پایگاه خبری تحلیلی خراسان تایم 20 آبان 1396 ساعت 15:53 http://www.KhorasanTime.ir/fa/doc/note/10299/آنچه-درباره-هولوکاست-باید-دانست -------------------------------------------------- حامد حسنی: عنوان : آنچه درباره هولوکاست باید دانست -------------------------------------------------- حامد حسنی: ​انکار هولوکاست یا تجدیدنظر طلبی در هولوکاست باوری است که اظهار می‌دارد آنچه «نسل‌کشی جمعی گروه‌های مختلفی از مردم بخصوص یهودیان خوانده می‌شود و به هولوکاست موسوم است، اتفاق نیفتاده‌است. متن : انکار هولوکاست یا تجدیدنظر طلبی در هولوکاست باوری است که اظهار می دارد آنچه نسل کشی جمعی گروه های مختلفی از مردم بخصوص یهودیان اشکنازی، همجنسگرایان و کولیها در طی جنگ جهانی دوم بدست آلمان نازی در اتاقهای گاز از ۱۹۴۱ تا انتهای ۱۹۴۵ خوانده می شود و به هولوکاست موسوم است، اتفاق نیفتاده است یا بزرگ نمایی شده است، البته اخیراً ادعایی مطرح شده که هولوکاست را می پذیرد اما این کار را به گردن سرمایه داران یهودی می اندازد به این ترتیب که آن ها برای پیدا کردن بهانه ای برای ایجاد سرزمین موعود یهودی در ازای کمک مالی به هیتلر از او خواستند تا یهودیان فقیر را بکشد. بسیاری از انکار کنندگان هولوکاست واژه انکار را برای معرفی دیدگاه خود مناسب نمی دانند و به جای آن از عبارت بازنگری هولوکاست یا تجدیدنظر طلبی استفاده می کنند. برخی از طرفداران هولوکاست، معتقدند عبارت انکار هولوکاست برای تفکیک دیدگاه سیاسی ردکننده از دیدگاه تاریخی بازنگری خواه، به کار می رود. از این رو انکار هولوکاست را مفهومی سیاسی می دانند. متقابلاً تجدیدنظر طلبان، آن را حرکتی علمی و بررسی ای تاریخ شناسانه می دانند. برخی دیگر از دشمنان یهودیان ازجمله برخی گروه های مسلمان هولوکاست را افسانه خوانده و آنرا بهانه بعضی از یهودی ها برای فریب اذهان عمومی در اشغال فلسطین معرفی می کنند. در میان مدافعان تجدیدنظر طلبی، طیفهای گوناگونی قرار دارند. در حقیقت تجدید نظر طلبان را نمی توان یک گروه متقارن شمرد، بلکه گسترۀ آنها از افراد و گروههایی افراطی نظیر نئونازی ها، کوکلوس کلان ها و محمود احمدی نژاد تا یهودیانی نظیر جورف جی برگ، نورمن فینکلشتاین، روژه دای دامرگو، دیوید کول و استفن هیوارد متغیر است. برای مثال گروه های نئونازی پس از جنگ جهانی دوم تبلیغات خود را مبنی بر دروغ و ساختگی بودن هولوکاست آغاز کردند. جرج لینکون راکول از اولین رهبران نئونازی آمریکا پس از جنگ جهانی دوم بود که به انکار هولوکاست پرداخت. هانس اشمیت از نئونازی های آلمانی مشهور، پس ا ز ورودش به آمریکا در سال ۱۹۴۹، تبدیل به یک از فعالترین منکران هولوکاست در آمریکا شد. گروه دیگری که بصورت سازمان یافته و با هیاهوی زیاد ادعای تجدید نظر طلبی می کنند، گروه های کوکلوس کلان هستند. آنها از توزیع کنندگان مطالب منکر هولوکاست می باشند. تجدیدنظرطلبان از طیف های دیگری نیز تشکیل شده اند. گروهی یهودی اند مانند جورف جی برگ، نورمن فینکلشتاین، روژه دای دامرگو، دیوید کول و استفن هیوارد، برخی مسیحی مانند روبر فوریسون، گرمار رودلف، میکائیل ای هافمن و رابرت کانتس و برخی بیخدایند مانند بردلی اسمیت. برخی نیز مسلمان هستند مانند روژه گارودی، ابراهیم علوش و احمد رامی. از نظر حرفه و موقعیت اجتماعی نیز در