نقش خانه درسبکزندگی ایرانیاسلامی
روایتی از جریان زندگی در خانههای قدیمی/هنری که به تاریخ پیوست
19 دی 1395 ساعت 9:57
بیرجند- خانههای اصیل ایرانی آثاری ماندگار و جذاب از معماران خوشذوق است که سازه، معماری و حتی نوع مصالح آن متناسب با فرهنگ و اقلیم هر منطقه بوده اما امروز این معماری در مسیر نابودی است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی خراسان تایم به نقل از خبرگزاری مهر؛ کوچهها را یکی پس از دیگری به دنبال خانهای قدیمی جستوجو میکنم. هوا بهشدت سرد است و آسمانهم چادر ابریاش را به تن کرده است. شال و کلاهم را محکمتر میکنم و از کوچههای حکیم نزاری بهطرف ۱۷ شهریور به راه میافتم. میگویند میتوان رد پای باستان را در آنجا یافت.
تمامی خانههای کاهگلی قدیمی جایشان را با نمای سنگی و آجری عوض کردهاند. دیگر از آن ایوان قدیمی چیزی به چشم نمیخورد. در هر خانه که اندکی رنگ و بوی قدیمی دارد را میکوبم. گویی زمان رنگ عوض کرده و مردمانش نیز از نسلی به نسل دیگر تغییر کرده اند. چراکه در هر خانه و «سرا» کسی از ایوان و بادگیر چیزی نمیداند.
پیرزنی در کوچههای تنگ و باریک خیابان ۱۷ شهریور در حال عبور است. بهطرفش میروم و با سلام و احوالپرسی سراغی از خانههایی میگیرم که دستان باستان بر آن نقش بسته است.
مرا به سمت خانهای به نام «حاج عباس» سراغی میدهد. بنا به گفتههای پیرزن به دنبال خانهای میگردم که دری آبیرنگ و چوبی دارد و دیوارههایش نیز به قاب و نگارهای قدیمی آراستهشده است.
بعد از ۱۰ دقیقهای پرسوجو، خانه را در دل کوچهای طویل و تاریک، با شیبی ملایم مییابم. اطراف کوچه را خانههایی با دیوارهای بلند محاصره کرده است. گویا هنوز رد پای تاریخ در اینجا حضور دارد.
کلونهایی که بیصدا شدند
اما خانه «حاج عباس» اندکی رنگ و لعابش را تغییر داده است. تمام مشخصات مورد اشاره پیرزن را دارد. اما از کلون و یا در کوبی حلقهای اثری به چشم نمیآید. سمت چپ در، زنگ سفیدی تعبیهشده است. هر چه در را میکوبم و یا زنگ را میفشارم کسی پاسخگو نیست.
شنیده بودم خانههای قدیمی از چندین در به بیرون راه دارد. به سراغ در دیگری برای ورود به خانه میگردم. کوچه را به سمت راستم دور میزنم و با دری سفیدرنگ روبهرو میشوم. نمای خانه نمایان است و نوری از پنجرهها دیده میشود. اما کسی جواب در زدن های مکررم را نمیدهد. بیشک باید در سومی هم در کار باشد.
راهرفتهام را برمیگردم و کوچه تنگ و باریک را به سمت بالا قدمزنان میروم. دیوارهای خاکی و خشتی خانه در هوای نمناک زمستانی فضایی دلنشین را ایجاد کرده است.
در سمت چپ، در بزرگی با اندکی فرورفتگی در دیوار خودنمایی میکند. دری چوبی، کهنه، دولنگه و قدیمی همراه با در کوبی حلقهای و کلونی آهنی. با شک و تردید با صدای در کوب سکوت کوچه را در هم میشکنم. این بار صدای زنی جوان از پشت در به گوش میرسد.
بافاصله چندثانیهای، خانمی جوان در قاب آبیرنگ در ظاهر میشود. خودم را معرفی میکنم و با سلام و خوشامدگویی قدم در دالان حیاط قدیمی خانه «حاج عباس» میگذارم.
