به گزارش گروه اجتماعی خراسانتایم طلاق از نظر لغوی به معنی رها شدن میباشد و در اصطلاح به معنی پايان دادن به رابطه زناشويی بهوسیله زن و شوهر است. طلاق را اغلب راهحل رايج و قانونی عدم سازش زن و شوهر ،فروريختن ساختار زندگی خانوادگی، قطع پیوند زناشويی و اختلال ارتباط والدين با فرزندان تعريف كردهاند. در حقیقت همانگونه كه پیوند بین افراد طبق آيین و قراردادهای رسمی و اجتماعی برقرار میشود. چنانچه طرفین نتوانند به دلايل گوناگون شخصیتی، محیطی و اجتماعی و غیره با يكديگر زندگی كنند به ناچار طبق مقررات و ضوابطی از هم جدا میشوند. از اين نظر خانواده همچون عمارتی است كه زن و شوهر ستونهای آن را تشكیل میدهند و فروريختن ستون، استحكام و استواری عمارت را دچار تزلزل و گسستگی میكند. طلاق با اين ديد، يكی از غامضترين پديدههای اجتماعی است.
*كاهش اعتماد به نفس در نتیجه طلاق منشأ مهم اختلالات اعضا خانواده در حین و بعد از طلاق میباشد
در تحقیقی كه صورت گرفت مشخص گرديد ازدواجهايی كه به طلاق منجر شدهاند، كاهش شديدی در اعتماد به نفس اعضاء خانواده به وجود ميآورد. چنین كمبودی میتواند ماهیتی اجتماعی، روانی يا جسمانی داشته باشد. كاهش اعتماد به نفس در نتیجه طلاق منشأ مهم اختلالات اعضا خانواده در حین و بعد از طلاق میباشد. در اين تحقیق همچنین مشخص شد نهتنها طلاق سطح اعتماد اعضاء خانواده را كاهش میدهد بلكه باعث میگردد يكی از زوجها يا هر دو بهطور قابل ملاحظهای احساس پوچی كنند. اين تحقیق مدلی را نشان میدهد كه در آن افراد از هم جدا شده به علت كاهش اعتماد به نفس محتاج همیاری و كمک هستند. گذشته ازاين طلاق پديدهای است كه بر تمامی جوانب جمعیت يک جامعه اثر میگذارد زيرا از طرفی بر كمیت جمعیت اثر مینهد، يعنی واحد مشروع و اساسی تولیدمثل يعنی خانواده را از هم میپاشد، از طرف ديگر بر كیفیت جمعیت نیز اثر میگذارد. زيرا موجب میشود فرزندانی محروم از نعمتهای خانواده تحويل جامعه گردند كه احتمالاً فاقد سلامت كافی رواني در احراز مقام شهروندي يك جامعهاند. بنابراين آسیب اجتماعی ناشی از اين اقدام نهتنها متوجه اعضا خانواده، بلكه متوجه كل جامعه و نسل آينده میباشد.
*در ایران، بیشتر طلاقها در گروه سنی ۲۵ تا ۳۰ است
میزان طلاق در ایران با توجه به تعداد طلاق نسبت به جمعیت تقریباً برابر با میزان طلاق در سه کشور اصلی اروپای غربی است. در فرانسه که حدود ۶۶ میلیون نفر جمعیت دارد در سال ۲۰۱۲ حدود ۱۳۳ هزار طلاق انجام شدهاست. در آلمان ۸۲ میلیونی، حدود ۱۹۰ هزار طلاق و در انگلیس ۶۰ میلیونی هم ۱۴۴ هزار طلاق ثبت شده است و در ایران ۷۷ میلیونی هم در سال ۱۳۹۱ شمسی ۱۵۰هزار طلاق به وقوع پیوسته است. میزان طلاق در ایران در سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۱ به طور پیوسته در حال افزایش بوده و از ۹۴ هزار طلاق در سال ۱۳۸۵ به ۱۱۰ هزار در سال ۸۷، ۱۳۷ هزار در سال ۸۹ و ۱۵۰ هزار در سال ۹۱ رسیدهاست. در ایران، بیشتر طلاقها در گروه سنی ۲۵ تا ۳۰ است، آمار رشد ۴ درصدی طلاق در سهماهه نخست سال ۱۳۹۳ حکایت از بیشترین طلاقهای ثبت شده زنان به میزان ۱۴٫۵ درصد مربوط به رده سنی ۲۷ تا ۲۹ سال و بیشترین طلاقهای ثبت شده مردان نیز به میزان ۱۶٫۲ درصد نیز مربوط به همین رده سنی یعنی ۲۷ تا ۲۹ سال بوده است، سازمان ثبت از رشد عجیب طلاق در سنین ۲۷ تا ۲۹ خبر داد.
