دوشنبه ۶ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۳۰
9 دی نقطه پایان فتنه(3) - یادداشت اختصاصی خراسان تایم

مـعـکـوس هـفـتاد و هـفـت / صـفـر تا صـد فِــتَــن 88

شورای نگهبان حاضر شد 10 درصد از صندوق های تهران را بازخوانی کند اما این را هم قبول نکردند و فقط دست به شایعه پراکنی و تهیج احساسات زدند و تا توانستند پرچم تقلب را بر زمین کوفتند
مـعـکـوس هـفـتاد و هـفـت /  صـفـر تا صـد فِــتَــن 88
 
امیر حسین کاظمی - بی مقدمه باید دانست؛ دیگر حتی برای دشمنان اسلام نیز این امر قطعی است که هیچگاه نخواهند توانست به اسلام و انقلاب ضربه بزنند مگر به واسطه یارگیری از داخل کشورهای هدف؛ لذا کسانی را هدف قرار می دهند که یا از عناصر تاثیرگذار هستند و یا برروی عناصر تاثیرگذار دارای نفوذ می باشند.
 
جریان استکبار مدت ها پیش از پیروزی مقتدرانه انقلاب اسلامی به این کشور چشم طمع دوخته بود و برای به انحراف کشیدن جریان انقلاب هر روز سیاست جدیدی را به عنوان دستور کار خود قرار می داد لکن با یک نگاه تحلیلی متوجه می شویم که در سه نقطه حساس معادلات خود را به طور بنیادی تغییر داد؛ به گونه ای که در این سه برهه تاریخی دشمنی هایش چندین برابر قبل گردید.

اولین تغییر استراتژیک موضع دشمن دقیقا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی اتفاق افتاد؛ انقلاب که پیروز شد -دشمن- به یکباره در یک شُک عظیمی فرو رفت و تا مدت ها نمی دانست باید چه موضعی در قبال ایران اسلامی اخذ کند لذا بعد از دو سال بررسی اوضاع تصمیم گرفت جنگ جهانی سوم را به سرکردگی صدام آغاز کند.

دومین برهه تاریخی که شیوه دشمنی استکبار به طور بنیادی تغییرکرد از اوایل سال 84 رقم خورد و به دنبال آن پروژه ی شبکه سازی در داخل ایران اسلامی کلید زده شد.

اجرای هرچه بهتر پروژه مذکور منوط به فراهم شدن ابزار آن بود لذا به سرعت امکانات پیاده سازی آن را فراهم کردند؛ یکی از مهمترین ابزارها جهت پیشبرد هدف مذکور ایجاد شبکه های هرمی در داخل کشورهای اسلامی بود.
 
گلدکوئیست؛ از نخستین شرکت های هرمی که با هدف پروژه شبکه سازی در ایران اسلامی شروع به کار کرد و به جرات می توان گفت که قبل از آغاز، کارشناسان زبده ای را به خدمت گرفتند تا بر روی مسائلی از قبیل روانشناسی و رفتارشناسی مردمان جامعه هدف بررسی های خود را شروع نمایند و سپس به زیر مجموعه های عضو شبکه آموزش های لازم را بدهند؛ دقیقاً به همین دلیل است که شیوه های جذب اکثر شرکت های هرمی که الان هم فعال هستند تقریبا یکسان می باشد.

به طور خلاصه دشمن از سال 84 و حتی از قبل آن اقدام به شبکه سازی کرد تا در موقعیت مناسب ضربه بزند اما این موقیعت مناسب اساساً چه زمانی بود و چرا از دیدگاه آنها مناسب ترین زمان اقدام بود؟!
 
وقتی با یک نگاه واقع بینانه به اوضاع کشور در سالهای 84 تا 88 نگاه می کنیم متوجه می شویم در کنار انتقاد و نقدهای وارده، با یک دولت خدوم و پر تلاش مواجه بودیم؛ مردم احساس کرده بودند دولتی روی کار آمده که برای خودش کیسه ای ندوخته است و همه همتش خدمت بی منت به تمامی مردم از جمله مستضعفین است؛ همان چیزی که یکی از اهداف انقلاب بود و هست.

به عنوان مثال قبل از انقلاب به روستاها اصلا توجهی نمی شد؛ کأنه شاه مردم روستاها را اصلا آدم حساب نمی کرد، انقلاب آمد و گفت: "روستا و شهر ندارد، به همه باید خدمت بشود" نقطه ی اوج خدمت رسانی به روستاها هم در همین دولت بود.
 
دشمن که فضای خدمت رسانی به مردم را دید نسبت به قبل بیشتر احساس خطر کرد؛ این حس خطر طبیعی هم بود چرا که به شدت از حمایت مردم نسبت به انقلاب هراس داشت و این روند حمایتی با شیوه ای که دولت در پیش گرفته بود افزایش می یافت؛ لذا به دنبال فرصت می گشتند تا دولت و انقلاب را ضربه کنند؛ گذشت تا رسید به 88.