زیبایی خفته در بنایی ۱۰۰ ساله
همهجا را بهخوبی ورانداز میکنم. حیاطی بزرگ با اتاقهای مدوّر بیشترین خودنمایی را دارند. خانهای که در میان کلاهکهایی بیضیشکل قرار دارد و از هر طرف نیز با پلههایی به حیاط متصل میشود. حوض آبیرنگ هم در میان باغچههای ششضلعی و کوچک محاصرهشده است. درختهای کوتاهقد زیبایی خاصی به حیاط قدیمی خانه «حاج عباس» هدیه داده است.
صدای زن جوان به گوش میرسد که میگوید: بسیاری از نماها مانند پنجرهها تعمیر شده چراکه گذشت زمان موجب تخریب آن شده بود.
سعی دارد برایم از تغییرات سخن بگوید اما پیرمرد درحالیکه آرام بر پلهها نشسته است او را منع میکند و میگوید: بگذار این خبرنگار جوان به کارش برسد.
حیاط کاملاً سنگفرش است و در قسمتی از آن نیز خانههایی تازه تأسیس بنا شده است. آنطرف تر هم در داخل دیوار، درست در زیر خانهها، فرورفتگی به چشم میخورد.
از پنجرههای چوبی خبری نیست و قاب های آهنی مربع شکل در وسط خانههای بیضی مانند خودنمایی میکنند اما از ظاهرشان پیداست که دو یا سه سال بیشتر از عمر این اتاق ها نگذشته است.
ورودی خانه هلالی شکل است و نقشهای زیبایی دارد. دیدن هر منظره عطش کنجکاویام را بیشتر می کند و بالاخره وجود اتاقکی بهدور از خانهها مرا برای پرسش بهطرف «حاج عباس» میکشاند.
غربت سبک اسلامی در معماریهای کنونی
این پیرمرد ۹۸ ساله میگوید: از بچگیام در این خانه بزرگ شده ام و جشن دامادی را هم در همین خانه برپا کرده ام.
حاج عباس صفوری بابیان اینکه نمای خانه سالبهسال عوض میشود، افزود: تا دو سال پیش پنجرههای چوبی با نقش و نگارهای زیبا داشت اما به دلیل حضور موریانهها و خراب شدن الیافهای چوب مجبور شدم آنها را عوض کنم.
وی با اشاره به بادگیرهای بالای بام خانه میگوید: این بادگیرها در جهت باد و برای سرد کردن خانه در فصل تابستان بهکار برده شده است.
از اتاقهایی دور تا دور حیاط میپرسم. لبخندی میزند و با لحنی شیرین و بهیادماندنی میگوید: «عجله نکن دختر! همه را یک به یک توضیح میدهم».
اندکی سکوت میکند. گویی خاطرهها بر ذهنش نقش بستهاند. نفسی تازه میکند و میگوید: شیوه زندگی در گذشته کاملاً متفاوت با شرایط امروزی بود.
وی بابیان اینکه درگذشته حتی معماری خانهها هم اسلامی بود، میافزاید: این در حالی است که در معماری امروزی سبک اسلامی به فراموشی سپردهشده و غربت و تشویش در اکثر خانهها ورود پیداکرده است.
حال دیگر هم صفا رفته وهم محبتها قدیمی شده چراکه نه از خوشوبش کردن اعضای خانواده چیزی مانده و نه از خانههای قدیمیحاج عباس به دهلیز ورودی اشاره میکند و میگوید: این دالان را برای جلوگیری از نگاه دیگران به حیاط خانه ساختهایم.
وی میافزاید: درگذشته تمامی اعضای خانواده در یکخانه زندگی میکردند و هرکدام بعد از ازدواج در اتاقکی جدا که در دورتادور حیاط وجود دارد، زندگی می کردیم.
