان تایم به نقل از دیده بان؛ کمتر از پنج ماه مانده تا انتخابات ریاست جمهوری 96، اصلاحطلبان دچار یک سرگیجه انتخاباتی شدهاند. از یکسو، برخی چهرههای اصلاحطلب اصرار بر این دارند که باید در کنار حسن روحانی، نامزدی اصلاحطلب هم در عرصه انتخابات 96 حضور داشته باشد و از دیگر سو، برخی دیگر معتقدند که حمایت همهجانبه از رئیسجمهور، مانع از معرفی کاندیدای آلترناتیو در انتخابات اردیبهشت 96 میشود.
برای درک اختلافات شدید کنونی در کمپین انتخاباتی اصلاحطلبان باید کمی به عقبتر بازگشت. به چهار سال پیش در چنین روزهایی که اصلاحطلبان با ناامیدی به فعالیت انتخاباتی اصولگرایان نظاره میکردند و در میان آنها تنها محمدرضا عارف بود که با جدیت، موضوع کاندیداتوری خود را پیگیری میکرد؛ موضوعی که البته در نهایت به فراموشی سپرده شد.
دلایل سهگانه برای عبور از روحانی
سرنوشت عارف در انتخابات خرداد 92، امروز پیشروی چهرههای اصلاحطلب است و بسیاری از این چهرهها میترسند که با وجود اعلام آمادگی برای حضور در رقابتهای انتخاباتی اردیبهشت 96، در نهایت مجبور به کنارهگیری شوند. بنابراین حتی اگر اصلاحطلبان به این نتیجه برسند که باید کاندیدایی را کنار روحانی در انتخابات داشته باشند، احتمالا هیچیک از چهرههای اصلی آنها حاضر به مشارکت در انتخابات نخواهد شد.
اما فارغ از اینکه آیا اصلاحطلبان نامزدی دارند که بتوانند او را بهعنوان رقیب روحانی مطرح کنند، یا نه، ابتدا باید دید که اصولا چرا برخی اصلاحطلبان نمیخواهند همه تخممرغهای اصلاحطلبی را در سبد روحانی بچینند؟ چندی پیش مرتضی الویری فعال سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با خبرآنلاین درباره چرایی ضرورت معرفی یک نامزد پوششی برای انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم، توضیح داد: «به سه دلیل ما احتمال می دادیم و می دهیم که آقای روحانی را در صحنه انتخابات نداشته باشیم. اول آنکه خودش نیاید، مثلا به او گفته شود آمدنت به مصلحت نیست یا فشارها آنقدر زیاد شود که او بگوید من نیستم. دلیل دوم این که ما در مورد تصمیم شورای نگهبان نمیتوانیم برآورد روشنی داشته باشیم... احتمال دهیم با دلایلی که اصلا برای ما روشن نیست و نخواهد شد صلاحیت آقای روحانی را هم زیر سوال ببرند. پس با توجه به عملکرد گذشته شورای نگهبان این اتفاق محتمل است.
مسئله سوم این است که بنا به دلیلی که الان قابل محاسبه نیست ممکن است فضای کلی جامعه به ضرر آقای روحانی تغییر کند. ما به کرات در کشورهای جهان سوم این اتفاق را دیدیم و نه تنها در کشورهای جهان سوم، بلکه حالا آمریکا هم جلوی چشم ماست. در کشور ما هم ممکن است در آن روزهای آخر ناگهان یک شایعه معادلات را به هم بزند و آرای اقشار فرودست را به طرف خاصی متمایل کند.»
اما این فقط مرتضی الویری نیست که به صراحت از رقابت اصلاحطلبان با روحانی در انتخابات 96 سخن به میان آورده است. رسول منتجبنیا، قائم مقام حزب اعتماد ملی هم در این رابطه با الویری همنظر است: «مسئلهای که برای ما جای نگرانی دارد، این است که در مملکت ما هیچ چیز قابل پیشبینی نیست و نمیتوان برآورد کرد که در آینده برای انتخابات چگونه رفتار خواهد شد. ضمن اینکه هر کسی در معرض انواع حوادث قرار میگیرد... احتمال بسیار ضعیف وجود دارد که از جهتی مشکلی پیش آید و دکتر روحانی نتواند در صحنه حضور پیدا کند. برای پیشگیری از مشکلات ناشی از این احتمال ضعیف، ما دو راه داریم. یکی اینکه به صورت علنی آلترناتیوی را معرفی کنیم و اسمش سر زبانها باشد و بگویم آقای ایکس یا خانم ایگرگ در کنار دکتر روحانی هستند و به تعبیر دوستان به صورت طولی در رقابتها حضور دارند و اگر برای دکتر روحانی مشکلی پیش آمد ما پشت سر او قرار میگیریم. یعنی از حالا افراد مشخص باشند. اما راهکار دیگر این است که ما در جلسات خصوصی افرادی را زیر سر داشته باشیم بدون اینکه کسی را به صورت علنی مطرح کنیم و همه توانمان را روی دکتر روحانی بگذاریم تا هم با موفقیت بیشتر این دوره را به اتمام برساند و هم با قوت و قدرت وارد صحنه شود و پیروزی به دست آورد و در عین حال اگر حادثه غیرمترقبه ای پیش آمد، دست ما خالی نباشد. در این شرایط ما آلترانیو را تا موقعیت اضطراری معرفی نمیکنیم.»