بالاترین و پایینترین میانگین ازدواج در هر هزار نفر به ترتیب متعلق به استانهای خراسان شمالی و تهران است. همچنین بیشترین ترکیب ازدواج بین مردان ۲۰ تا ۲۴ ساله و زنان ۱۵ تا ۱۹ ساله است. بیشترین اختلاف میزان ازدواج بین شهرها و روستاها به استان کرمان و کمترین میزان اختلاف به استان سیستان و بلوچستان باز میگردد. بالاترین میزان طلاق در استان البرز و پایینترین در استان سیستانوبلوچستان مشخص شده و بیشترین طلاق ثبت شده برای زنان در گروه سنی ۲۵ تا ۲۹ ساله است. همچنین بیشترین ترکیب سنی زوجهای طلاق گرفته بین مردان ۲۵ تا ۲۹ و زنان ۲۰ تا ۲۴ ساله است. میزان طلاق در نقاط روستایی ۸ .۲۱ و در نقاط شهری ۶۳. ۳۹ درصد است که بیشترین میزان اختلاف طلاق بین نقاط روستایی و شهری متعلق به مازندران و کمترین مربوط به چهارمحال و بختیاری است.
*تاثیرات طلاق بر فرزندان بسیار قابل ملاحظهتر و جدیتر نسبت به تاثیرات بر زوجین خواهد بود
حجت الاسلام نخعی پور فعال در زمینه فرهنگی و اجتماعی در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی خراسانتایم درباره ماهیت طلاق اذعان داشت: طلاق را میتوان منعقد شدن پیمانی مقدس، به دلایل مشکلات متعدد و مختلف منطقی دانست که این دلایل میتواند معقول و قابل استناد و بررسی باشد و یا به دلایل مشکلات سلیقهای و شخصی که نیاز به بررسی مخصوص خودش است.
وی در مورد قابلقبول بودن یا نبودن نفس این کار گفت: برای تصمیمگیری در این زمینه، اطلاع داشتن از دلایل آن بسیار اهمیت دارد، زمانی این دلایل منطقی و معقول است که در این حالت طلاق راهکاری برای خروج از مشکلات برای زوجین خواهد بود ولی زمانی عکس این عمل اتفاق میافتد و مشاهده میشود دلیلی که باعث این اتفاق شده متاسفانه دلیل درست و قابل استنادی نبوده که در اینجا نمیتوان نفس این کار را درست دانست.
نخعیپور ادامه داد: ولی در حالت کلی نفس امر طلاق، چون باعث جدایی میشود ماهیت خوبی ندارد و باعث پدید آمدن مشکلات عدیدهای در فرزندان و خود زوجین در آینده خواهد شد. در نهایت تاثیرات آن بر فرزندان بسیار قابل ملاحظهتر وجدیتر نسبت به تاثیرات بر زوجین خواهد بود و برای فرزندان در آینده نهچندان دور باعث مشکلات روحی و روانی سختی خواهد شد.
*زوجهای جوان بايد بدانند كه بعد از ازدواج هيچ تغييری رخ نمیدهد
مهدیطلب کارشناس فرهنگی در دانشگاه صنعتی بیرجند در گفتگو با خبرنگار گروه اجتماعی خراسانتایم در مورد ماهیت طلاق و دلایل آن بیان کرد: اولين علت اصلی طلاق در جامعه، نداشتن شناخت مناسب نسبت به يكديگر پيش از ازدواج است. به بيان ديگر خانواده و خود فرد نسبت به خصوصيات و ويژگیهای شخصيتی و رفتاری شريک آينده زندگیاش آگاهی ندارند.
وی در مورد راهحل اين مشكل گفت: براي شناخت صحيح، زوجها ابتدا بايد خود را بشناسند و زمانی كه به خودشناسی رسيدند، در درجه بعد باید بهدنبال شخصی باشند كه با تواناییها و ارزشهایشان همخوانی داشته باشد. زوجهای جوان بايد بدانند كه بعد از ازدواج هيچ تغييری رخ نمیدهد بلكه اصرار در تغيير باعث مقاومت طرف مقابل، لج و لجبازی، دعوا و قهر و در نهايت منجر به طلاق میشود،
مهدوی طلب ادامه داد: پس اگر نمیخواهيد با طلاق و تبعات آن روبهرو شويد، ملاکهای فوق را جدی بگيريد. بارها ديده شده كه دختران و پسران جوان برای انتخاب همسر به دنبال شخصی متفاوت از خود در واقع نقطه مقابل خود به لحاظ شخصيتی میگردند. به عنوان مثال ممكن است كه دختری اجتماعی با روابط عمومی قوی به دنبال مردی باشد كه روابط اجتماعی محدودی داشته باشد، وقتی اين زوج كنار هم قرار گيرند، مسلما يكديگر را درک نمیكنند و در آينده همين درک نكردن، مسالهساز خواهد شد. افراد برای انتخاب شريک زندگیشان بايد تشابه شخصيتی را مدنظر قرار دهند و شريكی را انتخاب كنند كه از هر جهت شبيه خودشان باشد.
وی در مورد سومین دلیل طلاق گفت: سومين دليل طلاق در جامعه، تفاهم نداشتن است. زوجها براي ادامه يک ارتباط رضايتمند بايد از مهارتهای زندگی مانند گفتوگو كردن، گوش دادن و توانايی حل مساله آگاهی داشته باشند و اين را بدانند كه با تشكيل زندگی «من» و «منيت» از بين رفته و «من» تبديل به «ما» میشود. در زندگی نفع «ما» مطرح است.