پختوپز در «پَستو»
این پیرمرد خوشصحبت ادامه میدهد: حال دیگر هم صفا رفته وهم محبتها قدیمی شده چراکه نه از خوشوبش کردن اعضای خانواده چیزی مانده و نه از خانههای قدیمی.
مرا به داخل خانه دعوت میکند. برای دیدن بیتابی میکنم. پشت سرش آرام به داخل میروم. اتاقها با معماری دایرهای و سقفهای گنبدی در قاب نگاهم پدیدار میشود.هر اتاق به اتاقی دیگر وصل میشود و آن اتاقک نیز به اتاقی دیگر. در های اصلی نمایی جدید به خود گرفتهاند اما درهای بین اتاق ها هنوز قدیمی و چوبی هستند.
با اجازه پیرمرد به داخل سومین اتاق که به گفته خودش «پَستو» نام دارد، میروم. بوی کهنهای به مشام میخورد. دیگ سیاه بزرگی در گوشهای نهاده شده و اجاقکی در گوشهای دیگر. صدای حاج عباس رشته افکار را پاره می کند.
« از هفتسالگی در این خانه زندگی میکردم و خاطرات زیادی دارم».
فضای اتاقها کوچک اما مملو از مهربانی و عطوفت است. لبخند بر صورت پیرمرد نقش بسته و گویی خاطرات کودکیاش را مرور می کند. «چای آماده است» این را دختر جوان میگوید و میافزاید: من اهل مشهد هستم و پنج سالی است که بهعنوان عروس به این خانه آمده ام.
مینا کدخدا زاده میگوید: شبهای زیادی را با خاطرات پدرشوهرم سپری میکنیم و تمامی عوامل و عناصر این خانه، زندگیمان را جلا داده است.
وی که از صحبتهایش پیداست آپارتماننشینی را دوست ندارد، میگوید: هنوز هم مانند گذشته شادی در این خانه حضور دارد و اعضای خانواده برای صرف وعدههای غذایی بر سر یک سفره می نشینند.
حفظ حریم خانه در معماری قدیم
یک معمار قدیمی هم میگوید: حال و هوای خانههای قدیمی بسیار جذاب و دوستداشتنی بود.
محمدولی فیاضی نسب که بنا به گفته خودش ۹۰ سال سن دارد و اولین خانه را در ۱۹ سالگی بنانهاده است، ادامه میدهد: پدرم هم در کار معماری و بنایی بود و از بچگی در کنارش شاگردی کردهام.
وی ادامه میدهد: درگذشته برای حریم خانهها و نگهداری زن و بچه از نگاه نامحرم، خانههایی با دیوارهای بلند و مستحکم ساخته میشد.
بنا به گفته این معمار قدیمی درگذشته دالان ارتباطی، ایوان، پَستو، حیاط مرکزی، میانسرا، ایوانها و اتاقهای متعدد لازمه ساخت هر خانه بود.
وی با اشاره به دهلیز ورودی خانههای قدیمی میگوید: در معماریهای قدیمی به زندگی و سبک معماری اسلامی توجه زیادی میشد.
فیاضی نسب بابیان اینکه این دهلیزها برای جلوگیری از نگاه دیگران به داخل خانه ساخته میشد، افزود: در معماری کنونی، از در حیاط تا داخل آشپزخانه را میتوان دید.
معماری جدید به سمت الگوهای غیربومی رفته است
این معمار بابیان اینکه معماریهای جدید برگرفته از الگوهای غیربومی است، میافزاید: هر سازه، اتاق و آجر در معماریهای گذشته با مفهوم و علتی نهاده میشد.
فیاضی نسب بابیان اینکه درگذشته در خانهها را کوچک و کوتاهقامت میساختیم، میافزاید: دلیل این امر هم این است که افراد باحالت تعظیم به خانه وارد شوند و نشاندهنده حرمت و احترام صاحبخانه بود.