میان تجدید نظر طلبان مشخصۀ مشترک خاصی وجود ندارد، برخی از ایشان کسانی هستند که از سوی رژیم ناسیونال سوسیالیست تحت تعقیب بوده یا حتی سابقه زندانی شدن در اردوگاه های تجمعی را دارند. (مانند پل راسینیر و جوزف جی. برگ) برخی استاد دانشگاه هستند (مانند: کریستین لیندر، کاستاس زاور دینوس و آرتور آر. بوتز) و گروه کثیری مدرک دکتری دارند (مانند: هربرت تیدمان، استفان هی وارد و ) برخی مهندس هستند (مانند: فردریچ برگ و ) و گروهی تاریخ نگار حرفه ای هستند (مانند: مارک وبر و رابرت کونتس) بسیاری نیز به استادی کرسی های مختلف دانشگاه اشتغال دارند. از دیدگاه گرایش سیاسی نیز گروه های تجدید نظر طیف همگنی را تشکیل نمی دهند. برخی کمونیست و سوسیالیست هستند (مانند: پل راسینیر) و برخی چپ میانه رو (مانند: سرج سیون) گروهی لیبرال بوده (مانند:دیوید کول) و برخی محافظه کارند (مانند:کارلو ماتوکنو) برخی طرفداران دست راستی در میان آنان به چشم می خورد (مانند:یودو والندی و مارک وبر) و برخی ناسیونال سوسیالیست می باشند (مانند ارنست زوندل). تجدیدنظرطلبان مدعی هستند که تکثر تجدیدنظرطلبان شامل: مذاهب متفاوت مشاغل گوناگون، عقاید سیاسی کاملاً متضاد و اقوام ملیتی مختلف، تجدید نظر طلبان را از اتهام وابستگی سیاسی و نژادی مبری می کند. محققان معمولاً تجدیدنظر طلبی در هولوکاست را در سه دوره زمانی بررسی می کنند. دوره اول این دوره، تقریباً بلافاصله پس از پایان جنگ جهانی دوم و محاکمات دادگاه های سران آلمانی آغاز شد. در این دوره، برخی مورخین با انتشار آثار تحقیقی و تحلیلی خود، واقع گرایی ادعاهای مطرح شده در دادگاه ها را به چالش کشیدند. دوره دومبا آغاز انتشار فصلنامه بازنگری تاریخی در سال ۱۹۸۰، فصل جدیدی برای بازنگری در هولوکاست پدید آمد. تعداد کتب و مقالات منتشر شده در این دوره در خصوص بازنگری در هولوکاست به میزان زیادی افزایش یافت و تجدیدنظرطلبان به امکانات بیشتری دست یافتند؛ ولی از سال ۱۹۹۳ تا سال ۲۰۰۳، این امکانات به تدریج بر اثر اختلافات مالی کاهش یافت و از بین رفت. دوره سوم در این دوره که از سال ۲۰۰۳ و با آغاز به کار سایت اینترنتی و انتشار نشریه تجدیدنظر طلب آغاز شد، تجدیدنظر طلبان مجدداً فرصت پیدا کردند تا با مقالات تکنیکی تر و متنوع تر، به جنبه های حقوقی قضیه بیشتر بپردازند. تجدیدنظر طلبان دلایل گوناگونی برای تجدید نظرطلبی خود ارائه می دهند. مهمترین این دلایل معمولاً شامل موارد زیر است. هیچ فرمان یا دستوری از سوی حزب نازی یا سران و رهبران آلمان برای نابودسازی یهودیان وجود ندارد. در میان مدارک بدست آمده از آلمان پس از سقوط حتی یک برگه یا سند وجود ندارد که به عنوان دستور کشتار یهودیان از سوی مقامات به افسران یا گزارش انجام این عمل از سوی انجام دهندگان به مافوق هایشان تلقی شود. همچنین هیچ برنامه، طرح، سازمان یا حتی مدارک بودجه و حسابداری نیز برای کشتار یهودیان یافت نشده است. تجهیزات صنعتی کافی و حتی سوخت کافی برای سوزاندن اجساد این تعداد از قربانی در تمام مناطق تحت اشغال آلمان وجود نداشته است. ظرفیت کوره های جسد سوزی (و نه آدم سوزی) کشف شده، حتی به اندازه سوزاندن اجسادی که به دلیل گرسنگی و بیماری فوت شده بودند نیز نبوده است. تجدیدنظرطلبان معتقدند که آمار یهودیان قبل و بعد از جنگ گواه آن است که در طول دوره