به گزارش گروه سیاسی خراسانتایم به نقل از خبرگزاری فارس، مهدی چاپاریبورنگ در یادداشتی نوشت: سرعت تحولات در منطقه خاورمیانه بسیار بالا است، بازیگران مختلف منطقه برای اینکه به زعم خود از دیگر رقبا عقب نیفتند به سرعت تصمیماتی میگیرند و با سرعتی بیشتر آن را به اجرا میگذارند، بدون اینکه کوچکترین فکری در خصوص عواقب آن کرده باشند. بازیگران حال حاضر منطقه خاورمیانه عبارتند از آمریکا، روسیه، ترکیه، عراق، سوریه، سعودی، صهیونیستها، ایران و البته محور مقاومت.
آنچه به خوبی میتوان فهمید این است که دیگر همه بازیگران این صحنه فهمیدهاند که نظم مبتنی بر بسیج تکفیریها علیه ایران و محور مقاومت به کلی از بین رفته و ایران و محور مقاومت توانستهاند خواستهها و قدرت خود را بر منطقه تحمیل نمایند و هم اکنون در حال تدوین استراتژی پساداعش در منطقه هستند.
این خود مهمترین دلیل برای تجمع دشمنان و رقبای محور مقاومت و ایران به منظور پیشگیری از واگذاری امور به ایران میباشد، با این تئوری میتوان کل تحولات منطقه در روزهای اخیر از اجرای قانون کاتسا تا استعفای سعد حریری را توجیه کرد؛همه بازیگران منطقه از این که میبینند در شرایطی که انتظار داشتند با ایجاد داعش شاهد مرگ محور مقاومت و اضمحلال ایران باشند اما بر خلاف تصوراتشان ایران به یگانه قدرت منطقه تبدیل شده است.
در این شرایط است که بازیگران مختلف سعی میکنند هدفهای جدید انتخاب کنند، آمریکا هدف بازطراحی خاورمیانه را رها کرده و به بالانس نیروها میاندیشد؛ اسرائیل از هدف فرسایش مقاومت فاصله گرفته و بیشتر به جلوگیری از مماس شدن ایران با مرزهای خود میاندیشد، سعودی هدف قدرت اول منطقه شدن را وانهاده و به یارگیری درون یک ائتلاف میاندیشد؛ همه اینها نشاندهنده آن است که هدفهای پیشین دیگر قابل دستیابی نیست و هدف جدید در یک جمله این است که ایران و مقاومت از این جلوتر نروند.
نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که گرچه هم اکنون ائتلافی علیه محور مقاومت در منطقه به سر کردگی آمریکا، اسرائیل و سعودی شکل گرفته است لکن باید اذعان کرد این ائتلافِ از سر ترس نه برای پیروزی بر محور مقاومت بلکه برای کنترل آن ایجاد شده است زیرا عملاً ابتکار و توانی برای مقابله با آن ندارد لذا سعی دارد با بر هم زدن برنامههای محور مقاومت و به نوعی ایجاد تأخیر در امور، تا حدودی اوضاع فعلی را کنترل نماید.
پیچیدگی اوضاع منطقه البته به نفع ایران و محور مقاومت، غربگرایان را به شدت آشفته کرده به نوعی که با تصمیمهای بعضاً کودکانه خود، علیه یکدیگر اقدام میکنند مثلاً در همین نمونه اخیر در حالیکه ظاهراً به نظر میرسد آمریکا و اسرائیل در صدد مقابله با حزب الله در درون لبنان و توسط خود لبنانیها هستند اما محمد بن سلمان ولیعهد خام سعودی با برنامهریزی بچگانه خود سعد حریری مهمترین مهره غرب در لبنان که تا حدودی مجری برنامههای آنها در لبنان بود را به جای تقویت حذف میکند!!.
یا دیگر شاهکار سعودی این است که در رقابت با ایران سعی در تضعیف وهابیت در عربستان دارد و گویا خود نمیداند وهابیت ستون نفوذ عربستان در منطقه است و تضعیف وهابیت بزرگترین خدمت به ایران و محور مقاومت خواهد بود.
از دیگر سو سعودیها با به راه انداختن درگیری با قطر علاوه بر اینکه باعث سوق دادن این کشور به سمت ایران شدند، یکی از مهمترین پشتیبانان خود در قضیه داعش و تضعیف مقاومت را نیز از دست دادند، البته اشتباهات کودکانه سعودیها به همین موارد محدود نمیگردد لکن از حوصله این نوشتار خارج است.
وضع در منطقه به حدی پیچیده شده که حتی بازیگران کارکشتهای همچون اسرائیلیها نیز اشتباهات فاحشی را انجام میدهند و نمونه آن جلو انداختن پروژه خام و کاری استقلال کردستان بود که نه تنها تهدیدی برای ایران نشد بلکه با بازیگری و استراتژی خوب ایران باعث تقویت رابطه ایران با ترکیه و البته ترمیم این رابطه که در سالهای اخیر اندکی تیره شده بود گردید و علاوه بر آن باعث به تأخیر افتادن طولانی مدت این پروژه و به نوعی خاطر جمعی ایران از این موضوع تا آینده نه چندان نزدیک گردید.
حال می توان گفت بعضی از بازیگران منطقه وقتی هیچ کاری نمیکنند بهتر است از زمانی که فکر میکنند بهترین نقشهها را در سر دارند.
آمریکا، اسرائیل و سعودی به معنای کامل کلمه در باتلاق مقاومت گیر کردهاند و طبیعی است هر چه بیشتر دست و پا بزنند، بیشتر گرفتار خواهند شد؛ خاصیت باتلاق همین است.
انتهای پیام/4