وی با اشاره به مصالح بهکاررفته در معماریهای قدیمی بیان میکند: درگذشته از امکانات ساده اما مستحکم استفاده میشد.
فیاضی نسب میافزاید: بام خانهها را با کاهگل میپوشاندند تا در زمستان محافظ خوبی در برابر باران و ورود آب به داخل خانه باشد.
درگذشته درب خانهها را کوچک و کوتاهقامت میساختم، دلیل این امر هم این است که افراد باحالت تعظیم به خانه وارد شوند و نشاندهنده حرمت و احترام صاحبخانه بوداین معمار قدیمی میگوید: همچنین در ساخت حوض، خاک، مو و کاه را باهم مخلوط کرده و درنهایت نیز تخممرغ به آن اضافه میکردند تا محکم شود و بتواند آب را در خود نگهداری کند.
وی بابیان اینکه برای نگهداری از غلات و آذوقهها هم از خمرههای گلی به نام «گلینه» استفاده میشد، گفت: برای صرفهجویی در مصرف انرژی و سرد کردن خانه از بادگیر و برای پخت غذا نیز از اجاقگاز استفاده میشد.
سبک اسلامی در معماری جدید ناپیداست
فیاضی نسب ادامه میدهد: همچنین در ساخت خانهها تنها از خشت، سنگ و گل استفاده میشد و هزینهها به نسبت امروز اعداد و ارقام بالایی نبود.
وی بابیان اینکه چهره اسلامی معماری در عصر کنونی در حال نابودی است، میافزاید: بسیاری از خانهها دارای یک اتاق بوده و فضای آنهم کاملاً قابلمشاهده برای هرکسی است.
فیاضی نسب خواستار زنده کرده معماریهای قدیمی شده و میافزاید: باید مسئولان و نهادهای مربوطه نسبت به این امر همت و توجه داشته باشند.
این معمار ۹۰ ساله میافزاید: همچنین رسانهها باید نسبت به بازگو کردن زیباییها و کاربردهای موثر معماری قدیم تلاش و توجه مردم را به سبکهای معماری اسلامی- ایرانی جلب کنند.
نوع معماری | کاربرد آن در سبک معماری ایرانی- اسلامی |
دهلیز (دالان ارتباطی) | راهرویی مابین درب ورودی و حیاط خانه به طول حداقل ده متر برای جلوگیری فضای خانه از نگاه افراد بیرونی |
گلینه (کندوک) | برای نگهداری گندم و جو در برابر آفات/ ساخت از گل مخصوص آغشته به مو و کاه |
بادگیر | بادگیرها در جهت باد برای سرد کرد خانه در فصل سرما از نعمتهای طبیعی و صرفهجویی در مصرف انرژی |
سیفه | پوششی بین دو اتاق برای حفاظت از کفشها در مقابل باد و باران و یا اتاق کاری |
پَرخو (دربند) | مکانهایی در داخل دیوار برای نگهداری از اجناس قیمتی و طلا |
کلیددان | در کنار درب ورود و ساختن با چوب خزهای توسط خراط برای امنیت خانه و قفلکردن |
اجاق | در داخل خانه نشیمن برای پختوپز غذا و سوختن آتش برای کرسی |
دربهای کوتاهقامت | این درها را کوتاهقامت میساختند تا افراد باحالت تعظیم وارد خانه شوند که این نشان از احترام گذاشتن به صاحبخانه بود. |
کلونهای زنانه مردانه با شکلهای متفاوت | کلونهای مردانه را حلقهای شک و کلونهای زنانه را ساده تعبیه کردهاند تا افرادی که در داخل خانه هستند از جنسیت افراد پشت در مطلع شوند. |
مطبخ | محلی برای پختن نان دارای تنور خاکی و تختی برای خمیر و چانه آرد |
کد مطلب: 2681
آدرس مطلب: http://www.KhorasanTime.ir/fa/doc/report/2681/روایتی-جریان-زندگی-خانه-های-قدیمی-هنری-تاریخ-پیوست