جنگ جهانی دوم، با احتساب کسانی که به عنوان سرباز در جبهه های جنگ جان خود را از دست داده اند، سیصد هزار تا ۱٫۵ میلیون یهودی از دنیا رفته اند. با وجود فعالیت سرویسهای اطلاعاتی متفقین و با وجود نزدیکی اردوگاه ها به مناطق سکونت مردم عادی، تا پیش از پایان جنگ، هیچ منبع رسمی، سازمان بین المللی و حتی کشورهای دشمن آلمان، ادعایی مبنی بر کشتار گسترده یهودیان نکرده اند. از روشهای ادعایی کشتار، هیچ مدرکی در دادگاه ها موجود نیست. برای مثال از هزاران کامیونی که ادعا می شود دارای اتاق گاز بوده و بازداشت شدگان را در حال انتقال خفه می کرده اند، حتی یک نمونه به عنوان مدرک به هیچ دادگاهی ارائه نگردیده است. دکتر مارتین بروژات از انستیتو تاریخ معاصر آلمان که یک انستیتو نیمه دولتی است، طی یک نامه با ارائه مدارکی اعلام کرد در زمان جنگ جهانی دوم، در خاک آلمان کسی در اتاق گاز کشته نشده و مدارکی که در دادگاه نورنبرگ از آنها برای اثبات کشتار توسط اتاق های گاز استفاده شده اند همگی جعلی هستند. همچنین دیوید اروینگ تاریخدان انگلیسی نیز با ارائه مدارکی، اعلام کرده است که وجود اتاقهای گاز برای کشتار انسانها، تخیلی و توهمی بیش نیست. تجدیدنظرطلبان معتقدند، طرفداران هولوکاست در ادعا و آمار خود از هولوکاست، دچار تناقضات زیادی شده اند. تناقض مدعیان هولوکاست در تمامی موارد زیر است. تناقض در تعداد قربانیان تاکنون، براساس مقالات و منابع رسمی و غیررسمی مدعی هولوکاست، تعداد معتنابهی ارقام گوناگون برای قربانیان آورده شده است. برای مثال تنها برای اردوگاه آشویتس ۲۲ منبع معتبر، ارقامی از ۳۵۶ هزار نفر (فریتجوف مایر تاریخدان ۲۰۰۲) تا ۸ میلیون نفر (دفتر تحقیقات جنایات جنگی فرانسه ۱۹۴۵) را ارائه داده اند. فیلم ها و منابع غیررسمی این رقم را فقط برای (بازداشتگاه داخائو) تا ۹ میلیون نفر (فیلم مستند شب و مه ۱۹۵۵ زیر نظر مشاوران تاریخی هنری میچل و الگا ورمسر میگات) نیز تبلیغ نموده اند. تناقض در شیوه یا شیوه های کشتار مدعیان هولوکاست شیوه های ادعایی همدیگر را تکذیب و رد کرده اند. برای مثال برخلاف مدعیان هولوکاست در سالهای قبل تر، امروزه هیچ مدعی هولوکاستی ادعا نمی کند که از روشهای جریان برق، کشتار در اتاقهای بخار سوزان، مرگ بوسیله تخلیه هوا از اتاق، کشتار از طریق مسموم سازی خون و مرگ به کمک آهک برای کشتار یهودیان استفاده شده باشد. تناقض در اردوگاه های دارای اتاق گاز مدعیان هولوکاست در گذشته برای هر اردوگاه، اتاق گاز را الزامی دانسته بودند. برای مثال هارتلی شاوکراس، دادستان انگلیسی دادگاه نورنبرگ مدعی بود کلیه اردوگاه های آشویتس، داخائو، تربلینکا، بوخنوالد، ماتهاوزن، مجدانک و اورانین برگ دارای اتاق گاز بوده اند. امروزه هیچ مدعی هولوکاستی وجود ندارد که مدعی وجود اتاق گاز در داخائو، بوخنوالد و اورانین برگ باشد. افسانه صابون سازی سایمون وایزنتال یهودی، معروف به شکارچی نازی ها در سال ۱۹۴۶ مدعی شد که آلمانی ها از چربی اجساد برای تولید صابون استفاده می کردند. بسیاری از غربیان همچنان این افسانه را باور دارند. در حالی که ساموئل کراکوفسکی، محقق اسرائیلی هولوکاست، این داستان را یک افسانه دانست که آلمانی ها برای ترساندن زندانیان یهودی آن را ساخته اند. دروغ بودن افسانه صابون سازی به تأیید یدوشم رسیده است. انتهای پیام/2/