البته در مقابل این عده از اصلاحطلبان، چهرههای دیگری هم هستند که معتقدند اصلاحطلبان باید بدون هرگونه تردیدی از نامزدی روحانی حمایت کنند. اما شنیده شدن صداهای مخالف در کمپین انتخاباتی اصلاحطلبان، حکایت از این دارد که اصلاحطلبان اندکاندک در حال عبور از روحانی هستند؛ اما چرا؟
فقر گزینههای انتخاباتی اصلاحطلب
واقعیت این است که اصلاحطلبان بیم آن دارند که حسن روحانی نتواند در انتخابات دوازدهم پیروز انتخابات شود. آنها در محافل خصوصی خود با اشاره به ابهامات موجود در زمینه برجام و شکست سیاست خارجی روحانی پس از پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات، نگرانند که روحانی در انتخابات پنج ماه آینده، برگ برندهای در اختیار نداشته باشد. آنها همچنانکه از کلامشان پیداست، از این میترسند که روحانی در ماههای آخر ریاست جمهوری خود گام در راه رادیکالیزم گذاشته و رفتارهایش چنان شود که نتواند تایید صلاحیت خود را از شورای نگهبان بگیرد. اصلاحطلبانی مانند الویری یا منتجبنیا همچنین به این میاندیشند که شاید روحانی به دلایلی که ممکن است فعلا رسانهای نشده باشد، تردیدهایی جدی نسبت به شرکت در انتخابات داشته و عرصه را برای رقبا خالی بگذارد.
همه این احتمالات باعث میشود تا اصلاحطلبان در کنار سیاست فشار به روحانی برای حضور در انتخابات، به فکر جایگزین او نیز باشند. با این همه، آنها یک تردید جدی دارند که مرتضی الویری پیش از این به آن اشاره کرده است: «کاندیدای ایدهآلی که بخواهیم از جریان اصلاحطلبان معرفی کنیم شانس تایید صلاحیت ندارد.»
نقشه راه اصلاح طلبان برای سال 96
اصلاحطلبان که بهدلیل ناکارآمدی لیست امید (غیر از تهران) در مجلس شورای اسلامی، دیگر شانسی برای معرفی چهرههای جدید خود بهعنوان برگ برنده انتخاباتی ندارند، بهخوبی میدانند که مجبورند سیاست یارگیری از چهرههای اصولگرا را ادامه دهند؛ یعنی حمایت از چهرههایی که در ظاهر اصولگرا هستند اما قرابت بیشتری با جریان اصلاحطلب دارند. به این ترتیب از هماکنون که پنج ماه به انتخابات 96 باقی مانده، میتوان پیشبینی کرد که اصلاحطلبان با موضعگیریهای انتخاباتی خود، به بازی در زمین اصولگرایان ادامه داده و بعید است بتوانند بازی مستقل انتخاباتی برای خود تعریف کنند.
آنها حتی اگر در یک ژست سیاسی، روحانی را تهدید به «حمایت مشروط» کنند، اما در عمل میدانند که ناگزیر به حمایت بیچون و چرا از روحانی هستند، چراکه اگر آنها از کمپین انتخاباتی دولت خارج شوند، باید به حمایت از یک چهره اصولگرا روی آورند. گزینهای که ایدهآل اصلاحطلبان نخواهد بود و صرفا جهت انجام یک بازی انتخاباتی از وی استفاده ابزاری کنند. امثال علی مطهری از جمله گزینه هایی به شمار می رود که ممکن است اصلاح طلبان برای انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری، وی را به اسم نامزد انتخاباتی خود مطرح کنند اما نه برای انتخاب شدن بلکه به عنوان «بازیچه سیاسی» و یحتمل برای رد صلاحیت شدن و سپس راه اندازی یک بازی انتخاباتی به نفع گزینه اصلی، مشابه سال 92 که آراء هاشمی رفسنجانی را در سبد کاندیدای اصلی خود ریختند.
تنها تفاوت این شگرد اصلاح طلبان در سال 92 و 96 در آن است که در سال 92، هاشمی رفسنجانی خودش طراح چنین نقشه ای بود اما علی مطهری در سال 96، سرباز شطرنج اصلاح طلبان است؛ سربازی که به امید رسیدن به نقطه پایان، تکان می خورد اما نمی داند که تکانش می دهند و نقش «ترکش» علیه حریف را بازی می کند؛ یا به تعبیر دیگر، نقش رعد و برقی را دارد که به ثانیه ای ناپدید می شود اما بارانش، امید آبادانی در زمین اصلاحات را بالا می برد و به نفع گزینه اصلی اصلاح طلبان، تدبیر عبور از روحانی را کلید می زند.
* علی رضائی