جناح ها تشکیل شد؛ اصلاح طلبان آمدند؛ اصول گرایان هم در صحنه بودند لکن معادلات اصلاح طلبان حل ناشدنی بود آنها با اصرار بسیار زیاد خاتمی را سرلیست خود قرار دادند، البته در ابتدای مسیر خاتمی شدیداً مخالف بود و به هیچ طریقی حاضر نمی شد پا به میدان رقابت با فردی همچون احمدی نژاد بگذارد؛ چرا که او هم به مانند بقیه گرای پیروزی احمدی نژاد در انتخابات را دریافت کرده بود؛ اما بالاخره مجبور به آمدن شد؛ آمدنی که مرتباً برای خالی کردن عرصه به دنبال بهانه می گشت؛ این بهانه ها زمانی تبدیل به موقعیت شد که موسوی هم پا به عرصه گذاشت و اصلا هم حاضر نبود به نفع کسی کنار بکشد لذا آمدن آن همانا و رفتن آن دیگری همانا.

اصلاح طلبان بعد از رفتن خاتمی به شدت عصبانی شدند و حتی در اوایل کار حاضر نشدند از موسوی حمایت کنند اما هر چه به موعد انتخابات نزدیک می شدند چاره ای جز حمایت از موسوی نیافتند لکن این پشتیبانی جنسش متفاوت بود چرا که حمایت آنها به معنای تغییر موضعشان در قبال نتیجه انتخابات نشده بود و باور داشتند احمدی نژاد میدان دار انتخابات است.

دشمن هم که حتی لحظه ای از رصد اوضاع داخلی کشور غافل نبود شروع به گرا دادن به برخی عناصر داخلی خود کرد و تصمیم بر این شد که فضا را به سمت زیر سوال بردن اصل انتخابات و شعار "تقلب" ببرد.

به جرات می توان گفت که اگر عناصر داخلی و برخی مسئولین خود فروخته ی نظام وجود نداشتند، دشمن هیچ غلطی نمی توانست بکند لکن تا فضا را مساعد دیدند با تمام قوا به میدان آمدند و پروژه شبکه سازی را که سال ها کلید زده بود پیاده سازی نمود ولی حتی در مخیله تحلیل گران (بخوانید تخیل گران) غربی هم نمی گنجیدکه با هوشیاری مردم مواجه بشوند؛ فکر می کردند مردم خسته شده اند لکن اشتباه می کردند و لذا سرخورده تر از قبل برگشتند.
اما سوال اینجاست که چرا وقتی دشمن با همه ی ظرفیت و نیز کمک عناصر داخلی به میدان آمده بود باز هم شکست خورد؟!

علت را باید در سه عامل جستجو کرد:
اولین علت این بود که فتنه گران از مرز اعتراضات و تجمعات آرام عبور کردند و دست به تخریب زدند؛ به برخی از مساجد حمله ور شدند، برخی از پایگاه های نظامی را مورد هجوم قرار دادند، به هر کسی هم که لباس بسیجی یا نیروی انتظامی بر تن داشت رحم نکردند. وقتی اعتراض با تخریب همراه شد عده کثیری صف خود را از فتنه گران جدا کردند و اولین نقطه ای که سبب ریزش آنها شد همین اقدام بود.

عامل دومی که سبب سقوط فتنه شد ادعای بی پایه و اساس تقلب بود؛ البته در ابتدا که چنین گفتمانی کلید خورد خیل عظیمی از آشوب گران آن را باور کردند لکن هر چه زمان جلوتر می رفت و از سوی عاملین اصلی فتنه مدرکی جهت اثبات پدیده تقلب ارائه نمی شد و از طرفی هم حاضر به پیگیری مدعای خود از طریق مراجع قانونی نبودند؛ آشوب گران با یک سیر تصاعدی صف خود را جدا کردند.

در بی پایه بودن ادعای تقلب همین بس که حتی شورای نگهبان حاضر شد 10 درصد از صندوق های تهران را بازخوانی کند اما این را هم قبول نکردند و فقط دست به شایعه پراکنی و تهیج احساسات زدند و تا توانستند پرچم تقلب را بر زمین کوفتند؛ این ادعاها در حالی بود که حتی ناظران انتخاباتی موسوی که تعداد قابل توجهی هم داشتند ادعای تقلب را رد می کردند.
 ادعای بی اساس تقلب باز هم سبب شد خیلی ها خود را از جریان فتنه یا کنار بکشند یا اقلا در شرایط کنونی چهره حق به جانب به خود بگیرند.

سومین موردی که اساسی ترین عامل در خنثی سازی فتنه محسوب می شد، هوشیاری مردم و حضور آنها در صحنه بود البته در این میان کمال تقدیر خود را از مردم شریف تبریز اعلام می داریم چرا که اگر در همه جای کشور 9 دی ماه روز اعلام بیزاری و بصیرت بود این اعلام برائت از فتنه گران برای تبریز در 8 دی ماه رقم خورد و بار دیگر سند افتخاری برای خود به یادگار گذاشتند.
    
سومین برهه تاریخی که دشمن دست به تغییر اساسی معادلات خود در قبال انقلاب اسلامی زد دقیقاً مقطع زمانی کنونی است.
 وقتی کمی به تحلیل شرایط فعلی کشور می پردازیم در می یابیم که دشمن به دو اقدام بیش از همه توجه دارد که اولین آن پیگیری جدی تر پروژه شبکه سازی و اقدام دوم پروژه نفوذ است.
Share/Save/Bookmark
کد مطلب:۲۳۸۷
کلمات کليدی: گلدکوئیست ، 9 دی ، تقلب ، احمدی نژاد ، آشوب ، فتنه ، استراتژیک موضع دشمن،فتنه گری ، معکوس ، 88 ، دشمن ، انقلاب ، امام ، روشنگری ، تخریب ،